به گزارش ایکنا، سومین شماره از دوره هفتم فصلنامه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی به صاحبامتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
عناوین مقالات بدین قرار است: «گامی نو در ساختارشناسی سوره فتح»، «نگرشی تحلیلی به نسخ تمهیدی ایلاء با نظرداشتِ نگاه تاریخ محور به نگرهها»، «تحلیل بینامتنی بازتاب مفاهیم و عناصر قرآنی در قابوسنامه بر اساس نظریة ژرار ژُنت»، «تحلیل انتقادی شبهه تفسیری سها درباره مذمت شادی در سوره هود با روش انسجامی»، «بررسی تعارض در مبانی و آرای تفسیری آیتالله جوادیآملی؛ مطالعه موردی آیات زن»، «تحلیل کاربرد ادبی و معناشناسی شناختی واژه «حرث» در آیه «نسائکم حرثٌ لکم...» در مواجهه با شبهه شئانگاری زنان».
در چکیده مقاله «گامی نو در ساختارشناسی سوره فتح» میخوانیم: «در رویکرد تفسیری «وحدت سوره» و «سوره به مثابه واحدی پیوسته»، سورههای قرآن کریم دارای ساختاری منسجم و منظم هستند لذا برای فهم بهتر هر سوره بایستی به روح کلی و ساختار آن توجه شود. با این رویکرد میتوان ارتباط منسجم و هماهنگ میان آیات سوره را کشف و از طریق بررسی متن و ارتباطات لفظی، ادبی و محتوایی سوره، ساختار آن را به دست آورد و با استخراج موضوع محوری سوره به تفسیر اجزاء آن پرداخت. برای فهم تصویر و هندسه باطنی سوره با این رویکرد کل نگر و ساختارشناسانه، در وهله اول بایستی آیات، پاراگراف بندی (بخشبندی) شوند. در این نوشتار «سوره فتح» ابتدا به روشی نو (بدون توجه به محتوای آیات و صرفاً براساس شواهد لفظی) بخشبندی میشود، سپس پاراگرافهای همسیاقِ دارای وحدت موضوعی، به صورت یک «فصل» دستهبندی شده و در نهایت موضوع محوری سوره استخراج میگردد. کلیه مراحل بخشبندی، فصلبندی و استخراج موضوع محوری سوره، براساس اصول پاراگرافبندی است.»
در طلیعه مقاله «نگرشی تحلیلی به نسخ تمهیدی ایلاء با نظرداشتِ نگاه تاریخ محور به نگرهها» آمده است: «آیه ایلاء از جمله آیات مرتبط با حقوق زنان در قرآن است که درباره حکم موجود در آن، نگرههای مختلفی بیان شده است. جستارِ کتابخانهای حاضر با نظرداشتِ پیوند میان حکم مزبور با حق جنسی زنان، با بهرهگیری از روش متنپژوهی و با تکیه بر دیدگاههای قرآنپژوهان و باتوجه به سیر زمانی نگاشتهها، به بررسی نگرههای مختلف پرداخته و بدین رهیافت رسیده است که: از دوران متقدم تاکنون، 3 نگره درباره ایلاء مطرح شده است که عبارتاند از:
1- پذیرش مطلق ایلاء؛ 2- پذیرش مشروط ایلاء؛ 3- نسخ تمهیدی ایلاء. از میان سه دیدگاه مزبور، دیدگاه سوم بر پایه ادله ذیل ارجحیت دارد: 1- رویکرد اسلام در اصلاح فرهنگهای نادرست جاهلی، رویکردی تدریجی بوده اما فعلیتبخشیِ تمام و کمال به این اصلاحات در دوران محدود رسالت میسر نبوده است؛ 2- با توجه به تلاش اسلام برای احیاء و ارتقای جایگاه زن، حکم ایلاء با کرامت زن و حق جنسی او تنافی دارد؛ 3- اسلام، به عواملِ ظلمآمیزِ ایلاء تبصرهای نزده بلکه تنها زمان آن را تقلیل داده است، که این مسئله نیز از عدم جاودانگی حکم مزبور حکایت دارد.»
در طلیعه مقاله «بررسی تعارض در مبانی و آرای تفسیری آیتالله جوادی آملی؛ مطالعه موردی آیات زن» آمده است: «روشن است که اندیشهها و اندیشمندان در شرایط خاص، ناخواسته یا خودخواسته دچار تغییر میشوند. این تغییر ضمن آنکه میتواند در هر یک از حیطههای نظری و عملی ظهور نماید، در گونههای مختلفی چون «عدول، سکوت، خلط، ابهام و غفلت» امکان بروز دارد. یکی از رسالتهای روششناس، رصد چنین شرایطی است تا تصویر دقیقتری از موضوع (= ابژه) مورد پژوهش خود ارائه دهد. مضاف آنکه بررسی این فراز و فرودهای علمی، طبعا نتایج معرفتی و روششناختی قابل توجهی به همراه دارد؛ بهعنوان مثال، تعارض در مبانی، تغییر و تحولاتی از منطق فهم مفسر را در طول زمان و در تطور شخصیت علمی او روشن مینماید. بررسی آرای تفسیری آیتالله جوادیآملی در آیات موضوع زن، در تحلیل گزارهها و تطبیق میان آنها با مبانی تفسیری ایشان، نشان از نوعی تعارض میان نظرات تفسیری با مبانی، ذیل برخی از آیات دارد. نتایج حاکی از آن است که اگرچه ایشان عموما پایبندی اکثری به مبانی خود داشتهاند، لکن در مواردی سویههایی از تغییر، تحول و عبور از مبانی را نیز تجربه کردهاند که در جای خود محل تأمل است.»
انتهای پیام