به گزارش ایکنا، با سیری در منابع اسلامی، روایات و قرآن میتوان دریافت که دختر در اندیشه اسلامی چه جایگاه والایی داشته و دارد. در فرهنگ اهل بیت(ع)، که ریشه در وحی و کلام الهی دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصی برخوردارند و تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده، حاکی از این موضوع است؛ از جمله میتوان به واژههایی همچون ریحانه(گل)، قواریر(بلورها) و حسنه(نیکی) اشاره کرد که هر یک نشان از امتیاز و ویژگی خاص طبیعی و روحی دختران دارد.
در اسلام و قرآن احترام به دختر به منزله یک ویژگی انسانی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است و به گونهای باشد که در عمل خود را نشان دهد. از این روست که در آموزههای قرآنی این احترام به شکل عملی نشان داده میشود و تنها به حرف و شعار بسنده نمیشود. پیامبر(ص) در مهمترین مسائل اجتماعی و سیاسی آنان را وارد میسازد و در مسئله مباهله، دختر خویش را به همراه میبرد. این در زمانی است که اعراب دختران را زنده به گور میکردند و از شنیدن کلمه دختر ننگ و عار را در خانه تجسم میکردند. پیامبر(ص) با همراه بردن دختر خویش نشان داد که دختران در پیشگاه خداوند از چنان مقام و منزلتی برخوردارند که با آنان میتوان به مباهله رفت و به نام ایشان از خداوند خواست تا دشمنان را نیست و نابود کنند. همچنین رسول خدا(ص) فرمودند: «خانهاى نیست که در آن دختران باشند، مگر اینکه هر روز بر آن خانه دوازده برکت و رحمت از آسمان نازل میشود.»
حال که حضور فیزیکی و معنوی دختران در خانواده از چنین اهمیت بسزایی برخوردار است، والدین نیز باید در رفتار با دختران خود ظرافتهایی را رعایت کنند تا دختران به آنچه در سرشت و فطرت آنان نهادینه شده است نزدیکتر شوند و ریحانه خانه خود باشند؛ در حالی که این روزها با گسترش فضای مجازی و تهاجم فرهنگی شاهد تغییر در سبک زندگی برخی دختران و عدم درک والدین هستیم که همین تغییر نگاه و عملکرد گاه زمینهساز دلگیری یا در مراحل بالاتر خشونت در خانواده و جدال والدین با دختران میشود. بدین جهت ایکنا به سراغ سیما فردوسی، روانشناس بالینی و مشاور خانواده، رفت تا با راهکارهای اصیل تربیت دختران نسل امروز و ایجاد زیستی تعاملمحور و عاطفی بین دختران و والدین در خانواده آشنا شویم که در ادامه میتوانید ببینید و بخوانید.
ایکنا ـ دختران امروز شرایط بسیار متفاوت فرهنگی و اجتماعی را نسبت به دوران کودکی و نوجوانی والدین خود تجربه میکنند که منجر به شکلگیری سبکی جدید از زندگی شده است و گاه منجر به بروز خشونت در خانواده میشود. برای ایجاد زیست تعاملمحور و مهربانانه بین دختران و والدین باید به چه نکاتی توجه داشت؟
فرزندانی که در دنیای امروز و همراه با فناوریهای روز دنیا متولد و از آن بهرهمند میشوند، «بومیان دیجیتال» و والدین آنان «مهاجران دیجیتال» نام گرفتهاند؛ گویا آنان از زمانه دیگری به این عصر مهاجرت کردهاند و طبیعی است که در دیدگاه، اندیشه، رفتار و نقطه نظرات دختران و والدین تفاوتهایی وجود داشته باشد. نکته مهم در این بین آن است که والدین مطالعات به روز داشته باشند تا در جریان مؤلفهها و مشخصههای رشد فرزندان و نیازهای آنان قرار گیرند. اگر والدین مبنای نحوه مواجهه خود با فرزندانشان را همان رفتارهایی که پدران و مادرانشان با آنان داشتند، قرار دهند، محکوم به شکست میشوند، چراکه درک متقابل شکل نمیگیرد.
امروزه کتابهای بومی، رسانهها، فرهنگسراها و مشاوران در خدمت به والدین هستند تا آنان را با راهکارهای تربیت فرزند آشنا کنند؛ بنابراین والدین نیز باید ضرورت آشنایی با نیازهای فرزندانشان و نحوه مواجهه با آنان را بیاموزند و خودشان را به روز کنند. اگر صرفاً تابع رفتارهایی باشند که والدینشان در گذشته با آنها داشتهاند، زمینه دوری فرزندانشان را ایجاد و باب گرایش آنان به دوستان و جامعهای که گاهی با مخاطراتی نیز همراه است را میگشایند.
نکته مهم بعدی همسویی و هماهنگی پدر و مادر با یکدیگر است؛ اگر تناقضی بین رویکردهای تربیتی والدین وجود داشته باشد و به یک نقطه نظر واحد نرسیده باشند، حتماً با مشکل برخورد میکنند.
همچنین دخترپروری نباید صرفاً به یکی از والدین سپرده شود و این استنباط را داشت که دختران به لحاظ هم جنس بودن با مادران، باید بیشتر در ارتباط با مادر باشند و مسائل تربیتی را صرفاً بر عهده مادران گذاشت. پدران نقش مهمی در تربیت دختران دارند و اولین حامی و پشتوانه دختر محسوب میشوند. بنابراین نمیتوان به بهانه همجنس نبودن، میزان ارتباط بین دختر و پدر را کاهش داد. رابطه دختر و پدر بسیار مهم است و باید مبتنی بر احترام و محبت باشد. در گذشته بیشتر این موضوع را مطرح میکردند که دختر باید از پدر بترسد، اگر این ترس وجود داشته باشد، گفتوگو و بیان عواطف ممکن نمیشود. رفتار والدین باید به نحوی باشد که دختر از کودکی از پدر خود ترسی نداشته باشد. این مهم نیاز به زمینههایی دارد؛ برای مثال از بیان جملاتی مانند «اگر بابات بفهمه دعوات میکنه و به بابات میگم و ..» خودداری کنیم. مادرهایی این گونه رفتارها را بروز میدهند که فاقد تکنیکهای تربیتی باشند و صرفاً تلاش دارند که دختر را از پدر بترسانند؛ در چنین شرایط خانوادگیای جایی برای گفتوگوی صمیمانه وجود ندارد.
برخی پدران گمان میکنند وقتی دخترشان به سن بلوغ میرسد، باید از ابراز محبت به او خودداری کنند در صورتی که این دیدگاه غلط است و دختران در دوران بلوغ نیاز بیشتری به توجه و محبت پدر دارند. پدران در دوران بلوغ باید نکات شاخص دختران را بازگو کنند تا آنان از محبت پدری اشباع شوند و اعتماد به نفس پیدا کنند تا جذب سایر افراد که ممکن است به او آسیب وارد کنند، نشوند. نقش مادر نیز به عنوان میانجیگری که بسیار آگاه و هوشیار است و هر دو طرف را میشناسد بسیار مهم است. این پیوند عاطفی و گفتوگو محور که ترس در آن جایی ندارد، باید از سوی مادر در میان پدر و دختر ایجاد شود.
باید به این نکته امام علی(ع) که میفرمایند فرزندان خود را بر مبنای عصر و زمانه خود تربیت کنید، توجه داشته باشیم. مصداق بارز رابطه پدر و دختری رسول اکرم(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س) هستند که باید از آنها پیروی و الگوگیری کرد. اگر مسلمان هستیم باید از پیشوایان دینی خود اطاعت و الگوبرداری کنیم.
ایکنا ـ گاهی از واژه بهروز بودن چنین استنباط میشود که باید فرهنگ غربی در خانوادهها نهادینه شود؛ بدین ترتیب شاهد برخی ناهنجاریهای رفتاری در میان برخی از دختران جامعه هستیم. والدین برای مدیریت تعهد به سنتهای دینی و فرهنگی و تطبیق خود با نیازهای روز فرزند دختر خود باید از چه راهکارهایی بهره گیرند؟
بیان ساده علمی و تبیین و تشریح فرهنگ غربی باید از سوی والدین مدنظر قرار گیرد. بیاخلاقی و ناهنجاری در کشورهای غربی نیز مخصوص به گروههای خاص است و این مهم باید برای جوانان مطرح شود. والدین باید در گفتوگو با فرزندان خود به تشریح قوانین و روشهای چگونه زیستن بپردازند.
آموزش ارزشها و ضدارزشها باید از دوران کودکی آغاز شود تا در جوانی به سبک زندگی دختران تبدیل شود.
ایکنا ـ چه راهکارهایی را به پدران پیشنهاد میکنید تا ضمن حفظ اقتدار آنان در خانواده، فضای صمیمی و رفاقتگونه بین آنان و فرزندان دخترشان برقرار شود؟
برای رسیدن به این هدف باید چهار ویژگی مهم در پدران وجود داشته باشد. اول؛ پدران باید شخصیت محبتکننده در حد تعادل داشته باشند و در ابراز محبت به دختران خود کوتاهی نکنند، اما در این زمینه نباید دچار افراط نیز شوند، چراکه مشکلاتی نیز متعاقب افراط در محبت وجود دارد. دوم؛ پدر در عین رفتار محبتآمیز باید با جدیت رفتار کند یعنی وقتی تصمیمی منطقی گرفت و جوانب کار را سنجید، نظر خود را تغییر ندهد تا دختر بداند که حرف پدر از روی درایت و استدلال است و امکان تغییر نیز ندارد. سوم؛ منطقی بودن پدران شرط مهمی است که باید در رفتار آنان وجود داشته باشد. باید و نبایدهایی که از سوی پدر مطرح میشود باید به صورت منطقی استدلال شود. در برابر این دست از سؤالات که چرا من نباید این لباس را بپوشم؛ چرا نباید به این مکان بروم؟ چرا نباید این کار را بکنم؟ باید دلیل منطقی از سوی پدر مطرح شود چون امروز بیان اینکه من پدر تو هستم و باید هر چه میگویم را بپذیری فاقد کارآمدی است و باید به استدلالهای منطقی مجهز بود و در کمال آرامش و به دور از خشونت و عصبانیت به گفتوگو پرداخت. چهارم؛ پدر باید مقتدر باشد یعنی صاحب استراتژی، روش و تکنیکهای مدیریتی و به آن پایبند باشد.
اگر پدر همه چیز را رها کند و همه بار مسئولیت تربیت را به مادر سپرده باشد، روند تربیت دختر به درستی شکل نمیگیرد. فرزندان در چنین خانوادهای از پدر تبعیت نمیکنند و او را فاقد صلاحیت مدیریت خانواده میدانند. پدری که دائما با مادر خانواده مشاجره میکند نمیتواند به مدیر مدبر خانواده که محل اعتنا و رجوع دختر است تبدیل شود.
نقش پدر در ازدواج دختر بسیار مهم است. پدر باید با دختر گفتوگو کند و معیاریهای همسرگزینی را به دختر بیاموزد، اما اگر پدر مدیریت و اقتدار نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت که بین دختر و پدر مفاهمهای برای ازدواج صحیح شکل گیرد. دختران جامعه ما باید انتخابهای شایستهتری داشته باشند نه اینکه دختر آنقدر با پدر در خانواده در حال ستیز باشد که به اولین خواستگار جواب بله دهد تا از خانه پدری خارج شود. اگر رابطه دختر با پدر در خانواده شکل صحیحی نداشته باشد منجر به ازدواج ناموفق نیز میشود.
مطبوعات، رسانهها و سینما و تلویزیون باید بیش از این به نقش پدران در خانواده توجه کنند. نمایش یک خانواده سنتی به تنهایی کافی و مؤثر نیست و باید به ارائه آنچه باید باشد پرداخت. صدا و سیما یک رسانه سرگرمکننده صرف نیست بله یک رسانه آموزشی محسوب میشود، پس این رسانه باید به ترسیم خانوادهای بپردازد که جامعه بدان نیازمند است.
ایکنا ـ مادران چگونه میتوانند در ارتباط با دخترانشان به دوست و همراه تبدیل شوند؟
یکی از خصوصیات مادران برخوردهای انتقادی است که از نظر خود آنها به منظور اصلاح انجام میشود، اما روش آنها صحیح نیست. ایرادگیریهای مکرر باعث میشود دختر از مادر دور شود. برخی از مادران نیز بیش از حد کمالگرا هستند و زمینههای ارتباط دوستی را از بین میبرند، چراکه دختر، مادر را شبیه به خود نمیبیند و از ارتباط با فردی که دائما از او ایراد میگیرد گریزان میشود. مادران از خود بپرسند که چند بار به دخترانشان یادآور شدهاند که به وجود آنها افتخار میکنند؟
برخوردهای تحقیرآمیز، مقایسهای و انتقادآمیز زمینه ایجاد دوستی را از بین میبرد. باید چشمهایمان را برای دیدن خوبیها و محسنات دخترانمان بیش از پیش باز کنیم و اگر مهربان است، مهربانی او را تحسین کنیم؛ اگر منظم است، نظم او را مورد توجه قرار دهیم؛ اگر از درس ریاضی نمره کم گرفته اما انضباط بالایی دارد، به او یادآور شویم که بهترین شهروند کلاس درس خود بوده است نه اینکه فقط کمیها و کاستیها را ببینیم.
اگر مادر نقاط قوت فرزند خود را بیابد و آن را تقویت کند، در سایه آرامش و امنیت خاطر ایجاد شده میتوان به برخی نکات که نیاز به اصلاح دارد نیز، در بیان جملاتی همچون «دخترم فکر نمیکنی اگر این طور رفتار کنی به موفقیت بیشتری برسی؟»اشاره کرد. گفتوگو کردن یک مهارت است و والدین برای ایجاد رابطه صمیمانه بین خود و فرزندان نیاز به آموختن مهارتهای گفتوگو دارند؛ در غیر این صورت گفتوگوها حالت ایرادگیری پیدا میکند و نتیجه عکس خواهد داشت.
ایکنا ـ برخی از دختران امروزی دچار حساسیتهای بیش از حد نسبت به زیباییهای ظاهری و جسمانی خود شدهاند، به نحوی که آمار جراحیهای زیبایی روزبهروز افزایش مییابد. خانواده برای ایجاد تعادل در این زمینه از چه روشهایی میتواند بهره گیرد؟
دختران نیاز به تأمین حس اعتماد به نفس دارند و یکی از وجوه اعتماد به نفس، رضایت از شرایط ظاهری است. رفتاری که والدین از کودکی با فرزند دختر خود دارند و تعریفی که از ظاهر او میکنند، در نحوه رفتارهای وی در بزرگسالی بسیار مؤثر است. گاهی خانوادهها به شوخی فرزندانشان را شبیه به افرادی در میان اعضای خانواده میخوانند که از ظاهر مقبولی نیز برخوردار نیست؛ همین امر یکی از عناصر سازنده تصور فرد در مورد ظاهر خود است.
برخی افراد بر این باورند که اگر از ظاهر دخترمان تعریف کنیم، ممکن است از خودراضی، لوس و خودشیفته شود. اگر از ظاهر دخترمان در همان حدی که هست تعریف و تمجید کنیم و زیباییهای او را یادآور شویم، گام مهمی در تقویت اعتماد به نفس او برمیداریم. در غیر این صورت رضایتمندی در شخصیت دختران ایجاد نمیشود.
راهکار بعدی تقویت مهارتهای دختران از دوران کودکی است تا عزت نفس وی تقویت شود و داشتههای او مورد تحسین قرار گیرد تا نیازی به پرداختن بیش از حد به ظاهر نداشته باشد. وقتی تعریف از زیبایی از ظاهر به باطن تغییر جهت یابد، فرد صرفاً درصدد تغییر ظاهر خود برنمیآید. بنابراین والدین باید تلاش کنند دختران خود را در ابعاد مختلف توانمند و با مهارت تربیت کنند تا ذهن فرد تکاپوی بیشتری برای فعالیت و عرض اندام داشته باشد و صرفاً به نمایش ظاهر محدود نشود.
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام
من پدری هستم که دختر نوجوان دارم در بعضی از موارد هم اصطکاک بین من و دخترم ایجاد می شود
از این مطلب استفاده کردم
ممنون
مرسي ايكنا