آزاداندیشی علمی یکی از شاخصهای مهم در هر محیط علمی و به ویژه در حوزههای علمیه است، اگر نگاهی به کتب چند قرن قبل بیندازیم و تا جایی که فضای اختناق برخی حکومتها اجازه داده است، طرح مباحث علمی بهطور آزادانه در حوزهها به وفور یافت میشد. بعد از انقلاب اسلامی هم این روند با فراز و نشیبهایی دنبال شد و کسانی مانند شهید مرتضی مطهری و آیتالله خامنهای از ابتدا حامی آزاداندیشی در حوزه بودند.
البته در برخی مقاطع خودسانسوری در درون حوزه و گاهی عوامل بیرونی، سبب تحدید این فضا شده است. منزوی و محدود کردن برخی اساتید و مجتهدان و حتی برخورد اهانتآمیز با مراجع به بهانه نظرات سیاسی متفاوت، موادری است که با روح آزاداندیشی در حوزه منافات دارد.
برای تبیین بیشتر این امر با آیتالله محسن غرویان، استاد جامعهالمصطفی(ص)، گفتوگو کردهایم که میتوانید بخوانید.
همانطور که اشاره کردید حوزههای علمیه مرکز تبادل نظر بوده و عنوان درس خارج گویای این امر است؛ یعنی دروسی از سوی مراجع و مجتهدان تدریس میشود که خارج از متون رسمی و نوشته شده است؛ در حقیقت نظرات موافق و مخالف نقد و نظر اجتهادی استاد سطح خارج و مجتهدان بیان میشود. در مسائل سیاسی و اجتماعی هم مراجع و مجتهدان آزادانه در فضای علمی و دوستانه نظرات موافق و مخالف را طرح میکنند. البته این روند فراز و نشیب دارد ولی ایدهآل این بوده و هست و نظر عمده طلاب، فضلا، استادان و مجتهدان است که حوزه باید فضای باز فکری داشته باشد.
امام خمینی(ره) فرمودند که فقه جواهری باید در حوزه مد نظر قرار بگیرد؛ صاحب جواهر نظرات موافق و مخالف را بررسی و نظر خود را بیان کرده است. در حوزه چنین روشی بوده و هست و بسیار مطلوب است. طلاب در سطح خارج و حتی در مرحله سطح در انتخاب استاد آزاد هستند و میتوانند استاد را عوض کنند و این روش همچنان باید حفظ شود.
فکر میکنم باید نظرات صاحبنظران را بررسی و تجمیع کنیم اما احساس میکنم فضای باز وجود ندارد و محدود شده است؛ حوادثی که اتفاق میافتد و اخیراً اتفاق افتاد نشان میدهد که عدهای قصد دارند فضای باز حوزه و حتی اظهارنظرهای مراجع و مجتهدان را محدود کنند. باید مراقب باشیم که فضای باز حوزه دستخوش محدودیت نشود و این با روش علمای گذشته و بزرگان و دیدگاههای حضرت امام(ره) درباره فقه جواهری منافات دارد.
در مباحث علمی یک سری محکمات و متشابهات داریم؛ البته صاحبنظران در محکمات هم اِنقلت و قلتهایی دارند ولی به طور کلی باید نوع ورود به بحثهای علمی عالمانه باشد. اگر قرار است مجتهدان و مراجع نقد شوند، افرادی در همان سطح باید آنان را نقد کنند؛ اینکه به لحاظ علمی بین ناقد و نقدشونده فاصله زیادی وجود داشته باشد قابل قبول و منطقی نیست و خط قرمز محکمات هستند، البته در تعیین مصادیق جای بحث هست.
خودم را در حدی نمیبینم که خط قرمز تعیین کنم، ولی سالهاست که در کلاسها در موضوع فلسفه، حقوق، فقه و کلام، مباحث گستردهای در مورد توحید و نگاههای مختلف کلامی، عرفانی و فلسفی محل بحث بوده و هست؛ یعنی حتی وقتی وارد توحید شویم، تفاسیر و قرائتهای مختلفی داریم. بنابراین میتوانیم وارد این مباحث شویم، ولی باید برهان و استدلال و منطق داشته باشیم و منطق ورود به این مباحث خیلی مهم است.
ذهن انسان حد یقف ندارد و کتب کلامی پر از مباحثی درباره اسماء، صفات و ذات خدا و نیز اشاعره، معتزله، عدلیه و فرقههایی است که در ملل و نحل شهرستانی آمده و درمورد توحید و قرآن و ائمه(ع) بحث شده، ولی از نظر بنده روشمندی و منطق علمی خط قرمز است و نباید یک اندیشه و تفکر سرکوب شود، مگر وقتی که منطق و روش ندارد. شما عین الیقین مرحوم سیدکاشانی را ببینید؛ پر از اظهار نظرهاست و ملل و نحل شهرستانی در تکتک مباحث اعتقادی شیعه بحث کرده است. در مجموع روش بحث باید حکیمانه باشد.
نمیتوانم برای کسی تکلیف معیّن کنم، ولی در حوزه باید احترام استاد و اعلم حفظ شود. گاهی اوقات ممکن است شاگردی نقدی از استاد خود داشته باشد، ولی آن را بد مطرح کند و سپس جامعه از آن نقد، بداخلاقی برداشت کند. الان مراجع و اساتید درس میدهند و شاگردان هم اشکال میگیرند ولی کاملا مؤدبانه و توأم با رعایت حرمت است. بنابراین نقد ایرادی ندارد ولی رعایت ادب و نزاکت نقد و روشمندی مهم است؛ نباید با قلم و عبارات ژورنالیستی نظری را به افراد، به خصوص مراجع نسبت دهیم؛ کلمات نیشدار و تند مقبول نیست.
از استادانی که در محضر آنها بودم شنیدم که در نجف مباحث خیلی تندی بین علما صورت میگرفت؛ مثلاً در مسئله طهارت اهل کتاب، که از زمان آیتالله حکیم این بحث بیشتر مطرح شد، اوایل سر و صدای زیادی ایجاد کرد یا مباحث حوزه سامرا و نجف و بغداد معروف است و نشان میدهد که این حوزهها همواره مرکز تبادل افکار و آرا بودهاند و حوزه قم هم از قدیمالایام همین وضع را داشت و نباید این فضا از بین برود.
چه بخواهیم و چه نخواهیم دانشگاهیان نظریاتی را بیان میکنند و در قالب کتاب و مجلات نشر مییابد و حوزه نمیتواند بیتفاوت باشد؛ شرایط جهان امروز به گونهای است که حوزه و دانشگاه را به چالش خواهد کشید و اگر خودمان به فکر نباشیم، منفعل خواهیم شد. امروز اطلاعات به آسانی در دسترس همه مردم است و نمیتوان از واقعیات فرار کرد. حوزه باید واقعیات را بپذیرد و دانشگاه هم نظریات دینی حوزه را مورد توجه قرار دهد که متولی اصلی در نظریهپردازی دینی است. بنابراین اگر طرفین نظریات علمی و دینی را مطرح کنند و تعامل مناسبی داشته باشند، تبادلات فکری و اندیشهای هم بیشتر و نیز آفات آن کمتر خواهد شد.
من با جنبههای سیاسی کاری ندارم ولی اگر کسی نظریهای دارد که مخالف مشهور و فضای کلی اندیشهای و سیاسی اجتماعی است، باید از اتقان و استحکام علمی قویای برخوردار باشد. نظریهپردازی باید روشمند و مستدل باشد تا ذهن اندیشمندان و متفکران را به خود جلب کند. در این صورت اگر نظریهپرداز را به انزوا و حاشیه ببرند و با او برخورد کنند، باز در ذهن اهل معرفت و تفکر جای خود را خواهد گشود.
انتهای پیام