حلقه مفقوده در مطالعات قرآنی، کاربردی‌سازی است / ایده گذار از محصول به نظریه
کد خبر: 3929112
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۵

حلقه مفقوده در مطالعات قرآنی، کاربردی‌سازی است / ایده گذار از محصول به نظریه

پژوهشگر مرکز مطالعات میان‌رشته‌ای قرآن کریم با اشاره به فراهم بودن زمینه‌های فلسفی، اجتماعی و دانشگاهی برای کاربردی‌سازی علوم قرآن، تصریح کرد: کاربردی‌سازی مطالعات قرآنی حلقه مفقوده چرخه نظرات، نیازهای جامعه و علم است. از این رو بخشی از توان پژوهشگران قرآنی در کنار توجه به مسائل بنیادی، باید معطوف به پژوهش‌های کاربردی باشد.

به گزارش ایکنا؛ هم‌اندیشی کاربردی‌سازی مطالعات قرآنی عصر امروز، ۲۸ مهرماه، در خبرگزاری ایکنا برگزار شد.

در این نشست، حسین شجاعی، پژوهشگر مرکز مطالعات میان‌رشته‌ای قرآن کریم به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: اولین مسئله این است که مفهوم کاربردی‌سازی از کجا نشأت گرفته است؟ اصطلاح کاربردی‌سازی یک مفهوم غربی است که بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد. خانم الیزابت کولبرت، آوریل 1985 برای اولین بار از این واژه در روزنامه تایم استفاده کرد. اگرچه از منظر وضع اصطلاح، کولبرت را باید اولین نفری به شمار بیاوریم که از این اصطلاح بهره برد، اما نگاهی ریشه­‌ای­‌تر به این مسئله حکایت از آن دارد که مجموعه‌ای از بسترهای فلسفی، اجتماعی و دانشگاهی، زمینه طرح و جدی شدن این موضوع در غرب را فراهم نمود که برای درک درست مسئله نباید از آنها غافل باشیم. زمینه فلسفی مطرح شدن کاربردی‌سازی به قرن نوزدهم برمی‌گردد. در این دوره، فلسفه پراگماتیسم از سوی اندیشمندانی چون چارلز سندرز، ویلیام جیمز و جان دیوئی شکل گرفت. این متفکران نظر به ماهیت علم، اظهار کردند که اساساً وجه اهمیت علم در سودمندی و منفعتی است که از آن حاصل می­‌شود. در منظر این متفکران، کشف حقیقت دیگر به مثابه اولویت اساسی علم تلقی نمی­‌شد. بعدها با ظهور فلسفه پست‌مدرن، کشف حقیقت، اساساً به محاق رفت و غلبه نگاه نسبی­‌گرا باعث شد تا توجه بر بعد کاربردی و فواید عینی دانش، بیش از پیش با‌اهمیت تلقی شود.

وی افزود: کاربردی‌سازی یک زمینه اجتماعی هم دارد. از قرن نوزدهم و بیستم یک سلسله اتفاقاتی در فضای جامعه شکل گرفت که من به چهار مورد از آنها اشاره می‌کنم. مورد اول این بود که در این قرون، شاهد پدیده‌ای هستیم که در اثر آن دانش به صورت عینی وارد حوزه تولید و خدمات می‌شود. مورد بعدی که زمینه کاربردی‌سازی را فراهم کرد، این بود که در این قرون شاهد دموکراتیزه شدن دانش بودیم. به مرور زمان، دانش آن‌قدر اهمیت پیدا کرد که همگانی شد و دیگر مختص قشر خاصی نبود. مورد سوم اینکه در این قرون، شاهد ایجاد مراکز غیردانشگاهی هستیم و دانشگاه غلبه خودش را از دست می‌دهد. مورد چهارم هم افزایش توزیع اجتماعی دانش بود؛ مثلاً دیگر زن‌ها هم وارد عرصه تولید و مصرف دانش شدند. این چهار مورد، زمینه‌های اجتماعی بود که در شکل‌گیری کاربردی‌سازی نقش داشت.

تبعات محدود شدن دانشگاه در غرب

وی ادامه داد: در کنار اینها ما یک زمینه دانشگاهی هم داریم. در سال 1810 دانشگاه‌های اروپا خواستار استقلال شدند و ادعا کردند دولت و کلیسا، دانشگاه را به بند کشیده است؛ دانشگاهیان اظهار کردند که دولت از دانشگاه انتظار دارد که برایش کارمند تربیت کند و همین باعث می‌شود تا سطح دانش تقلیل بیابد. همچنین کلیسا هم باعث می‌شود که امکان صحبت پیرامون هر مسئله‌ای به طور آزاد وجود نداشته باشد. سلسله اعتراضات دانشگاهیان باعث شد تا دولت و کلیسا از دخالت در امور دانشگاه دست بردارند. این اتفاق اگرچه پیروزی بزرگی برای دانشگاه به شمار می­‌آمد، اما در این میان از نکته­ مهمی غفلت شد. دولت و کلیسا اگرچه محدودیت‌هایی را برای دانشگاه فراهم آورده بودند، اما از سوی دیگر، حامیان مالی آن نیز بودند. طبعاً کناره‌گیری این دو، بقای دانشگاه را با مشکل روبه­‌رو می­‌کرد. نظر به اینکه بقای دانشگاه منوط به تأمین هزینه‌های مالی آن است، ناخودگاه همین باعث شد تا دانشگاه به دامن بازار و صنعت بیافتد و در ادامه­ حیات خود از آن­ها خط بگیرد. در مجموع، ماحصل این سه زمینه، موجب شد فضای علم بیش از آن­که متمرکز بر مسائل انتزاعی و نظری باشد، به سمت توسعه کاربردی­ شدن حرکت کند.

پژوهشگر مطالعات قرآنی تصریح کرد: وقتی زمینه­‌های کاربردی­‌سازی علوم در غرب را بنگریم، ممکن است از ورود چنین عرصه­­‌ای به مطالعات قرآنی بیمناک شویم؛ چرا که کاربردی­‌سازی در غرب بیش از آنکه دغدغه­ کشف حقیقت را داشته باشد، درگیر مادی­‌گرایی و رفع نیازهای مادی بشر است و حال آنکه در حوزه‌­هایی چون الهیات بیش از آنکه امور مادی در اولویت قرار داشته باشند، مسائل معنوی با اهمیت تلقی می­‌شوند. برخلاف این تصور، باید عرض کنم که اساساً بستر کاربردی‌سازی در جهان اسلام وضعیتی متفاوت از کاربردی­‌سازی در غرب دارد. تجربیات خوبی نیز در این حوزه در جهان اسلام وجود دارد که نباید از آن­ها غافل بود. برای مثال، فقه یکی از کاربردی‌ترین علوم اسلامی به شمار می­‌آید که به سبب همین موفقیت، علاوه بر حوزه احکام، امروزه به سمت توسعه­ خود در زمینه­‌هایی چون نظام­‌سازی حرکت کرده است. درس خارج‌­های زیادی امروزه در حوزه علمیه با عناوینی چون فقه‌الاقتصاد، فقه‌السیاسة،  فقه‌الاجتماع و ... به راه افتاده است که در عمل تحقق این آرمان را پیگیری می­‌کند.

رفت‌وبرگشت نیازهای جامعه و علم

وی در ادامه اظهار کرد: مبتنی بر این توضیحات، باید عرض کنم که کاربردی‌­سازی مطالعات قرآنی نظر به تجربه‌‌ای که در فضای الهیات مشاهده می­‌کنیم، مسئله­‌ای خطرناک نیست، بلکه از طرف دیگر این کار امری بسیار مبارک و ضروری است. در کشور ما مخصوصاً بعد از طرح دغدغه­ مقام معظم رهبری در مورد تولید علوم انسانی قرآن‌بنیان، هزینه­‌های بسیاری مصروف تحقق این ایده شد، اما وقتی به پژوهش­‌هایی نگاه می­کنیم متوجه می‌شویم که در این راستا صورت گرفته است، متاسفانه شاهدیم که تولید دانش­ موثری در این عرصه پدید نیامده است.

وی در پایان اظهار کرد: امروزه عمده­ آثاری که در حوزه علوم انسانی­ قرآن‌بنیان نگاشته می­‌شود، مسائل کلی و غیرکاربردی هستند. مشکل اصلی نیز از همین‌جا ناشی می­‌شود. حال شما این وضعیت را مقایسه کنید با رابطه‌‌ای که فلسفه­‌های مادی با دانش­‌های کاربردی در غرب پیش گرفته‌اند. مخصوصاً در غرب رفت و برگشتی میان نظرات، نیازهای جامعه و علم وجود دارد، اما در مطالعات قرآنی این رفت و برگشت­‌ها مشاهده نمی‌شود. به نظر می­‌رسد کاربردی­‌سازی مطالعات قرآنی حلقه­ مفقوده­ این چرخه است. از این رو بخشی از توان پژوهشگران قرآنی در کنار توجه بر مسایل بنیادی، باید معطوف به پژوهش­‌های کاربردی باشد.

انتهای پیام
captcha