به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «تقوا در قرآن» از مجموعه نشستهای تفسیر پژوهی به همت پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت(ع) و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل، شب گذشته چهارم اردیبهشتماه با سخنرانی محمد مرادی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث برگزار شد.
در ادامه گزیدهای از سخنان مرادی را میخوانید؛
تقوا یکی از پربسامدترین کلماتی است که در ادبیات دینی به کار میرود و بیش از دویست و شصت بار، ساختهای این کلمه در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است. در میان میراث فکری و فرهنگی اسلامی نیز توصیههای خاصی درباره تقوا صورت گرفته است. این کلمه از چنان کاربردی برخوردار است که روزانه در میان مسلمانان مورد استفاده قرار میگیرد و به خطیبان جمعه نیز توصیه شده که مردم را به رعایت تقوا دعوت کنند. معمولاً کسانی که اهل تقوا هستند انسانهای وارستهای تلقی میشوند که جایگاه والایی در نزد خداوند و همچنین در میان مسلمانان دارند.
معنای تقوا در قرآن
اگر از ما بپرسند تقوا به چه معنایی است و ما در تقوا چه باید بکنیم آیا به راستی جواب روشنی داریم؟ وقتی به ما گفته میشود نماز بخوانید یا روزه بگیرید دقیقاً میدانیم چه کاری باید انجام دهیم. آیا اساساً درخواست تقوا از یک مکلف برای انجام یا ترک کاری است یا حالت و خصوصیتی در انسان است و اگر انسان آن خصوصیت را داشته باشد با تقوا است ولو اینکه کار خاصی انجام ندهد؟ سؤال دیگر اینکه آیا در زمینه تقوا قرار است کیفیتی را در انجام کاری ولو در حرف زدن، سر سفره و در برخورد با فرزندان انجام دهیم؟
برای اینکه به معنای دقیق کلمه تقوا برسیم باید توجه داشته باشیم که تقوا نیازمند فاعل و مفعول است و گاهی مفعول آن ذکر میشود و مشخص است که متعلق آن چیست؟ مثلاً در قرآن کریم آمده است «اتَّقُوا اللَّهَ» که در اینجا مُتَعَلَق آن مشخص است اما گاهی هیچ مشخص نیست که درباره چه چیزی و چه کسی تقوا داشته باشیم مثلاً وقتی به ما میگویند «فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ؛ که بهترین توشه این راه تقواست» (بقره/ 197) در اینجا مُتَعَلَق آن مشخص نیست و اینکه چه کاری باید انجام دهیم تا بهترین توشه را برای آخرت رقم بزنیم. مسئله دیگر اینکه تقوا گستره زیادی دارد و گاهی به خداوند و گاهی به انسان مربوط است و گاهی وسیله است یعنی اگر آن را به دست بیاوریم میتوانیم از آن استفاده کنیم تا به جایی برسیم.
تفسیر راغب از معنای وقایه
بسیاری از مفسران گفتهاند در کلمه تقوا نوعی ترس و واهمه وجود دارد که البته نباید تقوا را به معنای ترس معنی کنیم. به همین دلیل برخی از مترجمین قیدهایی را اضافه کردهاند و مثلاً گفتهاند از حسابرسی و عذاب خدا بترسید. لذا تفسیر و ترجمه تقوا با چالشهای زیادی مواجه شده و با توجه به گستره و متعلقات زیادی که در قرآن دارد مترجم و صاحبنظران را با مشکلاتی مواجه میکند. لغتشناسان وقتی سراغ تقوا رفتهاند عموماً موضوعی را مورد دقت قرار دادهاند از جمله راغب اصفهانی میگوید وقایه یعنی نگه داشتن چیزی یا در امان داشتن آن تا آسیب و ضرر به چیزی دیگر نرساند و به خاطر همین دلیل وقتی میگوییم «وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» یعنی خدایا ما را از آتش جهنم در امان نگه دار.
هدف تقوا این است که خودت را از هر چیزی غیر از خدا پاک نگه داری بنابراین به نظر میرسد انجام یا ترک فعل به معنای تقوا نیست بلکه مقدمه هرکدام از آنهاست. برای اینکه کاربرد تقوا را بهتر بدانیم لازم است به سراغ متون کهن برویم. از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که وقتی جنگ خیلی سخت و عرصه بر ما سخت میشد راه چارهای داشتیم و آن هم «اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ» بود. اما معنای «اتَّقَيْنَا» چیست؟ یعنی ما او را برای خودمان وقایه قرار میدادیم و ایشان همانند یک دژ برای ما بود و به وسیله ایشان خودمان را حفظ میکردیم.
چگونه کاربردهای تقوا در قرآن را معنا کنیم؟
گفته شده کسی که تقوا نداشته باشد هر کاری میتواند انجام دهد وگرنه اگر کسی تقوا داشته باشد دست به فساد نمیزند لذا کسی که برای خودش یک دژ ایجاد کند برای خودش تقوا ایجاد کرده است چراکه اگر کسی تقوا پیدا کند توانمند بر انجام یا ترک کاری میشود وگرنه نمیتواند خودش را مهار کند. به نظر بنده با تعاریفی که ارائه شد میتوانیم بگوییم تقوا نوعی پاییدن است. ما در کوچه و خیابان لحظه به لحظه مراقب هستیم که مثلا اتفاقی برای ما نیفتد و آسیبی نبینیم لذا این توصیههای موکد و مراقبتهای خاص برای لحظه به لحظه حرکات ما به معنای تقوا است. بنابراین تقوا همانند یک حالت است که در هر عمل عبادی همانند نماز، زکات و حج و ... هم باید رعایت کنیم وگرنه آن عبادت قبول واقع نمیشود.
در واقع مراقبت ویژه و لحظه به لحظه که بنده از آن به پاییدن تعبیر میکنم همان تقوا است و اگر تقوا را اینگونه تعریف کنیم لذا میتوانیم همه کاربردهای تقوا در قرآن و متون دینی را معنا کنیم بنابراین وقتی قرآن میفرماید: «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ؛ این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است» (بقره/2) در اینجا هم تقوا بدین معنا است یعنی انسانی که مراقب کارهایش و آینده و رفتارش است و لحظه به لحظه همه چیز را میپاید تا به کشف حقیقت نایل شود. چنین کسی به راحتی قرآن را میپذیرد وگرنه ای بسا زیر بار قرآن هم نرود ولو اینکه مسلمان باشد و از سوی دیگر چه بسا یک کافر با رعایت این موارد به حق نایل شود.
تقوا مراتب زیادی دارد
بنابراین تقوا لزوماً ملازم با ایمان نیست بلکه مراتب زیادی دارد و انسان در همه جا به آن نیاز دارد و همین سرمایه اولیه او برای روز قیامت است تا به رستگاری برسد. اینگونه است که ما میتوانیم با تقوا و اهل نجات باشیم و به رتبههای عالیتری از تقوا هم برسیم. باید همیشه همانند یک دیدهبان حواسمان جمع باشد. در اخلاق از این موضوع به مراقبت تعبیر میکنند و میگویند سلوک مراحلی دارد و یکی از آنها مراقبت است یعنی مراقب باشیم نلغزیم، حق دیگران را نخوریم و کارهای خودمان را درست انجام دهیم.
در این راستا کلمات متضادی که در قرآن آمده هم میتواند به ما کمک کند. در قرآن در مقابل تقوا، کلمه فجور آمده است. خداوند در اینباره فرموده است: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ و به او شر و خیر او را الهام کرد» (شمس/ 8) به نظرم هم تقوا و هم فجور نیاز به پردازش دارند. در آیه 5 سوره قیامت نیز درباره انسان آمده است: «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ؛ بلکه انسان میخواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند» بنده از این نوع فجور به لاابالیگری تعبیر میکنم. تقوا دقیقاً در برابر این است و نوعی قید و بند و مراقبت برای انسان است. البته مراقبت هم مراتبی دارد و هرچه بیشتر مراقبت صورت گیرد تقوای بیشتر نیز حاصل میشود.
انتهای پیام