به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، تقی پورنامداریان، شاعر و استاد ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شب گذشته، 17 اردیبهشت در سومین روز برگزاری همایش بینالمللی خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی که در تالار حافظ شیراز برگزار شد، در سخنرانی خود با موضوع «تحلیل گفتمانی غزلی از حافظ» به پاسخ چرایی راز ماندگاری حافظ پرداخت.
وی ابراز کرد: اگر از نظر معنی و محتوای کلام حافظ باشد، هیچ چیزی نیست حافظ گفته باشد که دیگران نگفته باشد، بنابراین نمیتوان گفت که از نظر معنی حافظ چیزی گفته و به همین دلیل ماندگار شده است.
پورنامداریان، حافظ را زندهترین شاعر در عصر معاصر دانست و افزود: چیزی که به نظر میرسد و خیلی روشن است این است که یک هنر حافظ در زنجیره افقی کلام پیدا میشود که در واقع درست به همان معنی نظم است که جرجانی گفته است یعنی کلمات طوری کنار هم در بهترین موقعیت نشستهاند به عبارت دیگر ساختار کلام تابع ساختار معنی است.
این استاد ادبیات فارسی با بیان اینکه از سوی دیگر حافظ معمولاً کلماتی که مقداری غیرفارسی هستند و معنیش هم خیلی روشن نیست به کار نمی برد،گفت: شعرهای متعددی میتوان پیدا کرد که تمام توجه حافظ این است که بهترین کلمات را در بهترین موقعیت به کار برد؛ دقیقا همان دلایل که جرجانی درباره قرآن میگوید.
وی با اشاره به اینکه این کلمات با نخهای باریکی تمام اجزای آن را به هم پیوسته است، ادامه داد: نوع دوم ابهامی که در غزل حافظ است در محور عمودی کلام است یعنی همان چیزی که از قدیم گفتهاند و از زمان شاه شجاع که معاصر حافظ بوده و شعر میگفته گفته که این ابیات پیوند معنایی ندارند در حالی که در شعر سعدی میتوان ارتباطات ابیات را به خوبی مشاهده کرد.
پورنامداریان اضافه کرد: بنابراین چیزی که مطمئناً نمیتوان منکرش شد این است که ابیات حافظ گسسته هستند و پیوند معنایی ندارند و این پیوند معنایی نداشتن یک جو مقدسی ایجاد میکند؛ وقتی که در آستانه راز قرار میگیریم یک دفعهای است و تأمل میکنیم به طوری یک گونه حس ماورالطبیعه را به انسان القا میکند.
وی با بیان اینکه شعر حافظ در این قسمت نیز یک گونه تقدس احساس میکند و این باعث میشود که در شعر حافظ تأمل کنیم، گفت: شعر حافظ برخلاف بسیاری از شعرها یک دفعه تمام نمیشود و خیلی از ایهامات و معناهای اشعار او قرنها بعد کشف شده است و علتش در مقابل یک راز قرار گرفتن و کوشش برای تفسیر و توضیح این راز است.
این شاعر ایرانی با طرح این سئوال که چگونه میتوان بین این ابیاتی که با هم پیوند ندارد یک گونه رابطه پیوندی پیدا کرد؟ افزود: تحلیل گفتمان بیشتر برای یک نثر منسجم و کاربردی به کار میرود و در اینجا به ایجاد انسجام و کشف انسجام ابیات به ظاهر پراکنده حافظ میگوییم.
پورنامداریان با اشاره به اینکه ظاهراً خود حافظ درباره این خصلت شعر خودش میدانسته است، گفت: در آنجا که سخن از پریشان به سخن میآورد؛ نظم یعنی همان نظمی که جرجانی گفته است و گذاشتن کلمات به شکلی که بهتر از آن نمیشود و نمیتوان یک کلمه را برداشت و جای آن کلمه دیگری گذاشتو بهترینش همان است که حافظ انتخاب کرده است.
وی، نظم شعر حافظ را مربوط به زنجیره افقی کلام او دانست و افزود: اما چگونه در محور عمودی کلام که ارتباط ندارند میتوان ارتباط برقرار کرد.
استاد ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه غزل در زبان فارسی از سه موضوع، عاشق، معشوق و یا وصف عشق سخن میگوید، گفت: حافظ تنها شاعری است که بسیاری از مسائل اجتماعی انگیزه سرودن غزل در او شده است نه عشق و احوال عاشق و زیبایی معشوق و این نشان میدهد که تمام مسائل حافظ در غزل، عشق نبوده و درگیری وسیعی با جامعه خود داشته است و هیچ شاعری در زبان فارسی به خصوص در غزلسرایی اینقدر درگیری وسیعی که حافظ با جامعه عصر خود داشته نداشته است.
وی اضافه کرد: حافظ از همه حرف میزند و انتقاد میکند و دلیلش این است که یک گونه حشر و نشر با این افراد دارد و کاملاً در این میان اینها زندگی میکند یعنی تقریباً هرچه دینمدار ریاکار است نه حقیقی و از تمام دینمداران ریاکار انتقاد کرده است.
پورنامداریان با بیان اینکه مقدمه بسیاری از غزلهای حافظ یک رویداد اجتماعی است، گفت: شعر حافظ یک شعر غنایی است و شعر غنایی در واقع نوعی از اشعار در کنار تعلیمی و نمایشی است که تا قرن نوزدهیم این نوع شعر تعریف نداشت و از این قرن به بعد یک گونه شعر غنایی تعریف میشود و این اتفاق نظر پیدا میشود که شعر غنایی شامل بیان احساسات و عواطف شخصی شاعر است.
وی با اشاره به اینکه شعر غنایی روی به مخاطب ندارد بلکه منظور خود شاعر است، افزود: شعر غنایی مبتنی بر من و اول شخص است و همه این را قبول دارند و این روی به من داشتن یکی از چیزهایی است که باعث میشود برخی از اطلاعاتی که مقدمه بر شعر است را تنها شاعر بداند، چون مخاطب در این شعر خود شاعر است و دلیلی ندارد که درباره آن توضیح دهد لذا این حذف در شعر حافظ نیز موجب میشود که شعر او مبهم شود و یکی از دلایل ابهام شعر حافظ همین است.
استاد ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، شأن نزول بسیاری از غزلهای حافظ را یک رویداد اجتماعی دانست و افزود: به همین دلیل چون خود حافظ مخاطب شعرهایش بوده، دلیل آنها را بیان نمیکند.
وی خاطرنشان کرد: بسیاری از غزلهای حافظ حداقل 40 الی 50 غزل مسلماً در جواب یک پرسش است و با پاسخ یک پرسش شروع شده است که ممکن است کسی باشد که بر او ایراد گرفته و یا از او انتقاد کرده است یا اینکه کسی از روی حسادت حرف زده است و با پاسخ بدانها شروع میشود اما در این غزلها سئوال مفقود است و تنها پاسخ داده شده است.
پور نامداریان به بیان اینکه از روی این پاسخها حتی میتوان سلوک اجتماعی حافظ را تشخیص دهیم، گفت: از این نوع شعرها میتوان زندگی و سلوک اجتماعی حافظ را با دقت بیشتری ترسیم کرد و صد در صد طوری است که نمیتوان انکار کرد که این در جواب یک سئوال و نصیحت است.