روز خدا، شب انسان
کد خبر: 4051701
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۵
یادداشت

روز خدا، شب انسان

شب قدر شبی است که اگر ماهیت دینی و تشریعی آن را در حالت تعلیق قرار دهیم و داخل پرانتز بگذاریم، باز آن را هم در حوزه مفهوم و هم در حیطه دلالت ویژه خواهیم یافت؛ ویژه‌ترین امر در حوزه واقعیت و حقیقت‌های مربوط به انسان.

روز خدا، شب انسانفارغ از تفسیر دینی و قرآنی، شب قدر با تفسیری تماما انسانی، شبی ضروری و اجتناب‌ناپذیر است، تا آنجا که اگر به واقع وجود نداشت، جایش در فرهنگ بشری خالی می‌ماند و از باب رفع و رجوع خلائی عظیم، لازم می‌آمد که انسان برای جعل و ابداع شبی با این مختصات با بهره‌گیری تام از نیروهای ناشناخته خویش و بیش از همه با بهره بی اغماض از نیروی نورانی الهام وارد میدان ابداع و کشف شود و شبی موزون و حقیقی به نام «شب قدر» را در کارنامه زندگی خویش ایجاد کند و نه صرفا ثبت و ضبط؛ شبی تمام شب و پر از ظرفیت‌های معنایی محض برای تفسیر ناشناخته‌ها، برای فهم و تحلیل، فهم و تحلیل نه فقط «هست‌ها» که «بایدها» و نه رفتن که فراتر رفتن از تکرار و تکرر هرچیز متعارف و بدیهی و رسیدن به فراسویی بالاتر از آنچه در روزهایی مکرر نمی‌گنجند و در نهایت پاسخگویی به پرسش‌هایی که بالاتر از هر پرسشی می‌ایستند:

شب‌های روشن سرنوشت و مقدرات ناشناخته دقیقا از کجا می‌آیند و از کدام شب به رود روز زندگی انسان سرازیر می‌شوند؟

به عبارت دیگر شب قدر شبی است که اگر ماهیت دینی و تشریعی آن را در حالت تعلیق قرار دهیم و داخل پرانتز بگذاریم، باز آن را هم در حوزه مفهوم و هم در حیطه دلالت ویژه خواهیم یافت؛ ویژه‌ترین امر در حوزه واقعیت و حقیقت‌های مربوط به انسان.

نمی‌توان تصور کرد که سالی بر انسان با شب‌هایی یکسان و یکنواخت بگذرد و در میان آنها شبی تمام شب و ممتاز با خصوصیاتی استثنایی نباشد. این سخن در باب روزها هم صادق است؛ نمی‌توان تصور کرد سالی مملو از روزهای یکسان و متوالی بر انسان بگذرد و در میان آنها، روزی متفاوت نباشد، در میان آن همه روز طولانی.

در واقع، شب که در منتهای روز، شب روزهایی پایان یافته و منقضی شده است، محتاج شبی است که در آن پذیرای مقدرات محتوم خویش شود. اگر مقدراتی وجود دارد، لازم است که شب و روزی با عنوان روز یا شب مقدرات در نظر گرفته شود و به تعبیر دقیق‌تر در تقدیر گرفته شود؛ شبی به معنای سرنوشت و به رنگ سرنوشت. از آن رو که شب و روز از هم قابل تفکیک نیستند در واقع شب قدر _ که گفتیم امری محتوم است _ همان روز قدر و روز قدر هم همان شب قدر است؛ شبی به پهنای تقدیر که هیچ پیشانی خالی از آن نیست. می‌توان گفت پیشانی‌ها هستند تا نوشته شوند و زیر بار خطوط ریز و درشت تقدیر بروند و اینها همه در شبی به نام «شب قدر» مقدور و مقدر می‌شوند. شبی که بدون کوچکترین تعارف و تحمیلی می‌توانیم از آن به عنوان شب انسان یاد کنیم؛ شبی که انسان در نیم نگاه زاویه نظاره خجسته خداوند متعال قرار می‌گیرد؛ خدایی که روز بلند آن شب از آن اوست تا بتوانیم بگوییم شب قدر روز خدا و شب انسان است.

در اینجا نکته ظریفی وجود دارد: از آنجا که فاعل فعلی که گفتیم در اصل خداست و خداست که انسان را در شب ویژه انسان تحت نظاره متعالی خویش می‌گیرد، در واقع شب قدر به شکلی قابل فهم، شب روزی است که مانند همه روزها روز خدا و از آن خداست؛ شبی که خداوند انسان را از خلال مقدرات خویش مشمول مقررات ربوبی خویش می‌کند؛ مقرراتی که آنچنان که از آیات نورانی سوره مبارکه قدر برمی‌آید، فرشتگان الهی آنها را با فرامینی چون «امر» و «روح» و «سلام» بر کائنات ابلاغ می‌کنند و بر زمین فرود می‌آورند و در اصل، یک سفر طولانی که از بلندای خدا شروع می‌شود و به انسان و سرنوشت سالانه او در پیشانی‌اش ختم می‌شود و پایان آن در سپیده دم تقدیر چیزی جز سلام سلامت نیست، سلامی که قاصدان الهی با نام‌های «امر» و «روح» عهده‌دار ابلاغ آنند.

در قرآن کریم عهده‌دار بیان تمام این مراتب متعالی سوره مبارکه قدر است و بس، سوره‌ای که می‌توان گفت با تمام اجمال خویش دقیق‌ترین بیان ممکن را برعهده گرفته و به انجام رسانده است.
غیر از آیات نخست سوره دخان و آیات دیگری در سوره‌های متعدد دیگر که حاوی اشارت‌هایی اجمالی در باب روح و امر و فرود آمدن فرشتگان و مضامینی قریب به این مفاهیمند، همچنان که گفتیم در معارف بشری تنها و تنها قرآن کریم و در قرآن کریم سوره قدر است که ابلاغ و تبیین این پیام بزرگ را بر دوش گرفته است.

در باب این سوره متعالی و آیات نورانی آن بی تردید حقایق بدیع بی بدیلی وجود دارد که از تابش ضمیر غایب «ه» در عبارت موکد «انا انزلناه» شروع می‌شود و تا بیکرانه «هی» در آیه پایانی ادامه پیدا می‌کند که پوشیده از اسراری سهل و ممتنع است، اسراری قابل فهم اما گریزان از اندیشه.

به نظر می‌رسد که در قرآن کریم هیچ سوره‌ای این اندازه میان دو حالت بسیط و پیچیده شناور نیست و این خود یک علامت دیگر بر ویژه بودن شب قدر و محتویات و منزولات آن است، شبی حاوی عزیزترین روز، شبی به قامت انسان و به پهنای خداوند.

آری، اگر در قاموس انسان شبی به نام شب قدر وجود نمی‌داشت انسان باید تمام توان و تمرکز خویش را به کار می‌گرفت و به کار می‌بست و چنین شبی را با منتهای نیروی روح و عقل خویش ابداع و اختراع می‌کرد. چنین شبی طبعا از منتهای قوس تعالی شروع می‌شود و به سرزمینی پر از پرهای فرشتگان ختم می‌شود؛ فرشتگان خدا که از ملکوت نور و از جانب خدا به پرواز درمی‌آیند.

کوتاه سخن اینکه در صحرای زندگی و در میان دشت‌ها و صخره‌ها و کوه‌های پهناور خلقت شبی وجود دارد که از ابتدای آغاز تا سحرگاه پایانش زمین از پر فرشته‌ها پر می‌شود و آنگاه رازها باهم تلاقی می‌کنند و رازهای جدیدی را که به دنیا می‌آورند، تسلیم انسان می‌کنند، همان انسانی که در میان تلاش‌های عظیم خویش برای رفع نیازهای کوچک و بزرگش محتاج معناهای باریکی است که در مضامین عمیقی مانند شب قدر نهفته است و البته جز در شب قدر مکشوف نمی‌شود.

با اینکه مفهوم «لیله القدر» صرفا در قرآن کریم ذکر شده است، با این حال توصیفی که قرآن از آن ارائه می‌کند در خود قرآن بی سابقه است چون در هیچ کجای قرآن هیچ چیزی با توصیفی سی هزار برابری وصف نشده است. برتر از هزار ماه بودن شب قدر بدون احتیاج با ماشین حساب با محاسبه‌ای ساده در ذهن، معادل برتری سی هزار برابری آن بر هر شبی است. موضوعی که در خود قرآن کریم هم که کتاب شگفتی هاست بی نظیر و بی تکرار است.

به قلم کریم فیضی

انتهای پیام
captcha