به گزارش ایکنا از زنجان، یادواره شهید «محمود اماناللهی»، با حضور نماینده ولیفقیه در زنجان، جمعی از مدیران و خانواده این شهید والامقام، شب گذشته، اول مهرماه در حسینیه اعظم زنجان برگزار شد.
آزاده سرافراز، جانباز و رزمنده دلير، خدمتگذار خستگیناپذير مردم، شهيد امير سرتيپ محمود اماناللهی در تاريخ 25 خرداد سال 1339 در خانوادهای مذهبی در روستای جعفرآباد شهرستان بيجار چشم به جهان گشود. پدر وی كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پيوسته بود، در درگيری با ضد انقلاب در تاريخ تیرماه سال 59 به شهادت رسيد، وی پس از شركت در مراسم شهادت پدر تا پایان شهریور سال 59 از طرف دانشكده افسری به سپاه ناحيه كردستان مأمور شد و بهعنوان مسئول سپاه و پيشمرگان مسلمان كُرد پايگاه موچش و رابط بين ارتش و سپاه در محور عملياتی قروه سنندج شجاعانه خدمت کرد و در مورخه یک مهر 59 يعنی دومين روز آغاز جنگ تحميلی در حاليی كه از چندين روز قبل به اتفاق همه دانشجويان جهت برگزاری جشن فارغالتحصيلی به دانشگاه دعوت شده بودند، ايشان همراه با عدهای از دانشجويان به فرماندهی شهيد نامجو (فرمانده دانشكده افسری)، داوطلبانه جهت مقابله با دشمن بعثی به وسيله هواپيمای C-130 سريعاً به فرودگاه اهواز منتقل شده و سپس در مناطق جنگی آبادان و خرمشهر به نبرد عليه كفار بعثی پرداخت.
بر اثر مجروحيت شديد از ناحيه دست چپ و پای راست به بيمارستان طالقانی آبادان اعزام شد، تا اينكه به خاطر شدت درگيری و كمبود نيرو و سوءاستفاده افراد خائن و فرصتطلب از ناهماهنگیها و نابسامانیهای اوايل جنگ، در بيمارستان طاقت نياورده و قبل از بهبودی كامل، دور از چشم پزشكان و پرستاران بهصورت پنهانی مجددًا عازم خط مقدم جبهه خرمشهر شد و سرانجام در تاريخ 23 مهرماه سال 59 در جريان سقوط قسمت غربی خرمشهر، در حالی كه عده زيادی از همرزمانش به شرف شهادت نائل آمدند، در درگيری خانه به خانه هنگامی كه عراقیها پل خرمشهر را تخريب کردند. پس از مقاومت زياد مجددًا از ناحيه پرده ديافراگم قلب، پای راست، كمر و هر دو دست به شدت مجروح شده و توانايی جنگيدن از وی سلب شد و در حالی كه بيهوش بر زمين افتاده بود به اسارت ارتش عراق درآمد و پس از مدتی شكنجه، وی را به اردوگاه رماديه منتقل کردند.
سرانجام بنا به تشخيص سازمان صليب سرخ جهانی طبق كنوانسيون سوم ژنو، به علت شدت جراحات وارده بهعنوان مجروح جنگی صعبالعلاج، پس از تحمل ٢٤٤ روز اسارت همراه با ٢٤ نفر از اسرای ايرانی با عدهای از اسرای عراقی در ايران مبادله و با دومين كاروان آزادگان در تاريخ 26 خرداد سال 60 وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند و پس از آن پيرامون افشاگری جنايات صدام كافر در عراق با اسرای ايرانی و ملت ستمديده عراق، به سخنرانیهای مختلف در ارتش، سپاه، دانشكده افسری و مساجد جنوب و شرق تهران پرداخت.
آنچه كه ايشان در سالهای پس از جنگ همواره با آن دست به گريبان بود، آسيبهای جسمی ناشی از دوران اسارت و جنگ بود. تا اينكه سرانجام به علت جراحات شديد مغزی، طی دو مرحله در بيمارستان توحيد شهر سنندج تحت درمان و مراقبت پزشكان قرار گرفتند، اما بهدليل عدم بهبودی و بنا به تشخيص پزشكان، ايشان را به صورت اورژانسی به وسيله هواپيمای ارتش در تاريخ خرداد سال 79 به بيمارستان خانواده ارتش در تهران اعزام کردند، بستری و تحت درمان قرار گرفت اما متأسفانه علیرغم تلاش پزشكان و مراقبتهای ويژه، بهبودی حاصل نشد و به بيمارستان دكتر شريعتی تهران انتقال يافت كه در نهايت اين رزمنده خستگیناپذير در مورخه 17 خرداد سال 79 ندای حق را لبيک گفت و به ديدار پدر و همرزمان شهيدش شتافت و بنا به وصيتش قلب و كليههای آن بزرگمرد به سه نفر از نيازمندان اهدا شد.
انتهای پیام