حمید ایماندار، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز و از فعالان قرآنی کشورمان طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است به موضوع موسیقی پرداخته است که در ادامه میخوانید:
«شاید خواننده در اوان امر تضمین عنوان نوشتار از کتاب معروف جلال آل احمد (در خدمت و خیانت روشنفکران) و انتساب واژه خیانت به برخی خوانندگان توجه مخاطب را جلب کند در خصوص مساله دوم باید گفت در تضمین عناوین گریزی از همسانی واژهها نبوده و الزاماً به نحو منطوقی و تطابقی بر مراد نویسنده دلالت نمیکند لکن با آنچه در پی خواهد آمد تطابق اتصاف عنوان خیانت نسبت به معدودی از خوانندگان برخی قطعات موسیقی خالی از انصاف و واقع نیست.
نکته دیگر اینکه غایت نوشتار کوتاه، جز توجه دادن خوانندگان متعهد به وظیفه انسانی و نه الزاماً تقید شرعی به ثمرات لامحاله و گسترده قطعات موسیقی آنها نیست؛ امری که تاثیرات گسترده آن بر نوجوانان و جوانان و حتی کودکان به جهت قدرت بیبدیل موسیقی و هیمنه رسانهای شگفتآور آن در زمانه کنونی غیر قابل انکار است. با این توضیح که نگارنده فارغ از علایق و تحقیقات نسبتاً گسترده و آگاهی از آرای فقهی حوزه موسیقی از منظر عقلی و عقلایی و تعهد اجتماعی شهروندان به موضوع خواهد پرداخت؛ ملاحظه و مقدمه دیگر اینکه بنا به آرا عمده فقهای معاصر به ویژه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری اتصاف عنوان حرمت بر موسیقی مطرب لهوی دایره گستره حلیت موسیقی نسبت به زمانه متقدم توسعه یافته و از این منظر نگارنده بر این باور است میتوان به نحو مطلوبی از اثرات مثبت موسیقی حلال و شادیآفرین در افزایش نشاط اجتماعی بهره برد چنان که این امر در رویکرد معاصر رسانههای دیداری و شنیداری پرمخاطب مانند «رادیو آوا» و رسانه ملی کاملاً مشهود بوده و همراهی بسیاری از مردم هنردوست را با خود داشته است که از نمونههای موفق آن میتوان به برنامه ترانه باران در «شبکه شما» یاد کرد.
جستاری کوتاه در خدمات خوانندگان در قالب گزارههایی کوتاه
۱. شادیآفرینی موسیقیدرمانی از جمله شاخههای پزشکی معاصر است گو اینکه طبییان مسلمان پرآوازهای چون «ابن سینا» و «فارابی» بر تاثیر مثبت موسیقی بر جسم و روان انسان تاکید داشتهاند گو اینکه خوانش متون مذهبی و اشعار عرفانی با نواهای موسیقایی مشروع نیز در منابع دینی مورد تاکید قرار گرفته است. در این میان گاه تاکید بر شادیآفرینی مشروع و معتدل به اندازهای است که برخی فقهای مبرز غناخوانی غیرلهوی در عروسیها و گاه اعیاد اسلامی را از مستثنیات حرمت غنا قرار دادهاند؛ اهمیت شادیآفرینی به ویژه در تنگناهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی کنونی در میان خانوادهها و نسل جوان بیشتر نمود و تجلی مییابد.
۲. حفظ و ترویج میراث ادبی متقدم و معاصر و تجلیل از بزرگان ادب پارسی به ویژه در میان عامه مردم از دیگر کارکردهای مثبت موسیقی سنتی و پاپ است.
۳. موسیقی میتواند تحقق آموزههایی چون زندگی در زمان حال، تفریح حلال و تخلیه هیجانی به عنوان یک امر مطلوب متکی بر منابع دینی و روانشناسی مثبتگرا را تامین کند. اما گاه آفات موسیقی بر مزایای آن سیطره میافکند که میتوان بخشی از مسئولیت اخلاقی و اجتماعی آن را متوجه خوانندگان دانست.
از آن جمله؛ الف - سرودن و اجرای ترانههای مبتذل و ضد فرهنگ انسانی و فطرت سلیم بشری توسط برخی خوانندگان که خوشبختانه مورد انکار و ملامت عامه مردم قرار گرفته و با توجه به معدود بودن این بخش از خوانندگان بیتعهد و بیاخلاق، تولید موسیقیهایی با قالب و محتوای شاد و مطلوب توسط خوانندگان دیگر میتواند از آثار و گستره نامطلوب این موسیقیها در میان عموم بکاهد. بیتردید خوانندهای که آموزههایی چون بیبندوباری افسارگسیخته و اولویت «اینستا بر کتاب» را در ترانه خود آن هم با مخاطب نوجوان را شعار قرار میدهد از منظر عرف سلیم و انسانی مصداقی از خواننده خیانتپیشه به شمار میآید و بار ملامت راقم این سطور در تضمین بیوجه عنوان کتاب جلال آل احمد را به تنهایی برخواهد داشت.
ب - در سطحی نازلتر تولید بیحدوحصر محتواهای عاشقانه با سیل مخاطبان نوجوان و جوان که به لحاظ سنی به مرز ازدواج و عشقورزی نرسیدهاند آسیبی جدی خواهد بود چرا نوجوان و جوان با سنین زیر ۲۰ ساله باید صبح و شب با موسیقیهایی همراه شوند که عشق مجازی را یگانه امید و اتکای زندگی به شمار آورده و همه امورات و ملزومات جدی و بدون جایگزین این دوره سنی از درس و معرفتاندوزی و مهارتآموزی را به محاق برد؟ شاید به ضرس قاطع کمتر خواننده و قطعه موسیقی پرمخاطبی در موسیقی پاپ ایران باشد که تجلیل از عشق مجازی را دستمایه فروش و شهرت قرار ندهد در حالی که عمده مخاطبان موسیقی پاپ در دورهای از زندگی قرار دارند که دامن زدن به عشق مجازی برای آنها نه تنها خدمتی روحی و روانی به آنها نخواهد کرد بلکه آنها را از آموختن و اکتساب هر آنچه اقتضای فردی و اجتماعی این سنین است، دور خواهد ساخت.
در این راستا باید خوانندگان متعهد به معنای اخلاقی و انسانی و نه الزاماً شرعی را خطاب قرار داد که شعلهور کردن و تحریک عشق مجازی به معنای برگزیدن همدم از جنس مخالف و معرفی آن به عنوان نهایت هم و غم یک نوجوان و جوان چه خدمتی به عمده مخاطبان نوجوان و جوان خواهد کرد و جز حس کمبود و ایجاد خلا غیرواقعی و گرفتار کردن این قشر در درگیرهای بیپایان روحی و روانی حاصل از شکستهای عشقی و ... چه ثمری خواهد داشت. اینکه عشقآفرینی از کارکردهای مثبت موسیقیهای اینچنینی در میان متاهلان باشد حرفی نیست اما این حجم از موسیقی با محتوای تجلیل از عشق مجازی بدون توجه به مضامین شاعرانه اخلاقی و عرفانی موجود در میراث ادبی ایرانیان محل سوال است با نظر به این واقعیت غیرقابل انکار این سوال اساسی مطرح میشود؛ آیا خوراک انسانی اخلاقی و معنوی عمده قشر نوجوان و جوان از موسیقی پاپ نمیتواند و نباید چیزی فراتر از دامن زدن به عشق مجازی غیرضروری باشد؟
حجم بالای محتواهای مروج پوچگرایی، تاریکاندیشی و حسرت و خسارت گذشته با دستمایههای عشق مجازی در قطعات پرمخاطب موسیقی در میان نوجوان و جوان عمدتاً زیر ۲۰ سال بار دیگر این سوال را مطرح میکند که این محتوا چه کمکی به تربیت دینی و حتی سکولار خواهد کرد چرا که ترویج این جنس محتوا با اصل مقرون بودن تربیت - چه تربیت دینی و چه تربیت سکولار - منافات دارد چه این که ایجاد عادات و افکار مثبت جدیت و عدم تخدیر روانی در نسل نوجوان و جوان با سیل آموزههای پوچگرایانه حسرتفزون و نگاه تاریکاندیشانه به زندگی مقدور نیست به ویژه اینکه القای این محتوا در قالب موسیقیهای مولد حزن، مطرب و خلسهآور همراه شود که هر انسان بالغی را هم در بلندمدت از زندگی سیر خواهد کرد.
دو بند اخیر را میتوان به جهالت و عدم تعهد بدنه خوانندگان زمانه حاضر تعبیر کرد و نه خیانت عامدانه. اما چاره کار در راه افتادن یک پویش متعهدانه اجتماعی در میان خوانندگان و مخاطبان دغدغهمند در حوزه فرهنگ و تربیت و اخلاق و دین است با توضیحات فوقالذکر باید تصریح کرد آسیب جدی بیشتر متوجه محتوا و نه قالب موسیقی پاپ امروزی بوده و روند خوانندگی و ترانهسرایی غالب بر زمانه ما به واقع چیزی جز جفا کردن در حق نسل نوجوان و جوان با دامن زدن به عشق مجازی، پوچگرایی بیحاصل و حزنآفرین و طلب کردن شهرت و اقبال عمومی با هر نوع محتوایی نیست. تولید محتوای مناسب نسل جوان میتواند مهمترین خدمت خوانندگان و ترانه سرایان پرآوازه معاصر به نسل نوجوان و جوان و خانوادههای آنها لقب گیرد گو اینکه سخن در این مقال از رسالت خوانندگان به عنوان موثرترین فرهنگسازان و هنرآفرینان بوده و این همه نافی وظایف متولیان فرهنگی در تمهید آسیبهای مورد اشاره نیست.
امید که خدمات بیبدیل و غیرقابل جایگزین عموم خوانندگان هنرمند و متعهد این مرز و بوم در سایه خیانت عامدانه و یا جاهلانه معدودی از این قشر و شهرتطلبی فارغ از تعهد انسانی اخلاقی و دینی بخشی دیگر قربانی نشود.
انتهای پیام