به گزارش ایکنا، سبک آموزشی حوزه علمیه از گذشتهها با آزاداندیشی و ارائه آرای مختلف علمی همراه بوده و شکلگیری فتاوا و گرایشهای مختلف کلامی، فلسفی و فقهی مؤید این سخن است. البته این امر با توجه به نوع حاکمیت و شرایط سیاسی و اجتماعی، فراز و نشیبهایی داشته و بعد از انقلاب اسلامی هم روند خود را حفظ کرده است.
البته انتظار میرفت این فرایند به خصوص در مباحث فلسفه سیاسی و اجتماعی سرعت بیشتری به خود بگیرد، ولی شاهد چالشهایی هستیم که ممکن است ناشی از خودسانسوری است و شاید اعمال محدودیتهایی برای برخی صاحبان نظرات متفاوت، موجب خودسانسوری شده و از نوعی تغییر روند خبر میدهد.
برای بررسی بیشتر این موضوع با حجتالاسلام والمسلمین عبدالرضا ایزدپناه، مدیر مسئول مجله حوزه و استاد حوزه علمیه، گفتوگو کردهایم که پیش روی شماست.
در زمان غیبت امام زمان(عج) حوزه علمیه رسالت انبیاء(غیر از نزول وحی) و اوصیاء را برعهده دارد و وظیفهاش تبیین، تبلیغ و آمادهسازی جامعه برای اجرای احکام، معارف و تعالیم است. فلسفه وجودی حوزه، در آیه «نفر» سوره توبه آمده است که گروهی از شما باید دین را بیاموزند و آن را در کشور و شهرشان به مردم انتقال دهند.
همچنین وظیفه دیگر حوزه و روحانیت مرزبانی از ارزشها، تعالیم و حدود دین است؛ یعنی اجازه ندهد دین پیامبر(ص) مانند ادیان گذشته تحریف معنایی و لفظی پیدا کند. با این تعریف از حوزه باید سراغ وضع امروز حوزه برویم. در گذشته حوزه علمیه وظیفه تبیین احکام دین را در قالب علم فقه یا تکامل دانشها در علوم اصول و تفسیر و اخلاق و کلام برعهده داشت و اگر افرادی نقدهایی درباره دین داشتند، حوزویان از حدود دینی مرزبانی میکردند و خواسته بزرگان، آماده کردن جامعه برای اجرای احکام دینی بود که امام خمینی(ره) موفق به انجام آن شد.
بعد از انقلاب، حوزه علمیه با ادوار گذشته تفاوت زیادی کرد، زیرا وارد فاز جدیدی شد و باید نیازهای معرفتی، حقوقی، دانشی، ارزشی و فرهنگی جامعه را برآورده کند و در برابر هجمه فرهنگی مرزبانی کند. حوزههای کنونی خیلی جلوترند و در عرصه آزاداندیشی و راهاندازی رشتههای مختلف کوشیدند. البته اگر همین حوزه را با وضعیت ایدهآل و رسالت اصلیاش مقایسه کنیم، نمیتوان نمره بالایی به آن داد. زیرساختهای خوبی وجود دارد و مرزهای علمی گسترده شده است و امروز شاهد رونق فلسفههای مضاف هستیم. بنابراین در قیاس با گذشته رشد کردهایم، ولی در تولید تئوری و نظریه برای پشتیبانی از انقلاب خیلی عقبیم.
نظام آموزشی و پژوهشی حوزه علمیه برگرفته از آموزههای اهل بیت(ع) است. امام صادق(ع) فرمودند که اگر کسی نقدی از من داشته باشد، آن را به عنوان هدیه حساب میکنم و دوستدارترین شخص نزد من کسی است که مرا نقد کند نه تمجید. این روح آموزههای اهل بیت(ع) است. بنابراین نقد و اجتهاد خود به خود آزاداندیشی را به همراه دارد. البته در حوزه امروز یک حوزه نداریم و با یک شخص مواجه نیستیم، بلکه اشخاص را داریم. در یک دوره امام خمینی(ره) به عنوان مرجع مطرح است و دیگران هم هستند ولی حرفهای ایشان پیشرو است. ایشان فرمودند که حوزه باید برای 50 سال آینده برنامهریزی کند و فقه را تئوری اداره جامعه از گهواره تا گور و حکومت اسلامی را فلسفه عملی فقه میداند و فقه تئوری اداره جامعه و حکومت اسلامی، فلسفه عملی فقه است؛ یعنی نگاه امام(ره) به رسالت حوزه فقط تعلیم، تبیین و مرزبانی از آموزههای دینی نیست، بلکه از نظر ایشان رسالت حوزه تولید نظریه فقهی برای اجرای احکام اسلام است. امروز زندگی فردی و جمعی را نمیتوان از هم جدا کرد و انسانها ارتباطات شبکهای دارند. ولی عالمانی هم هستند که میگویند که وظیفهشان تربیت چند طلبه برای تبلیغ و تحقیق است.
به نظر بنده این طور نیست. ما از سال 1359 مجله «حوزه» را منتشر و در طول 40 سال نقد کردیم. مقالاتی از شهید مطهری و محمدرضا حکیمی در نقد حوزه انتشار یافت و حتی با آقای مجتهد شبستری مصاحبه کردیم و با افراد دانشگاهی در مورد نقد وضعیت آموزش، پژوهش، تشکیلات، علوم حوزوی و رسالت اصلی حوزه مصاحبه شد. مجله «فقه» را هم با همین اهداف منتشر کردیم و شعار مجلات ما «پژواک روشنفکری حوزه» است. جالب اینکه کسی متعرض ما هم نشده است و رهبر انقلاب مؤید و مشوق ما هستند. کسانی با رویکرد ما در مجله حوزه مخالف هستند ولی حرفهایمان را میزنیم و مخالفان هم دیدگاههایشان را بیان میکنند.
به نظر من چنین نیست و بالاتر از فضای نقد، نقد در حوزه نهادینه و اجرا هم شده است؛ یعنی سه هزار موضوع و گرایش و رشته در حوزه علمیه تعریف شده است که عمدتا فرافقهی هستند. البته مردم و حتی رسانهها از این تحولات باخبر نیستند و حتی اخیراً الفائق با مسائل مستحدثه آمده که مانند مکاسب و رسائل است و به عنوان درس رسمی در حوزه تدریس میشود و متون جدیدی هم در حال انتشار است.
این حرف کلی است و باید تبیین درستی صورت بگیرد. فرض کنید سخن از نقد پیامبر(ص) است؛ میخواهیم چه چیزی را نقد کنیم؛ نقد نبوت عامه یا خاصه؟ آیا پیامبران عصمت دارند یا ندارند که الی ماشاءالله تحقیق انجام شده است؛ یعنی یک وقت بحث علمی است و در این صورت خط قرمزی نیست، ولی یک وقت هم کسی مغرضانه به دنبال تخریب و فضاسازی است، نه بحث علمی و مباحثه، این دو فرق دارد. یکی از اساتید از روی مزاح میگفت که من به نجف رفتم و همه علمای آنجا را محکوم کردم و وقتی پرسیدند چطور؟ گفت که هرچه آنها گفتند قبول نکردم.
موضوعی که با برهان و استدلال و ادله همراه باشد حوزه به آن حساسیت ندارد و جواب میدهد، ولی اگر تشویش اذهان عمومی باشد و مانند بهائیت انحرافی را در دین ایجاد کند، قابل تحمل نیست.
هیچ کسی به این موضوعات حساسیت ندارد و نباید داشته باشد. در حوزه افراد بسیاری با چندهمسری مخالف هستند و برداشتشان از آیه متفاوت از فقهای گذشته است؛ حتی در مورد مباحثی مانند اینکه قرآن معجزه هست یا نیست، کلام خداست یا پیامبر(ص) و ... اختلاف نظر وجود دارد. البته تحریف و توهین را هیچ مرکزی حتی دانشگاه هم نمیپذیرد.
انتقادات ایشان منحصر به دوره اخیر نیست، بلکه چندین سال است که این مباحث را مطرح میکند و مادامی که ایشان براساس سازمان علمی و گفتوگویی، انتقادی مبتنی بر قرآن و سنت مطرح میکرد مشکلی نبود، ولی سخنانی را مطرح کرد که برخی علمای سنتی ما حساس شدند و هشدار دادند و مواضع خود را در مخالفت با او بیان کردند، ولی این مواضع، نظرات کل حوزه نیست و حوزه تحمل شنیدن و توان پاسخ علمی دادن به این آرا را دارد. البته سخنان ایشان ظرفیت این را ندارد که مبنای نظریات علمی و تحولآفرین باشد.
حوزه نجف از نظر سابقه بر قم تقدم دارد، ولی حوزه قم بعد از انقلاب از جهات مختلفی از حوزه نجف جلوتر است و در نجف هم به این نکته اذعان میکنند. البته رابطه بین دو حوزه همیشه خوب بوده است و باید توسعه یابد. البته ممکن است در برخی موارد حوزه نجف از قم پیشرفتهتر باشد، ولی در مسائل مستحدثه و آزاداندیشی و تولید متون جدید علمی، حوزه قم رشد بیشتری داشته است. بنده در جلسهای با حضور دانشگاهیان شرکت کردم و مطرح شد که ما فیلسوف و متفکری مانند فلان شخص نداریم، ولی الان در رشتههای مختلف فضلا و اندیشمندانی داریم که حرف برای گفتن دارند. این امر واقعیت است و این حرف را کسی میگوید که به عنوان منتقد حوزه شناخته میشود.
مجلات حوزوی در گذشته رتبه علمی نداشتند و حوزه برخی مسائل را از دانشگاه گرفته و متأثر از آنها بوده است. الان دهها مجله علمی ـ پژوهشی در علوم اسلامی و حوزوی و مباحثی مانند الهیات، فلسفه مضاف و تمدن و جامعهشناسی داریم که مورد تأیید وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ مانند «نقد و نظر» و «حوزه» و همواره مخاطب برای خود تعریف کرده و درصددند که مخاطب را با روشهای رسانهای از نقطه الف به ب برسانند. امروز چنین رسانههایی کم هستند، ولی در مجموع رشد کمّی خوبی داشتهاند.
الان در حوزه بیشتر مجلات به نشر مجازی روی آوردهاند؛ گرچه نشریات مکتوب هم داریم، ولی با مشکلاتی که برای کاغذ وجود دارد، باید بیشتر به سمت نشر مجازی پیش برویم.
انتهای پیام