رضا نباتی، کارشناس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، با نگارش مطلبی که در اختیار ایکنا قرار داده است به مسئله تربیت مهدوی اشاره کرده که در ادامه متن آن را میخوانید؛
«وَ نُـریـدُ اَن نَـمُنَّ عَـلَی الَّـذیـنَ اسـتُضـعِـفوا فِی الاَرضِ* وَ نَجـعَـلَـهُم اَئِـمَّـةً وَ نَجـعَـلَـهُـمُ الـوارِثیـنَ؛ ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم»(قصص/5)
اشاره
در تعریف «تربیت مهدوی» چنین آماده است: «ایجاد زمینه مناسب، برای رشد و شكوفایی فطرت الهی، در جهت درك مراتبی از عبودیت پروردگار، در راستای حیات طیبه، مبتنی بر رضایت حجت خدا». در پی انتشار این تعریف و بازخوردهای متفاوت مخاطبان و درخواست برخی از ایشان برای تبیین آن، لازم شد تا دلالتهای این تعریف بر اساس اسناد تحولی و شواهد عقلی و نقلی البته به اجمال تقدیم شود. امید كه این تلاش اندك، مورد عنایت و نقد و نظر صاحبنظران و علاقمندان به اجرای سند تحول بنیادین قرار گیرد. بیشك راهنمایی سروران و دوستان عزیز بر غنای مطالب خواهد افزود.
مقدمه
پیش از ورود به بحث اصلی، به اهمیت و جایگاه «تعریف» اشارهای میشود. چرا که تعریف در انواع برنامهریزی درسی و تربیتی و نیز مراحل و مراتب آن از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان گفت بدون آن، تعیین و تحقق هدف، ناممکن و تلاشها عمدتاً به اتلاف وقت و سرمایههای مادی و معنوی میانجامد. از این رو به اختصار به موضوع تعریف، اشاره و سپس به ضرورت ارائه یك تعریف مشخص و قابل قبول از «تربیت مهدوی» پرداخته میشود.
دریافت پی دی اف مقاله «تربیت مهدوی» و دلالتهای آن
اهمیت «تعریف» صحیح و دقیق در رشتهای، بدیهی است. تنها با تعریف دقیق است که وجه امتیاز امور مختلف از یکدیگر آشکار میشود و حدود و قلمرو اصلی اشیا و امور، معلوم میگردد. در اغلب موارد اختلافی، اگر نخست آن را تعریف کنند و مقصود خود را از آن امر بیان نمایند و معلوم کنند که آن کلمه را به چه معنی به کار میبرند، شاید اساساً اختلافی بر جای نماند.
تعلیم و تربیت نیز مانند هر علم دیگری قبل از هر چیزی در پی آن است تا تصوری روشن و مشخص و تا سر حد امکان، جامع و کامل از امور مربوط به خود ارائه كند و گَرد ابهام را از آنها بزداید و چون ترکیب و پیچیدگی تصورات، بزرگترین مانع برای روشنی و امتیاز آنها و در نتیجه پیشرفت علمی است؛ لذا چاره ای جز این نیست که عالمان هر علم، به تحلیل تصورات و مفاهیم به کار رفته در علم خود بپردازند؛ یعنی مفاهیم بنیادینی را که تشکیل دهنده و مقوّم آن علم هستند، باز نموده و به عبارت دیگر آنها را تعریف کنند.
برای آن که انسان در تفکرات خود و نتایجی که میگیرد، به خطا نیفتد و دیگران را هم به اشتباه نیندازد، باید مفاهیم كلیدی و حتی تک تک واژههای مورد نظر را به روشنی و آسانی تعریف کرده و شرح دهد و معنایی را که در ذهن دارد، در ظرفی مناسب یعنی در لفظی بریزد که آن معنا را به خوبی برساند. بر این اساس، باید اقسام تعریف، شروط تعریف و اصول و قواعد آن را به خوبی بشناسد تا بتواند اولاً در ذهن خود، تصویر اشیا و معنای مفاهیم را به خوبی و درستی تصور و تحلیل کند و ثانیاً آن ها را به نحو درست، به دیگران منتقل کند. بنابراین بیان تعریف دقیق از دیر باز، مورد توجه و اعتنای علمای حوزه تعلیم و تربیت بوده است.
تأكید سند تحول بنیادین و زیرنظام اصلی آن یعنی سند برنامه درسی ملی بر «تحقق جامعه جهانی مهدوی» به عنوان «نقطة اوج و حقیقت حیات طیبه» از یك سو و نیاز برنامهریزان درسی و تربیتی به «تعریف تربیت مهدوی» برای طراحی، تولید و تدوین و نیز اجرای برنامههای درسی و تربیتی از سوی دیگر، اهمیت این مطلب را دو چندان میكند.
در تربیت اسلامی باید «زمینه تربیت» را به گونهای فراهم کرد تا متربی، مربی را «قبول» کند و این قبول، مقدمه «اطاعت» است و این اطاعت، مقدمه «تحوّل» و تحول، یعنی حرکت؛ حركت از خود به سوی خدا و برای خدا و منطبق با اوامر و نواهی او؛ چرا كه خداوند به عنوان مربی اصلی انسان(ربَّ العالمین)، «دنیا» را مسیر و راهی برای اهل حرکت قرار داده است. پس اگر دنیا راه است، وظیفه انسان نیز عبور از این مسیر است؛ و او در این عبور (و حرکت)، قاعدتاً نیازمند «راهبر» است که به صورت ملموس، وی را لحظه به لحظه رهبری كند، دست او را بگیرد و نحوه راه رفتن را به او بیاموزد؛ به گونهای كه بتواند از موانع به سلامت عبور كند. بیشك چنین راهبری باید مورد اعتماد رهرو و متربی باشد؛ تا آنجا كه اعتماد به وی در متربی تجلی یابد. در همین جاست كه ضرورت عصمت و كامل بودن چنین مربی و معلمی كاملاً احساس میشود. چنین «انسان كاملی» میتواند به عنوان مربی، مورد اعتماد سایر انسانها نیز باشد، تا ایشان تمامی زندگی خویش را در اختیار او قرار دهند و این امام مهربان، آنان را مدیریت و هدایت کند.
اگر در تربیت نسل آینده، عمیقتر بیندیشیم و ایشان را با انسان كامل یعنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آشنا كنیم، به گونهای كه رضایت آن حضرت را مقدّم بر هر چیز، حتی خواستهها و رضایت خویش بداند و ضمن تبعیت از رهنمودهای آن مربی حكیم و دلسوز، راه پر پیچ و خم عبودیت و بندگی را در مسیر درک مراتبی از حیاط طیبه بپیماید و در نتیجة پرتو هدایت آن حجت الهی، بتواند به تحلیل مناسبی از زندگی دست یافته و زندگی خویش را با نور قرآن و ولایت، همراه و منوّر سازند؛ آنگاه میتواند در تشخیص زیبایی از زشتی و حق از باطل به ورزیدگی ارزشمندی نائل شود.
این مهم، میطلبد که «تعریف تربیت مهدوی» به عنوان زیربنا و محور برنامهریزی در نظام های تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی و آموزشهای عمومی و تخصصی در جامعه مورد توجه و پیگیری عمیقتر و وسیعتر متولیان نظام تعلیم و تربیت اسلامی و نیز معلمان و اولیای محترم قرار گیرد.
همان طور كه قبلاً بیان شد «تربیت مهدوی» یعنی : «ایجاد زمینه مناسب، برای رشد و شكوفایی فطرت الهی، در جهت درك مراتبی از عبودیت پروردگار، در راستای حیات طیبه، مبتنی بر رضایت حجت خدا». این تعریف دارای پنج گزاره اصلی زیر است:
1- ایجاد زمینه مناسب
2- برای رشد و شكوفایی فطرت الهی
3- در جهت درك مراتبی از عبودیت پروردگار
4- در راستای حیات طیبه،
5- مبتنی بر رضایت حجت خدا
اكنون به تبیین اجمالی هر یك از گزارههای پنج گانه این تعریف میپروازیم:
1- «ایجاد زمینه مناسب»
دشواری امر تربیت و هدایت در این است كه انبیاء و اولیای الهی باید در بین این دو ریل حركت كنند. ریل اول «فَـذَكِّر ، اِنَّما اَنتَ مُـذَكِّر» و ریل دوم «لَسـتَ عَـلَیـهِم بِـمُـصَیـطِر» (سوره غاشیه آیات 21 و 22) چرا كه پیامبر یا امام معصوم از یك سو مأمور است تا همه مردم را هدایت كند و از سوی دیگر اجازهای برای استفاده از «زر و زور و تزویر» جهت سلطه بر ایشان ندارد. در توضیح این بخش، به بیان استاد علی صفایی حائری رحمه الله علیه كه این گزاره را به زیبایی هرچه تمامتر تبیین میكند، اشاره میشود:
«باید این نسل بیاموزد كه پیروزی و شكست او، در رسیدن به اهدافش است. تمام قدرتهای تاریخ از فرعون و مأمون گرفته تا موسولینی و هیتلر به اهداف خود نرسیدند و حتی اگر هم رسیدند از هدف و مقاصدشان جدا شدند؛ بنابراین همه اشان شكست خوردند. اما انبیاء به اهداف و مقاصد خود رسیدند. فرق اینجاست كه ما اهداف انبیاء را با اهداف طواغیت قاطی كرده ام. خیال میكنیم هدف انبیاء این بود كه حكومت كنند و سلطه پیدا كنند. در حالی كه هدف رسول این بود كه «هَـدَیـناهُ الـنَّجـدَیـنِ» (و او را به راه خیر و شرش هدایت نمودیم./ سوره بلد آیه 10) هدف رسول این نبود كه آدمها خوب بشوند؛ بلكه این بود كه امكان خوبی را برای آنها فراهم كند. این خیلی حرف است. زمینه انتخاب را برای آنها فراهم كند، و كرد. به همین دلیل كه كرد، فراعنه از آنها ترسیدند. به همین دلیل شكنجه اشان دادند. و الّا رسولی را كه برای فرعون ضرری ندارد، چرا باید مبتلا محدود و محبوس شود، چرا باید او را شكنجه بدهد؟ ثقل كار رسول را فرعون می فهمد؛ به همین دلیل با او درگیر میشود. سنگینی وجود امام حسین علیه السلام را یزید میفهمد كه تحمل نمیكند. اثر وجود امام موسی كاظم علیه السلام را میفهمند كه نمیتوانند تحملش كنند. مگر غیر از این است؟ مشكل ما این است كه پیروزیها و شكستها را با اهدف نمیسنجیم؛ بلكه با خواستههای خودمان مقایسه میكنیم. بعد درمیمانیم.»
مربی برای «ایجاد زمینه مناسب تربیت» قبل از هرچیز باید به اهمیت این مطلب، كاملاً واقف بوده و در كلیه مراحل و مراتب تعلیم و تربیت به آن پایبند باشد. برای این منظور باید به موضوعاتی چون، مختار بودن متربی، شایستگیهای پایه او، استعدادهای فطری و الهی او، ساحتهای ششگانه تعلیم و تربیت و ... توجه كند.
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، «تربیت» اینگونه تعریف شده است: «فرایندی تعالی جویانه، تعاملی، تدریجی، یکپارچه ومبتنی بر نظام معیار اسلامی که به منظور هدایت افراد جامعه به سوی آمادگی برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همة ابعاد، زمینههای مناسب تكوین و تعالی پیوسته هویت ایشان را در راستای شکلگیری و پیشرفت جامعه صالح اسلامی فراهم میآورد.»
با توجه به عبارت كلیدی « هدایت افراد جامعه به سوی آمادگی برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه» در این تعریف و با عنایت به سایر مباحث مرتبط با موضوع «اختیار» در اسناد تحولی، تكلیف اولین گزاره از گزارههای پنج گانه تعریف تربیت مهدوی روشن است؛ در متن اسناد تحولی نیز به كرات به مفهوم اختیار و اهمیت آن در تربیت اشاره شده است. (مانند مدرسه در افق چشمانداز 1404، راهکار 7/1 و راهكار 13/2 در سند تحول بنیادین و مبانی انسان شناسی و ضرورت و کارکرد حوزه حكمت و معارف اسلامی در سند برنامه درسی ملی)
از دیگر نكات مهمی كه درباره نقش آزادی و اختیار باید به آن توجه كرد، موضوع و مفهوم «شایستگی های پایه» است. بدین منظور نظام آموزش عمومی باید زمینه كسب شایستگیهای پایه را فراهم كند. برای نقشآفرینی در امر تحقق حیات طیبه برای فرد و جامعه، با توجه به روند تکوین و تحول هویت، لازم است متربیان نخست مجموعهای از شایستگیهای لازم را کسب نمایند و از آنجا كه «كسب شایستگیهایی پایه، مستلزم داشتن اختیار و آزادی است.» یقیناً مؤلفه ایجاد زمینه مناسب تربیت ویادگیری موضوعیت پیدا میكند.
تعلیم و تربیت دارای حوزههای مختلفی است، حوزههایی که در آن نیازهای مشترک و همعرض انسانها قرار گرفته است كه از آن با اصطلاح «ساحتهای تربیتی» یاد میشود. در گزاره های ارزشی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی، به جامعیت؛ یکپارچگی و توازن ساحتهای شش گانه توجه شده است. ضمن آن كه در ساحت تربیتی اعتقادی، عبادی و اخلاقی، موضوع «پذیرش آزادانه و آگاهانه دین اسلام» تصریح شده است.
خلاصه سخن آن كه در تعریف تربیت مهدوی، «ایجاد زمینه مناسب» از اهمیت ویژهای برخوردار است.
2- «برای رشد و شكوفایی فطرت الهی»
انسان میتواند «با تكیه بر فطرت» و استعدادهای طبیعی خود و با استفاده از نیروی عقل و اختیار و ارادة خویش، به معرفت دست یابد و معرفت ایجاد شده میتواند زمینه میل و گرایش را در او فراهم سازد. نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی به عنوان عامل اثرگذار اجتماعی و مولد نیروی انسانی و سرمایه فرهنگی و معنوی وظیفه رشد و تعالی همه جانبه و پایدار و اعتلای فرهنگ عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی را بر عهده دارد. به نحوی كه طبق سند تحول بنیادین ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده در رشد و تعالی كشور، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی و زمینه سازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی- ایرانی در راستای تحقق جامعه جهانی عدل مهدوی با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی و ... از اهداف كلان این سند است. (فصل پنجم) همچنین ارتقاء معرفت و بصیرت دینی، انقلابی و سیاسی برای رشد و تعالی معنوی و اخلاقی معلمان و دانش آموزان و مشارکت برای ارتقای معنوی خانواده و همچنین طبقه بندی و متناسب سازی موضوعات تربیتی و اخلاقی با مراحل رشد و ویژگیهای دانش آموزان و اهداف و نیازهای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و جامعه از دیگر اهداف این سند است. (هدفهای كلان 5 ،4،2،1) به نحوی كه در راهكار1-8 چنین آمده است «اصلاح، ارتقا و تغییر نگرش به آموزش و پرورش به عنوان سازمان فراگیر و نیروی اثرگذار اجتماعی در خدمت اهداف رشد و تعالی كشور به ویژه اهداف فرهنگی و اجتماعی»
چشمانداز نظام تعلیم تربیت اسلامی در فصل پنجم از سند تحول بنیادین، چنین توصیف شده است: «نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق1404، با اتکاء به قدرت لایزال الهی، مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی و قوام بخش آنها و زمینه ساز جامعه جهانی عدل مهدوی و برخوردار از توانمندیهای تربیتی ممتاز در طراز جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، الهام بخش و دارای تعامل سازنده و مؤثر با نظامهای تعلیم و تربیتی در سطح جهان، توانمند در زمینهسازی برای شکوفایی فطرت و استعدادها و شکل گیری هویت یکپارچه اسلامی، انقلابی- ایرانی دانش آموزان با توجه به هویت اختصاصی آنان؛ ... »
3- «در جهت درك مراتبی از عبودیت پروردگار»
علاوه بر آن كه یكی از ساحتهای ششگانه سند تحول بنیادین به «ساحت تربیتی اعتقادی، عبادی و اخلاقی» اختصاص دارد؛ اما این موضوع رویكرد اصلی و ذاتی نظام معیار اسلامی نیز هست. چرا كه هدف خلقت جنّ و انس نیز عبودیت پروردگار است. «وَ ما خَـلَقـتُ الـجِنَّ وَ الاِنـسَ اِلّا لِـیَعـبُـدونِ» (سوره ذاریات آیه 56). مبانی و ارزشهای مبتنی بر دین اسلام ناب محمدی یا سازگار با آن، و یا مشتمل بر سلسله مراتبی از ارزشهاست که ناظر به همه ابعاد زندگی انسان است؛ زیرا دین اسلام به همه عرصههای امور اجتماعی و فردی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی زندگی بشر پرداخته است (نفی سکولاریسم). هر چند نسبت به پارهای از این عرصهها، به عرصه کلیات اکتفا و نسبت به بخشی دیگر، جزئیات را نیز ذکر کرده است (سند تحول بنیادین).
درك مراتبی از عبودیت پروردگار، با كسب شایستگیهای پایه متربیان ارتباط مستقیم دارد. به عبارت دیگر، متربیان برای دستیابی به مراتبی از عبودیت، با درک موقعیت خود و دیگران و عمل فردی و جمعی برای بهبود مستمر آن، صفات و توانمندیهای لازم را کسب میکنند. (سند تحول بنیادین)
4- «در راستای حیات طیبه»
«حیات طیبه، وضع مطلوب زندگی بشر در همة ابعاد و مراتب، بر اساس نظام معیار اسلامی (مبانی و ارزش های مقبول دین الهی) است كه تحقق آن باعث دستیابی به غایت زندگی، یعنی قرب الی الله خواهد شد. اینگونه زندگانی مستلزم ارتباط آگاهانه و اختیاری با حقیقت هستی و تشدید رابطه با او در همه شئون فردی و اجتماعی زندگی است كه باید بر اساس انتخاب و التزام آگاهانه و آزادانه ِ نظام معیار ِ مناسب با دین اسلام باشد.» (سند تحول بنیادین) بنابراین، یكی از مشخصات اصلی حیات طیبه، تكیه بر ارزش غایی زندگی - قرب الی الله - و نظام معیار متناسب با آن یعنی مبانی و ارزشِهای مقبول ِدین اسلام است. زیرا با توجه به لزوم پذیرش ربوبیت خداوند متعال، به عنوان یگانه رب حقیقی جهان و انسان (عبودیت پروردگار)، این نظام معیار، جهت اساسیِ نحوه تحقق حیات طیبه را در همه مراتب و ابعاد زندگی با این نظام (تقوا)، وجه تمایز اساسی حیات طیبه از زندگی غیردینی (سكولار) رایج محسوب میشود.
در بیانیه مأموریت نظام تعلیم وتربیت اسلامی (فصل سوم) چنین آمده است: «این نهاد مأموریت دارد با تأکید بر شایستگیهای پایه، زمینه دستیابی دانش آموزان در سنین لازم التعلیم، طی 12 پایه (چهار دوره تحصیلی سه ساله) تحصیلی به مراتبی از حیات طیبه در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و جهانی را به صورت نظام مند، همگانی، عادلانه و الزامی در ساختاری کارآمد و اثر بخش، فراهم سازد. انجام این مهم نقش زیرساختی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی خواهد داشت.»
حیات طیبه یعنی زندگیای که نیازهای مادی، جسمانی و معنوی - علمی، عملی و روحی - آدمی را پاسخگو باشد. پایههای حیات طیبه، در قرآن کریم و آموزههای پیشوایان معصوم علیهم السلام تبیین شدهاند. در قرآن كریم مبانی اساسی حیات طیبه معرفی شدهاند که شناخت آنها، زمینه تحقق چنین حیاتی را برای انسان فراهم میکند. اجابت دعوت خدا و رسول، ایمان و عمل صالح، شکوفایی عقل و خرد انسانی از مهمترین آنها میباشند.
حیات طیبه یعنی زندگی پاکیزه از هر نظر؛ پاکیزه از آلودگیها، ظلمها، خیانتها، دشمنیها، اسارتها، ذلتها و انواع نگرانیها و هر گونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد؛ به دیگر سخن، حیات طیبه، یعنی زندگیای که نیازهای مادی، جسمانی و معنوی - چه علمی، چه عملی، چه روحی – آدمی را پاسخگو باشد. همچنین با توجه به اینکه در دنبال آن، سخن از جزای الهی به نحو احسن به میان آمده، استفاده میشود که حیات طیبه مربوط به دنیا و جزای احسن مربوط به آخرت است.
پایههای حیات طیبه، در قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام تبیین شدهاند. در قرآن كریم مبانی اساسی حیات طیبه معرفی شدهاند که شناخت آنها، زمینه تحقق حیات طیبه را برای انسان فراهم میکنند. مهمترین آنها عبارتاند از:
1- اجابت دعوت خدا و رسول
آیه 24 سوره انفال به صراحت میگوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی زندگی معنوی است: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلّهِ وَ لِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما یُحییكُم ...» ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد. ...
مقصود از حیاتی که با دعوت انبیا فراهم میآید، حیات حیوانی نیست؛ زیرا بدون دعوت انبیا نیز این نوع حیات وجود دارد؛ بلکه مقصود حیات فکری، عقلی و معنوی، اخلاقی و اجتماعی و بالأخره حیات و زندگی در تمام زمینهها میباشد که تعبیر دیگر آن، حیات طیبه است.
2- ایمان و عمل صالح
ایمان و عمل صالح، زمینهها و بسترهای اصلی حیات طیبه هستد که در آیه 97 سوره نحل بیان شده است: «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ اَو اُنثیٰ ، وَ هُوَ مُؤمِنٌ ، فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً ؛ وَ لَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما كانوا یَعمَلونَ»
طبق این آیه، حیات طیبه غیر از ایمان، به عمل صالح نیز احتیاج دارد. البته ایمان راستین، عمل صالح را به وجود میآورد و عمل صالح هم ایمان را زیاد میکند. هر گامی که مؤمن در راه انجام اعمال صالح برمیدارد، به ایمان خود میافزاید؛ ازدیاد ایمان و رشد و پرورش روحی، کردار شایسته را به دنبال دارد. معیار برخورداری از حیات طیبه، ایمان و بردباری در جهاد با هواهای نفسانی است.
شایان ذکر است که حیات طیبه خود دارای درجات و مراتب است و به هر نسبت که انسان بر ایمان و عمل صالح خود بیفزاید، حیات طیبه او نیز موجودیت و شدت بیشتر یافته و بر درجات روحی و تعالی معنوی او افزوده میشود. در واقع حیات حقیقی انسان دارای مراتب و بطون است که این مراتب به صورت استعداد در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است. مزین شدن به گوهر دین و طی مراتب و درجات دینداری، استعدادهای ویژه انسان برای نیل به درجات والای حیات را شکوفا میکند.
3- شکوفایی عقل و خرد انسانی
انسان به وسیله رشد صحیح عقل و بهرهبرداری آن در جهت هدف آفرینش میتواند از ایمان و حیات طیبه برخوردار شود. در مقابل، قرآن کریم کافر را به جهت عدم تعقل و خردورزی، مرده و فاقد حیات میداند: «اَ وَ مَن كانَ مَیـتًا فَـاَحیَیـناهُ وَ جَـعَلـنا لَـهُ نورًا یَمـشی بِـهِ فِی النّاسِ كَـمَن مَـثَـلُهُ فِی الظُّلُـماتِ لَیـسَ بِـخارِجٍ مِنـها ؛ كَـذَٰلِكَ زُیِّنَ لِلـكافِرینَ ما كانوا یَعـمَلونَ» آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اینگونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام میدادند، تزیین شده [و زیبا جلوه کرده] است. (سوره انعام آیه 122)
این آیه شریفه؛ از نورانیت و حیات معنوی مؤمن و تاریکی و مرگ غیرمؤمن سخن میگوید. در صدر آیه مورد بحث، سخن از کسی است که خدا به او حیاتی ویژه و نورانیتی خاص داده و در ذیل آن به نحو تقابل از کافران سخن رفته است. از این تقابل معلوم میشود که کافر در فرهنگ قرآن مرده و فاقد حیات معنوی است.
5- «مبتنی بر رضایت حجت خدا»
حجّت از محوریترین اصول اندیشه شیعه بهویژه در موضوع امامت است. به این مفهوم که در هر دورهای از تاریخِ انسان، فرد شاخص و منحصربهفردی وجود دارد که نشانه و گواهی از سوی خداست. آنچنان كه پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. (مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶)
معرفت و شناخت نسبت به حجت خدا، در بینش و منش ما تأثیر گذاشته و به زندگی ما شکل و چارچوب میدهد. این اندیشه، وحدت عملکردی را در سطحی خاص بین پیامبران و امامان نشان میدهد، اندیشهای که بیانگر آن است که واسطه نهایی بین خدا و بشریت باید یک فرد باشد، نه یک متن. برایناساس، برخی صفات از ضروریترین ویژگیهای امام در نظر گرفته شده که علم، عدالت، عصمت (مصونیت از اشتباه) از این موارد است. در ادبیات حدیثی، «حجّت» بهعنوان لقبی برای امامان یا اصطلاحی برای مهمترین ویژگی معنوی آنان مورد استفاده قرار میگیرد؛ و امام بهعنوان «حجّت خدا» و استدلال قاطع خداوند یا «حجّت بالغه» مطرح میشود.
بر اساس مبانی قرآن كریم و معارف اهلبیت علیهم السلام «اساس دینداری، اطاعت است.» طبق روایات، شیطان6000 سال عبادت كرده بود، اما چون اطاعت نكرد، مترود الهی شد. بنابراین عبادت، عبودیت نیست. در جنگ صفین امیر المؤمنین فرمودند به این قرآن های بر نیزه افراشته، اعتنا نكنید. آنان كه از امام خود اطاعت كردند، دیندار بودند و آنان كه بیاعتنایی كردند و لو اهل نماز و تهجد شب هم بودند، به واقع دیندار نبودند. از این رو اطاعت, مهمتر از عبادت است. برخی از شهدای كربلا در لحظه شهادت، وقتی امام حسین علیه السلام را بالای سر خود میدیدند. عرض میكردند «اَوفَیتُ یابنَ رَسُولِ الله؟» (آیا به وظیفه ام عمل كردم و وفا نمودم) و امام پاسخ میدهد «نَعَم، اَنتَ اَمامی فِی الجَنَّةِ» (آری، تو پیشاپیش من به بهشت خواهی رفت).
ما نیز باید اطاعت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه را مبنای دینداری خود قرار دهیم و هر روز خطاب به حضرتش عرض كنیم «اَرضیتُ یا صاحِبَ الزَّمانِ؟» اگر خودمان این مفهوم را درك كرده و در زندگی فردی و اجتماعی تبدیل به فرهنگ كنیم، آن وقت میتوانیم آن را به نسل آینده نیز بیاموزیم. در حقیقت امکان حیات طیبه در این دنیا وجود دارد و صرفاً محدود به آخرت نیست. این حیات در سایه حجت خدا و سبک زندگی مهدوی محقق میشود و میتوان با همین لوازم دنیایی به آن دست یافت.
سند تحول بنیادین نیز آموزههای بنیادین مهدویت و انتظار را رمز هویت اسلام ناب و عامل حیات و بقای آن در عصر غیبت به عنوان مهمترین رسالت منتظران در عصر غیبت، معرفی میكند و نقطة اوج و حقیقت حیات طیبه را در جامعه جهانی مهدوی محقق می داند. (فصل دوم) تا آنجا كه هدف كلان خود را « ... تحقق جامعه جهانی عدل مهدوی با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی، التزام به ارزشهای اخلاقی، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد و التزام عملی به اصل ولایت مطلقه فقیه و مردم سالاری دینی ...» قرار میدهد.
حدیثی از امام زمان علیه السلام در طول دوره غیبت وجود دارد که در آن، ایشان جامعه را بهجست وجوی پیشوایان مذهبی از محدثان شیعه، هدایت و آنان را بهعنوان «حجّت عام» بر شیعیان معرفی میکنند. در دوران غیبت، این حدیث مبنای مهمی برای نظریه «ولایت فقیه» مطرحشد و امام خمینی ره نیز در دفاع از این نظریه درباره اختیارات ولی فقیه از آن بهره جست.
در دوران غیبیت امام عصر عجل الله تعالی فرجه، این هویت ارزشی باید درك و حفظ شود. این هویت، زمانی درک می شود که در قالب یک شخصیت تعریف شده آن را بیان کنیم. شخصیت تعریف شده همان «انسان منتظر» است. انسان منتظر کسی است که خود را برای یاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه آماده کرده باشد. یاری امام زمان علیه السلام مشروط به دوران ظهور ایشان نیست، بلكه در عصر غیبت نیز ممکن است. «انتظار» یعنی زمینه سازی برای یاری بایسته و شایسته امام مهدی عجل الله تعالی فرجه. این انتظار میتواند در عصر غیبت و ظهور نمادهای مختلفی داشته باشد.
انسان منتظر، بر اساس مبانی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله، ضمن تلاش در جهت گسترش ظرفیت وجودی خود، مقابل «حوادث واقعه» اعم از بحرانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی، زمینهای را ایجاد میکند تا در هر موقعیتی به صورت مستمر در جهت اصلاح و ارتقاء خود و دیگران، مبتنی بر رضایت حجت خدا، اقدامات بایسته و شایسته انجام دهد.
بنابراین انسان منتظر، هم منتظر ظهور است و هم منتظر حاکمیت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه؛ و این حاکمیت، محدود به عصر ظهور نمیشود و میتوان آن را در عصر غیبت هم جاری و ساری کرد. این حاکمیت زمانی پدید میآید که حضور امام زمان علیه السلام را باور كرده و غیبت ایشان را به معنای عدم ظهور بدانیم و نه عدم حضور. پس از درک این حضور، همه رفتار و اعمال ما در مسیر ظهور و رضایت حجت خدا عجل الله تعالی فرجه قرار میگیرد؛ چنان كه در عبارت شریف دعای عهد میخوانیم:
« اَللَّهُمَّ اكـشِف هٰـذِهِ الـغُمَّـةَ عَن هٰـذِهِ الاُمَّـةِ بِـحُـضورِهِ، وَ عَجِّـل لَـنا ظُـهورَهُ ،
اِنَّـهُم یَـرَونَـهُ بَـعیـدًا ؛ وَ نَـراهُ قَریـبًا ؛ بِـرَحـمَـتِـكَ یـا اَرحَـمَ الـرّاحِـمیـنَ »
پیوست:
الف - سند تحول بنیادین:
فصل دوم: حیات طیبه
وضع مطلوب زندگی بشر در همة ابعاد و مراتب، بر اساس نظام معیار اسلامی (مبانی و ارزشهای مقبول دین الهی) است كه تحقق آن باعث دستیابی به غایت زندگی یعنی قرب الی الله خواهد شد. اینگونه زندگانی مستلزم ارتباط آگاهانه و اختیاری با حقیقت هستی و تشدید رابطهی با او در همه شئون فردی و اجتماعی زندگی است كه باید بر اساس انتخاب و التزام آگاهانه و آزادانهی نظام معیار ِ مناسب با دین اسلام باشد. بنابراین، یكی از مشخصات اصلی حیات طیبه، تكیه بر ارزش غایی زندگی ـ قرب الی اهلل ـ و نظام معیار متناسب با آن یعنی مبانی و ارزش ِهای مقبول ِ دین اسلام است. زیرا با توجه به لزوم پذیرش ربوبیت خداوند متعال، به عنوان یگانه رب حقیقی جهان و انسان، این نظام معیار، جهت اساسی نحوه تحقق حیات طیبه را در همه مراتب و ابعاد زندگی با این نظام (تقوا)، وجه تمایز اساسی حیات طیبه از زندگی غیردینی (= سكولار) رایج محسوب میشود. كه نقطة اوج و حقیقت آن در جامعه جهانی مهدوی محقق میگردد.
فصل دوم: بیانیه ارزشها
گزارههای ارزشی مندرج در بیانیه ارزشها، بایدها و نبایدهایی اساسی است که الزم است تمام اجزا و مؤلفه های نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی هماهنگ با آنها بوده و همه سیاستگذاران و کارگزاران نظام ملتزم و پای بند به آنها باشند. این ارزشها بر اساس آموزههای قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و حضرات اهل بیت علیهم السلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهنمودهای رهبر كبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و سند چشم انداز بیست ساله و نقشه جامع علمی کشور و سیاستهای كلی تحول نظام آموزشی تهیه و تدوین شده است و با مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (شامل فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه تعلیم و تربیت رسمی عمومی و رهنامه نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ایران) سازگار و مستند به مضامین مندرج در آنها میباشد. گزارههای ارزشی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی عبارتند از:
1- آموزههای قرآن کریم، نقش معنوی، اسوهای، هدایتی و تربیتی پیامبر اكرم صل الله علیه و آله و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه و ولایت مداری در تمام ساحتها برای تحقق جامعه عدل جهانی (جامعه مهدوی)
تبصره: اقلیتهای مذهبی مصرح در قانون اساسی بر اساس قوانین موضوعه اقدام خواهند كرد.
2- آموزههای بنیادین مهدویت و انتظار که رمز هویت اسلام ناب و عامل حیات و بقای آن در عصر غیبت است. به عنوان مهمترین رسالت منتظران در عصر غیبت می باشد
3- میراث نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره)، تعمیق علاقه و پیوند با انقلاب اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه.
4- فرآیند تعلیم و تربیت در تمام ساحتهای تعلیم و تربیت شامل تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ، تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی، تعلیم و تربیت زیستی و بدنی، تعلیم و تربیت زیبا شناختی و هنری، تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفه ای، تعلیم و تربیت علمی و فناورانه منطبق بر نظام معیار اسلامی مبانی و ارزشهای برگرفته از قرآن کریم، سنت حضرات معصومین علیهم السلام و عقل كه تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی در آن محوریت دارد.
11- جامعیت، یکپارچگی و توجه متوازن به ساحتهای تعلیم و تربیت.
فصل چهارم: چشم انداز
نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق1404، با اتکاء به قدرت لایزال الهی، مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی و قوام بخش آنها و زمینه ساز جامعه جهانی عدل مهدوی و برخوردار از توانمندیهای تربیتی ممتاز در طراز جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، الهام بخش و دارای تعامل سازنده و مؤثر با نظام های تعلیم و تربیتی در سطح جهان، توانمند در زمینه سازی برای شکوفایی فطرت و استعدادها و شکلگیری هویت یکپارچه اسلامی، انقلابی- ایرانی دانش آموزان با توجه به هویت اختصاصی آنان؛ کارآمد، اثر بخش، یادگیرنده، عدالت محور و مشارکت جو، برخوردار از مربیان و مدیران مومن آراسته به فضائل اخلاقی اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالی جو و تحول آفرین، انقلابی، آینده نگر، عاقل، متعهد، امین، بصیر، حق شناس.
فصل پنجم: هدفهای كلان
1- تربیت انسانی موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و عاقل، عدالت خواه و صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حكومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا وتوانا، پاكدامن و با حیا، انتخابگر و آزاد منش، متخلق به اخلاقی اسلامی خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانون مدار و نظم پذیر و آمادهی ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی
2- ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده در رشد وتعالی كشور، بسط و اعتالی فرهنگ عمومی و زمینه سازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی- ایرانی در راستای تحقق جامعه جهانی عدل مهدوی با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی، التزام به ارزشهای اخلاقی ، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد و التزام عملی به اصل ولایت مطلقه فقیه و مردم سالاری دینی، تحکیم وحدت ملی، تقویت روحیه علمی، رعایت حقوق و مسئولیتهای اجتماعی، ارتقای آداب و آئین زندگی متعالی، بهداشتی و زیست محیطی
فصل هفتم: هدفهای عملیاتی و راهكارها
1- پرورش تربیت یافتگانی که دین اسلام را حق دانسته و آن را به عنوان نظام معیار میشناسند و به آن باور دارند و آگاهانه، آزادانه، شجاعانه و فداكارانه برای تکوین و تعالی اخلاقی خود و دست یابی به مرتبهای از حیات طیبه و استقرار حكومت عدل جهانی مهدوی از آن تبعیت مینمایند و به رعایت احكام و مناسك دین و موازین اخلاقی مقید هستند.
راهکار 4-1- ایجاد ساز و کارهای ترویج و نهادینه سازی ّی، امربه معروف و نهی از فرهنگ ولایت مداری تولی وتبر منكر، روحیه جهادی و انتظار «زمینه سازی برای استقرار دولت عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه » با تأکید بر بهره گیری از ظرفیت حوزههای علمیه و نقش الگویی معلمان و اصلاح روش ها
راهكار 5-8- تبیین دستاوردهای علمی و فنی تمدن اسلامی- ایرانی در برنامههای درسی و آموزشی و تقویت باور و روحیه مسئولیت پذیری دانش آموزان برای تحقق تمدن 43 نوین اسلامی در راستای دستیابی به جامعه عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه
ب - برنامه درسی ملی
چشمانداز
برنامههای درسی و تربیتی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در راستای فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی، با تکیه بر میراث گرانبها و ماندگار رسول الله صل الله علیه و آله - قرآن کریم و عترت علیهم السلام - تحقق جامعه عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه و چشم انداز نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق 1404 2 با 1 موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد بهره گیری از الگویی پیشرفته و بومی زمینه تربیت نسلی به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا،خود، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و خردمند، دانش پژوه و علاقمند به علم و آگاهی، عدالتخواه و صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمعگرا و جهانی اندیش، ولایت مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خود باور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیا، انتخابگر و آزاد منش، متخلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کار آفرین، مقتصد و ماهر، سالم و با نشاط و انقلابی و آماده ورود به زندگی شایسته قانون مدار و نظم پذیر، وفادار به ارزشهای اسلامی، ملی، فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی را فراهم می سازد.
این برنامهها دارای ویژگیهای زیر است: ...
8- تأکید کننده بر نقش مدرسه به عنوان جلوهای از تحقق مراتبی از حیات طیبه و زمینه ساز جامعه عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه و کانون اصلی تحقق اهداف برنامههای درسی و تربیتی
10ــ اصول حاکم بر ارزش یابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی ...
11-10- با تأکید بر بهره گیری از تکالیف عملکردی در سنجش میزان دستیابی دانش آموزان به شایستگیها و تلاش برای تحقق جامعه عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه و دستیابی به مراتبی از حیات طیبه، گزارش عملکرد تحصیلی و تربیتی آنان با همکاری دانش آموز، اولیا مدرسه و والدین تنظیم و ارایه شود.
فرآیند تولید برنامه های درسی و تربیتی حوزه های تربیت و یادگیری
2- تحلیل اهداف کلان آموزش و پرورش و ویژگیهای حیات طیبه و جامعه عدل مهدوی عجل الله تعالی فرجه بر اساس سند تحول بنیادین
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی موظف است چارچوب راهنمای برنامه درسی حوزههای تربیت و یادگیری و همچنین آییننامه مورد نیاز برای اجرایی کردن راهکار 5 5- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را حداکثر ظرف مدت ٦ ماه تهیه و جهت بررسی و تصویب به شورای عالی آموزش و پرورش ارائه کند.
انتهای پیام