به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز یکشنبه، 11 خردادماه در کرسی ترویجی «کرونا، ثباتها و تغییرها» که در این مرکز برگزار شد، با طرح این سؤال که آیا تکثرگرایی معرفتی ارتباطی با پدیدههای اجتماعی و تاریخی دارد یا خیر، گفت: معرفتشناسی پیشینی و پسینی بیشتر در رویکردهای قارهای و در فلسفه تحلیلی مانند فلسفه علم مطرح شده است؛ مثلاً کسانی مانند گاستون باشلار و مارتین هایدگر تحقیقات زیادی در مورد این نوع معرفتشناسی دارند.
وی افزود: بسیاری از مباحث امروزی که عنوانِ معرفتشناسی اسلامی دارند معرفت در را مقام تعریف و معرفت پیشینی بررسی میکنند و علم را به حضوری و حصولی تقسیم میکنند ولی معرفتشناسی پسین از معرفت در مقام تحقق سخن میگوید.
قائمینیا اظهار کرد: معرفتشناسی امروز، بیشتر اهتمام به معرفتشناسی پسینی در شاخههایی مانند فلسفه علم و ... کرده است؛ تفاوت عمده میان معرفتشناسان تحلیلی و قارهای هم در این است که تحلیلیها عمدتاً به معرفتشناسی در مقام تعریف پرداختهاند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در معرفتشناسی پسین میتوانیم در مورد تأثیر ارزشها و ایدههای متافیزیکی بحث کنیم؛ اضافه کرد: سؤال این است که آیا میتوانیم مرز قاطعی میان معرفت در مقام تحقق و تعریف قائل شویم؛ مثلاً علم را حضوری و حصولی تعریف کنیم فارغ از تحولاتی که در عالم رخ میدهد.
وی با بیان اینکه علم یا با واسطه و یا بیواسطه است؛ افزود: برخی معتقدند که هر اتفاقی که برای معرفت بشری در طول تاریخ رخ دهد نمیتواند قواعد ریاضیات و منطق را زیر سؤال برد ولی این موضوع محل اختلاف است و برخی معتقدند مشکل است که مرز قاطعی میان این دو معرفتشناسی قائل شویم زیرا با هم مرتبط هستند.
قائمینیا بیان کرد: برخی معرفتشناسی پیشین را ساختگی و تصنعی میدانند و میگویند تاریخ بدون معرفت بیمعنا و معرفت بدون تاریخ، کور است؛ یعنی معرفتهایی که فلاسفه قبل از دوره مدرن در مورد آن بحث کردهاند معرفتهای ذهنی و خیالی است و شأن نزولی در تاریخ ندارند و ما 99 درصد معرفتهای بشری را میبینیم که ویژگیهای معرفت در مقام تحقق را دارند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: نوعی رابطه دیالکتیکی میان معرفتشناسی پیشینی و پسینی وجود دارد؛ یکی از انسانشناسان قرن بیستم در کتابش مدعی شده که حتی کارکرد منطق در اقوام و فرهنگهای مختلف یکسان نیست که البته این نظریه به شدت از سوی کسانی مانند امیل دورکیم رد شد.
وی اضافه کرد: تأثیر کرونا بر معرفتشناسی به حوزه انسانشناسی معرفت بر میگردد و نه صرف معرفتشناسی؛ گرچه معرفتشناسی میتواند جزء مبادی بحث باشد همچنین باید میان چشم اندازگرایی، نسبیتگرایی و تکثرگرایی تفاوت قائل شویم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به تأثیر کرونا برمعرفتشناسی پسین و پیشین، اظهار کرد: معرفت پسینی در پیشینی هم اثرگذار است زیرا مرز قاطعی بین این دو نمیتوان قائل شد.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اهمیت رابطه معرفتشناسی و ژنتیک، افزود: ما همان طور که علم ژنتیک داریم الهیات و معرفت شناسی ژنتیک هم داریم لذا بحث معرفتشناسی و کرونا با موضوعات فراتری ارتباط مییابد.
قائمینیا با بیان اینکه کرونا فاجعهای در جامعه بشری پدید آورد که در قرون اخیر وجود نداشته است، اظهار کرد: کرونا تأثیر گسترده در نظام سیاسی و اقتصادی جهان گذاشته و قطعاً در پساکرونا وضع متفاوتی را شاهد خواهیم بود که لرزهها و پس لرزههایی در معرفتشناسی ایجاد خواهد کرد.
وی تأکید کرد: به خصوص معرفت ژنتیک را دچار تحول اساسی خواهد کرد و این نوع معرفت از معرفت فیزیکی و سایر معرفتها ارزشمندتر خواهد شد.
انتهای پیام