نگاهی به زندگی یک قاری جوان و دغدغه‌اش برای آینده جامعه + فیلم
کد خبر: 4057093
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۶

نگاهی به زندگی یک قاری جوان و دغدغه‌اش برای آینده جامعه + فیلم

حسین قلعه‌نویان از جمله قاریان جوان و‌ آینده‌داری است که از سنین کودکی قرآن خواندن را آغاز کرده و اکنون به سبک حصان به تلاوت می‌پردازد. چشم‌انداز این جوان قرآنی ایجاد تعامل میان مردم و قرآن است.

حسین قلعه‌نویان، قاری جوان و آینده‌دار کشورمان است که به سبک حصان تلاوت می‌کند. او از کودکی و در ابتدا با حفظ چند جزء، فعالیت قرآنی خود را آغاز کرد و سپس به صورت حرفه‌ای وارد فضای تلاوت شد. به ‌منظور آشنایی بیشتر با زندگی این قاری جوان با حسین قلعه‌نویان به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن از نظر می‌گذرد؛

ایکنا- ابتدا از خودتان بگویید و توضیح دهید که از چه زمانی فعالیت‌ قرآنی‌تان را آغاز کردید.

یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند در حق من این بود که در یک خانواده قرآنی به دنیا آمدم؛ به ‌نحوی که مادر، پدر، خواهر، برادر، خاله و مادربزرگم حافظ کل قرآن بودند و بر همین اساس همواره قرآن و صوت آن در فضای خانه ما پخش می‌شد و این فضای قرآنی موجب شد تا تعامل خوبی با قرآن داشته باشیم. پدر و مادرم در سه‌سالگی‌ام استعداد قرآنی‌ من را کشف کردند و از همان زمان حفظ قرآن را آغاز کردم.

در آن زمان خواهر و برادرم به کلاس‌های صوت و لحن می‌رفتند و به‌دلیل تمریناتی که در خانه انجام می‌دادند،‌ من هم تلاوت‌هایی را که آنها کار می‌کردند حفظ می‌شدم و حتی به ‌قدری تسلط پیدا کرده بودم که می‌توانستم از آن‌ها ایراد هم بگیرم. بنابراین همه این موارد سبب شد تا به سمت قرآن سوق داده شوم و در ابتدا با حفظ قرآن فعالیت قرآنی خودم را آغاز کردم و افزون ‌بر جزء سی‌ام، به حفظ اجزای یک تا هشت قرآن پرداختم. از آن پس به تلاوت تحقیق تمایل پیدا و رفته‌رفته تلاوت را حرفه‌ای پیگیری کردم.

ایکنا- حفظ قرآن را ادامه ندادید؟

خیر، البته یکی از حسرت‌های زندگی من همین کار بوده و جزو برنامه‌های آینده‌ام است که چنین کاری را انجام دهم.

ایکنا- پس می‌توان گفت که استعدادتان در تلاوت موجب شد که جذابیت‌های آن برای شما بیشتر شود و به این سمت سوق پیدا کنید. درست است؟

بله، همین‎طور است. البته این نکته هم قابل ‌توجه است که اگر کاری تا سنی انجام شود، انجام شده و اگر سنش بگذرد، قدری کار سخت می‌شود. تا پیش از دوره دبیرستان می‌توانستم حفظ کل را به اتمام برسانم، اما چون در آن زمان این کار انجام شد متأسفانه تا امروز هم به سرانجام نرسیده است.

شاید یکی دیگر از دلایل نپرداختن به حفظ قرآن این باشد که برای حضور در جلسات زیاده‌روی کردم و این موجب شد تا بیشتر درگیر تلاوت شوم، اما جزو برنامه‌های آینده من است که بتوانم کل قرآن را حفظ کنم، چراکه تأثیر یک حافظ قرآن چه‌بسا از یک قاری بیشتر باشد و در روایات فراوانی درباره اهمیت حفظ قرآن سخن رفته است.

یکی از سنت‌های خوبی که در کشور مصر جریان دارد و ما در ایران از آن غافلیم، پرداختن به حفظ قرآن است؛ یعنی در آنجا قاریان ابتدا قرآن را حفظ می‌کنند و سپس به تلاوت می‌پردازند. به همین دلیل مصر در تلاوت به چنین جایگاهی دست یافته است. ما در موارد بسیاری از آنها تقلید می‌کنیم و قاریانی داریم که حتی از مصری‌ها بهتر تلاوت می‌کنند، اما در پرداختن به حفظ غفلت کرده‌ایم. بنابراین جا دارد که در کشور ما به صورت عمومی به حفظ قرآن اهتمام جدی‌تری ورزیده شود.

ایکنا- به نظر شما آیا ما هم می‌توانیم همانند قاریان مصری قاری صاحب‌سبک داشته باشیم یا چنین انتظاری بجا نیست؟

تلاوت قرآن هنر بومی کشور مصر است و تا پیش از اینکه در کشور ما وارد شود، تلاوت‌های ما به صورت مناجات‌خوانی بود که در آنها از گوشه‌های فارسی هم بهره‌برداری می‌شد. بنابراین نمی‌توانیم همانند مصری‌ها یک سبک را ابداع کنیم. چنان‌که مصری‌ها نمی‌توانند با تقلید از خواننده‌های موسیقی سنتی ایرانی، یک سبک را به وجود آورند و یک عرب‌زبان نمی‌تواند آواز ایرانی را به خوبی بخواند و در آن صاحب‌سبک شود و یک غیر عرب‌زبان هم نمی‌تواند در هنر تلاوت ‌مانند مصری‌ها سبکی را ابداع کند.

نوع تنغیم و تنظیم الحان و مواردی از این دست مختص مصری‌هاست. البته نباید فراموش کنیم که خیلی از اساتید به مراتب خوبی دست یافته‌اند و توانسته‌اند در تلاوت‌هایشان خصوصیت‌هایی را ایجاد کنند که یک افتخار است، اما باید بپذیریم که ما پیش از هر چیزی در مواجهه با یک متن عربی نظیر قرآن در ابتدا به دنبال ترجمه هستیم و همه این موارد موجب می‌شود که عرب‌زبانان در قیاس با ما برتری داشته باشند و صاحب‌سبک شوند.

ایکنا- در ادامه این بخش از توضیحات شما خوب است من هم اشاره کنم که در برخی از کشورها قاریان ایرانی برای تقلید انتخاب می‌شوند و این هم قرینه‌ای است که نشان می‌دهد قاریان ما به سطح قابل ‌قبولی دست یافته‌اند. پرسش بعدی ناظر به ردیف‌های آوازی ایرانی است. آیا فکر می‌کنید با کاربست این گوشه‌ها و ردیف‌ها هم نمی‌توان سبکی نو درانداخت؟

تمام عناصر تلاوت تحقیق غیر ایرانی است و اگر بخواهیم یک مقوله غیر ایرانی را در آن وارد کنیم، بسیار دشوار است. البته این کار در ترتیل شدنی است و من هم کارهایی را انجام داده‌ام. برای نمونه در ماه مبارک رمضان سال جاری برای آزمون و خطا این کار را انجام دادم و متوجه شدم که وارد کردن گوشه‌های فارسی به ترتیل شدنی است و هیچ‌گونه ساختارشکنی هم وجود ندارد. برخی از اساتید هم به این امر روی آورده‌اند. همچنین نباید اصرار کنیم که تلاوت به صورت تحقیق باشد و چه‌بسا در کشور ما مردم به ترتیل اقبال بیشتری داشته باشند. می‌توان در ترتیل، ردیف‌ها و مدلاسیون‌های ایرانی را اجرا کرد و شاید دلیلش این باشد که ترتیل به ذات ما ایرانی‌ها نزدیک‌تر است.

ایکنا- بحث ذائقه‌سنجی، که به آن اشاره کردید، جالب بود و گفتید می‌توان اقبال مردم را در نظر گرفت و شاید از همین طریق بتوان به نوآوری‌هایی دست زد. حال مجدداً به دوره نوجوانی شما بازگردیم. از آن دوره بیشتر بگویید.

در وهله نخست حدود سی تلاوت را از عبدالباسط تقلید کردم. اولین استادم حسن اشرفی بود که در خیابان نامجوی تهران جلسه قرآن برگزار می‌کرد. در ادامه در جلسات استادان محمدحسین سعیدیان و علی‌اکبر ملکشاهی شرکت کردم و پس از عبدالباسط، به تقلید از تلاوت مصطفی اسماعیل پرداختم. از سیزده تا شانزده‌سالگی نیز چند سبک را امتحان کردم و مردد بودم که کدام سبک را برگزینم تا اینکه با شنیدن تلاوتی از استاد حصان، سبک او را برگزیدم و از آن زمان فقط در حال و هوای تلاوت حصان تنفس می‌کنم. البته دیگر تلاوت‌ها را هم گوش می‌کنم، اما بهترین چیزی که برای خودم متصورم، تلاوت به سبک حصان است.

ایکنا- از چه سنی تقلید از حصان را آغاز کردید؟

البته در دوره کودکی به این معروف بودم که می‌توانم به سبک‌های مختلف قرآن بخوانم. در سال 1387 به همراه برخی از اساتید به استان‌های مختلف اعزام شدیم و من هم در محافل به تلاوت قطعه‌های تقلیدی از قاریان مختلف می‌پرداختم. از سال 1390 و سن 16 سالگی با تشویق استاد حمیدرضا احمدی‌وفا به تلاوت‌های حصان سوق پیدا کردم.

یکی از نکات قابل‌ توجه این است که برخی اساتید نکات زیادی را مطرح نمی‌کنند، اما خودشان و تلاوت‌هایشان انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. استاد احمدی‌وفا از جمله این اساتیدی است و من به‌ قدری متأثر از او بودم که حتی زاویه دهانم به هنگام تلاوت مانند ایشان شده بود و هر کجا به تلاوت می‌پرداختم مشخص بود که متأثر از ایشان هستم.

ایکنا- از چه زمانی با شورای عالی قرآن ارتباط برقرار کردید؟

سال 1386 اولین‌بار در شورا حاضر شدم و در همان موقع با راهنمایی اساتید حاضر در شورا، اذانی برای پخش از شبکه دوم سیما ضبط شد.

ایکنا- شورا یکی از نهادهای مهم در فعالیت‌های قرآنی کشور است. فکر می‌کنید این نهاد یا دیگر نهادها در امر استعدادیابی چه تلاشی کرده‌اند؟

شورا و سازمان تبلیغات اسلامی همواره در این راستا برنامه‌هایی داشته‌اند؛ از جمله می‌توانم به دوره‌ استعداد‌های درخشان سازمان دارالقرآن الکریم و دوره اُسوه اشاره کنم. بنابراین اقدامات گسترده‌ای انجام شده و ثمره آنها شکوفایی استعدادهای قرآنی است.

ایکنا- فکر می‌کنید افزون‌ بر نهادهای دولتی، از چه طریقی می‌توان به جذب استعدادها پرداخت؟ چه‌اینکه شما هم از دوره نوجوانی وارد فضای تلاوت شدید.

جلسات قرآن بهترین فضا برای استعدادیابی است، حتی در جلساتی که در مساجد تشکیل می‌دهد، گاهی اوقات استعدادهای بسیار خوبی کشف می‌شوند که از تصور انسان خارج است.

ایکنا- برخی‌ تصور می‌کنند که انسان باید در هنر خواندن استعداد ذاتی داشته باشد. آیا این‌طور است یا با تلاش هم می‌توان به موفقیت دست یافت؟

یکسری از توانایی‌ها ذاتی است، از جمله صدا یا می‌توانم به گوش موسیقایی انسان‌ها اشاره کنم که ذاتی است و شاید خیلی با تمرین قابل بسط و پیشرفت نباشد. بنابراین صرف علاقه موجب نمی‌شود که یک نفر در هنرهای خوانشی موفق باشد. البته علاقه در پیشرفت انسان مؤثر است، اما صرفا کارساز نیست.

ایکنا- به تقلید از حصان بازگردیم. چطور از ایشان تقلید می‌کردید؟

ابتدا یک فراز را به چند بخش تقسیم می‌کردم. سپس گوش می‌دادم و در نهایت این بخش‌ها را به هم متصل می‌کردم، اما در مورد تلاوت حصان باید بگویم که بسیاری از اساتید من را از ورود به عرصه نهی می‌کردند.

ایکنا- به چه دلیل؟

چون نمی‌توان برای تلاوت حصان یک سبک قائل شد و روند تکرارشونده در تلاوتش به چشم نمی‌خورد. به همین دلیل تقلید از حصان قدری دشوار است. تقلید و به ثمر رساندن تلاوت مستلزم این است که نشانه‌ها و المان‌های تلاوت شکل بگیرد، در حالی که تلاوت‌ المان و شاخصه‌ای ندارد که بتوان به‌راحتی از آن تقلید کرد. همین مؤلفه موجب شد تا با یک سبک جذاب در تلاوت‌های حصان مواجه باشیم. حصان قاری تصمیم‌های فی‌البداهه است و شاید تا آخرین لحظه‌ای که می‌خواهد یک قطعه را به اتمام برساند خودش و مستمع ندانند که قرار است چه اتفاقی بیفتد، اما در لحظه آخر بهترین تصمیم را می‌گیرد. در سال‌هایی که تازه تقلید از حصان را آغاز کرده بودم، فوتبال هم بازی می‌کردم و همین رویکرد حصان به تلاوت، که در لحظه بهترین تصمیم را می‌گیرد، در بازی من هم نمود یافت و می‌توانم بگویم که از این جهت هم از حصان الگوبرداری کردم.

ایکنا- یکی دیگر از موارد، پیوند شما با موسیقی است. شما پیانو می‌نوازید و شاید در نگاه مذهبی، تلاوت قرآن با نوازندگی ساز خیلی قابل جمع نباشد. در این باره چه تحلیلی دارید؟

قبل از اینکه بخواهم وارد هنر دیگری شوم،‌ خودم را قاری می‌دانم و باید توجه کنیم که قاری نیز از موسیقی در تلاوت خود بهره می‌برد. موسیقی به دو بخش لهوی و غیر لهوی تقسیم می‌شود و اگر کسی به نوازندگی روی می‌آورد یا در تلاوت از فنون موسیقی کمک می‌گیرد، هرگز به معنای استفاده نادرست از موسیقی نیست. بنابراین برای همه قاریان لازم است که با موسیقی آشنا شوند و به لحاظ تئوری باید این مسائل را بلد باشند. براین‌ اساس می‌توان پیوند مفیدی را میان موسیقی و تلاوت برقرار کرد.

در مورد نوازندگی بالطبع موافق نیستم که یک قاری را به نوازندگی هم بشناسند، چراکه نوازنده به دلیل کار دیگری به نوازندگی می‌پردازد و استفاده‌های دیگری از موسیقی می‌کند. همچنین ساز اصلی یک قاری حنجره و ابزارش موسیقی است و باید تا حد لازم این فنون دانسته شوند. من هم بیشتر به دلیل آهنگ‌سازی به نواختن ساز روی آوردم.

ایکنا- البته گاهی اوقات افرادی که به تلاوت می‌پردازند و با موسیقی هم آشنا می‌شوند، از فضای تلاوت جدا خواهند شد و به نظر می‌رسد پرداختن به هر دو هنر راه رفتن روی لبه تیغ باشد.

همین‌طور است. البته باید توجه کنیم که یک اثر موزیکال که در آن آیه‌ای از قرآن وجود ندارد، اما در خدمت مفاهیم قرآنی است، یک هنر ارزشمند تلقی می‌شود. همچنان که ممکن است در یک فیلم مفاهیم قرآنی بازتاب یابند که می‌توانیم از آن فیلم به تلاوت بصری یاد کنیم.

ایکنا- پرسش پایانی من از شما چشم‌اندازی است که برای آینده خود ترسیم کرده‌اید.

مهم‌ترین هدفم این است که بتوانم میان قرآن و مردم تعامل ایجاد کنم. اگر بخواهم به دنبال رتبه بین‌المللی باشم، شاید خیلی برای مردم اثری نداشته باشد. رسالت یک هنرمند این است که بتواند در مخاطب خود اثر بگذارد و در او محبت ایجاد کند. بنابراین هرچقدر بتوانیم میان مردم و قرآن تعامل ایجاد کنیم موفق بوده‌ایم و من هم به دنبال همین هدفم.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

 

انتهای پیام
captcha