به گزارش ایکنا، جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس قائممقامی، استاد دانشگاه و رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ، شب گذشته بیست و ششم فرودین برگزار شد که در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
یک اصل مهم در توحید، تفکیک بین ساحت اسباب و ساحت علت است. همه پدیدهها در این عالم در بهترین شرایط وقتی ظرفیتشان به کمال برسد و تماما تواناییهای نهفتهشان به ظهور برسد، در جایگاه سبب قرار میگیرند. تفاوت سبب و علت در چیست؟ سبب یعنی چیزی که نزدیککننده است. فرض کنید میخواهید کتابی از طبقات بالای کتابخانه بردارید ولی دستتان نمیرسد، لذا از یک واسطه به نام صندلی استفاده میکنید. این سبب موجب میشود شما به هدفتان نزدیک شوید. وقتی سبب تام باشد، یعنی سببی باشد که انسان را به نتیجه نهایی برساند اسمش علت است.
از میان اسباب فقط یک سبب است که میتواند علت باشد. علت آن چیزی است که چون هیچ محدودیتی ندارد، هیچ اندازهای ندارد و با نامحدودیاش میتواند تمام کاستیها را جبران کند. در عالم اسباب و پدیدههای طبیعی همه چیز محدود است و در حد خودش میتواند شما را برای رسیدن به نتیجه کمک کند ولی وجود خداوند چون هیچ محدودیت ندارد میتواند با فزونبخشی خودش تمام کاستیها را جبران کند. پس تنها موجودی که میتواند انسان را به طور قطعی به نتیجه برساند و کوتاهیهای انسان برای رسیدن به هدف را جبران کند یک وجود بیشتر نیست و آن وجود حضرت حق است. لذا هیچ شریکی ندارد. «شریک ندارد» یک بیان حقیقی و توصیفی است چون نامحدود نمیتواند شریکی داشته باشد چون هرچه غیر از نامحدود است، محدود است.
نکات زیادی اینجا وجود دارد که بیان نمیکنیم چون بنای ما بر اختصار است ولی یک نکته که میخواهم عرض کنم این است که باید اسباب را قدر بدانیم. باید اندازهها را بشناسیم و نسبت به آنها بیتوجه نباشیم. هنگام بیماری باید به پزشک مراجعه کرد. این چه حرفی است که خدا شفا میدهد؟ خدا کاستیها را جبران میکند. این سنت الهی است که کاستیها را با علیت خودش جبران کند ولی خداوند هیچگاه جایگزین اسباب نمیشود. این قانون ربوبیت الهی است. این سنتی است که در آفرینش گذاشته است.
آیه قرآن میفرماید: «لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا؛ نيكى آن نيست كه از پشت خانهها درآييد بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از در [ورودى] آنها درآييد». این آیه دارد یک قاعده کلی میدهد و آن اینکه در هر کاری وارد میشوید از راهش وارد شوید، از طریق اسبابش وارد شوید. بنابراین دستیابی به شفا هم با فرض اسباب است. بله، یک زمان انسان از تسبیب سبب هم ناتوان میشود که آنگاه میتواند به فضل پروردگار امیدوار باشد. البته باز هم خدا سببسازی میکند، منتها خودش سبب شفا را فراهم میکند. پس قانون و قاعده الهی این است که خداوند بدون سبب، علیتش را اعمال نمیکند. بنابراین باید قوانین عالم کثرت را لحاظ کرد و از تمام تواناییها برای رسیدن به مقصود استفاده کرد ولی در نهایت او نتیجهبخش است.
اگر شما دنبال سبب میروید باید سبب را طوری گزینش کنید که استعداد رسیدن به نتیجه را داشته باشد ولی با تمام اینها باید بدانید فقط با علیت حضرت حق است که نتیجه حاصل میشود. آقایی که میگویی من به فضل الهی شفا پیدا میکنم، پس چرا آب میخوری؟ خب تشنگی خودت را هم با خدا برطرف کن. آیه قرآن میفرماید: «وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ؛ و آن كس كه او به من خوراك مىدهد و سيرابم مىگرداند». این حرف را پدر توحید حضرت ابراهیم(ع) زده است. با اینکه آیه اشاره دارد خدا آب و طعام میدهد ولی خود ابراهیم هم دنبال آب و طعام میرود. مگر لحظهای هست که نیازمند افاضه پروردگار نباشیم؟ اگر علیت پروردگار نباشد همین آب هم رافع تشنگی نیست. آب سبب رفع تشنگی است. بنابراین باید در همه فرایندهای زندگی بین سبب و علت تفکیک قائل شد. سبب فقط نزدیککننده به هدف است اما تضمینکننده قطعی هدف و مقصد نیست.
در فلسفه غرب، هیوم نفی علیت میکند و قائل به تقارن بین پدیدهها است و میگوید چیزی که به آن علت و معلول میگوییم صرفا دو پدیده متقارن است. از این نگاه توحیدی میتوان برای سخن هیوم وجه قابل قبولی پیدا کرد. بله، آب که میخوریم آب علت رفع تشنگی نیست، بلکه ما عادت کردیم مقارن با خوردن آب تشنگیمان رفع شود ولی علت، خداوند است که اثر رفع تشنگی را در این آب قرار داده است منتها ما اثربخشی نهایی را به آب نسبت میدهیم. اگر آن علت کار نکند و افاضهبخشی خود را برچیند هرچه آب بخوری تشنهتر هم میشوی.
یک نکته مهمتری که در این فراز، امام ما را به آن توجه میدهد این است که هیچ رفتاری، هیچ عملی از سوی انسان در جایگاه علیت قرار نمیگیرد لذا هر عملی از انسان سربزند چه عمل زشت و چه عمل نیک، از این جهت تفاوت نمیکند و فقط سبب تباهی فراهم شده است، سبب صلاح و نیکی فراهم شده است ولی علیتش فراهم نشده است.
انتهای پیام