مناسک مذهبی با ترویج عناصری همچون تزکیه نفس، انجام کارهای خیر و گسترش مشارکتهای اجتماعی، زمینهای برای پرورش اخلاق و ابعاد دینی بهشمار میرود. بیشک این موارد ریشه در وقایع تاریخی مهمی از جمله قیام عاشورا دارد و در جریان این حرکت، موضوع تربیت از فرد، خانواده و اجتماع پا را فراتر گذاشته و به اصلاح یک امت رسیده است. برای بررسی ایعاد تربیتی آیینهای مذهبی و ریشههای آن خبرنگار ایکنای زنجان گفتوگویی با ابوالقاسم اجاقلو، استادیار دانشکده علوم انسانی دانشگاه زنجان انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ چه نکتههای تربیتی در مکتب حسینی نهفته است که باید در مناسک دینی و آیینهای مذهبی بیشتر به آن پرداخته شود؟
در بحث تربیت 3 سطح مطرح است که تربیت فردی، تربیت خانواده و تربیت جامعه و دخالتهای کلان را شامل میشود. در بررسی ابعاد تربیتی زندگی امام حسین(ع)، بخش کوتاهی از آن به قیام حضرت و جریان عاشورا اختصاص دارد که هر 3 سطح از این ابعاد را در این وقایع مشاهده میکنیم. در بعد فردی و خانوادگی با شخصیتی روبهرو هستیم که وجود امام حسین(ع) در آن پرورش یافته و از سلاله پیامبر اکرم(ص)، فرزند علی(ع) و فاطمه(س) است و حتی در زیارت وارث نیز اشاره شده که سلام بر وارث محمد(ع)، امیرالمؤمنین و ... . در سطح سوم سیدالشهدا(ع) سعی دارد در اصلاح و تربیت جامعه اثر بگذارد. در وصیتنامه ایشان خطاب به محمد حنفیه یکی از اهداف حرکت سیدالشهدا(ع) این چنین آمده که من بهدنبال اصلاح امت جدم هستم.
اگر زندگی امام حسین(ع) قبل از قیام و جریان عاشورا که از احادیث و روایات اهلبیت(ع) به دست ما رسیده است را بررسی کنیم به نکتههای جالب تربیتی دست پیدا میکنیم به طور مثال در برخورد با همسران ایشان مهربانی و عاطفه خاصی به همسران داشتند. از امام حسین(ع) نقل شده که فرمودند: چه جایی بهتر از خانهای که رباب و دخترش در آن باشند، این جمله این نگاه را القا میکند که از وجود همسر و دختر در خانه لذت میبرد و حضور آنها مایه آرامش و نورانیت است.
سیدالشهدا(ع) همسری به نام لیلا داشت. همسر دیگر او رباب، مادر علیاصغر و حضرت سکینه و اولین همسر او شهربانو مادر امام سجاد(ع) است که در تاریخ گزارشی از حضور لیلا و شهربانو در واقعه کربلا ثبت نشده است. اما تأثیرپذیری رباب از حادثه کربلا و سوگواری آن به چشم میخورد و نقل شده در طول حیات کمتر بهدنبال آرامش بود و بعد از قیام عاشورا نیز حیات او چندان تداوم نیافت و اینها نشان علاقه دو طرفه امام حسین(ع) و همسر اوست.
برای بررسی تربیت دینی و عبادی نیز روایتی با این مضمون ذکر شده است: امام زینالعابدین(ع) خطاب به امام باقر(ع) میفرماید: ما شگفتزده میشدیم از عبادت پدرمان، در واقع این جمله این معنا را میرساند که سیدالشهدا(ع) با آن همه عبادت چطور به زندگی دنیایی نیز میپرداخت و تأثیر این عبادت در فرزندش خود را نشان داد که بزرگ و زینت عابدان و ساجدان میشود.
گاهی بُعد تراژیک واقعه عاشورا ما را از توجه به دیگر ابعاد آن غافل میکند، ذکر مصیبت هم ارزش خود را دارد و باید مطرح شود اما نباید موجب غفلت از ابعاد دیگر شود. یکی از نکتههای مهم این است که امام حسین(ع) در قیام عاشورا اهلبیت را با خود همراه میکند و در واکاوی معانی عمیق این همراهی درمییابیم سیدالشهدا(ع) حاضر نیست خطری متوجه خانواده شود؛ چراکه اگر در مدینه میماندند در حضور حاکمان اموی و مروانی در امنیت نبودند و حضرت خانواده را تا مکه(حرم امن الهی) و کوفه(مرکز تجمع شیعیان) همراه میبرد و تا جایی که میتواند آنها را در حمایت و مراقبت خود قرار میدهد تا امنیت آنها تأمین شود.
البته باید این نکته را نیز ذکر کرد که برخی میگویند، حسین(ع) را شیعیان کشتند، این جمله هم غلط است و هم غلط انداز؛ چراکه در کوفه افرادی زندگی میکردند که نظامی بودند و حکومت به آنها حقوق میداد تا برایش بجنگند؛ بنابراین نظامیها برای باور شمشیر نمیزدند بلکه برای پول و قدرت جنگ میکردند و شیعیان کوفه مثل حبیب بن مظاهر در روز عاشورا کنار اباعبداللهالحسین(ع) بودند.
یکی از نکتههای تربیتی و بهبود روابط، حل معضلات و رشد و تعالی یک خانواده، «گفتوگو» است. ما امروز در خانوادهها دیالوگ کم داریم و بیشتر شاهد منولوگ هستیم یعنی حتی ممکن است همه حرف بزنند اما هر کسی حرف خودش را میزند و منجر به حل مسئله نمیشود. گفتوگو یعنی مواضع طرف مقابل را بپذیریم، مسائل را حل کنیم و در یک نظریهای به راهکار مشترک برسیم.
در تاریخ ثبت شده است که سیدالشهدا(ع) در جریان قیام عاشورا بارها با تک تک اهلبیت(ع) صحبت میکرد و نظر آنها را جویا میشد. امام حسین(ع) در آخرین وداع خود با امام زینالعابدین(ع) دعایی به او یاد میدهد که در خطرات آن را بخواند. شب عاشورا با حضرت زینب(س) نجوایی کرده است. تک تک این گفتوگوها مضامین عجیبی دارد؛ چراکه قلب اهلبیت(ع) متصل به علم لدنی خداوند است.
امام حسین(ع) در شب عاشورا ذهن حضرت زینب(س) را برای جدایی آماده میکند تا راهی که برای اصلاح بشریت لازم و اجتنابناپذیر است را برود. سیدالشهدا(ع) در حین انجام کارهای بزرگ به خانواده توجه دارد و در یکی از مقاتل آمده که این امام بزرگوار 7 بار به جنگ رفت و دوباره به سمت خیمه برگشت تا خانواده را ببیند. حتی در میدان جنگ اجازه نمیداد پیکر شهدا روی زمین بماند و آنها را به خیمه شهدا منتقل میکرد. اباعبداللهالحسین(ع) در بحبوحه جنگ درخواست میکند که علیاصغر طفل شیرخوار را بیاورند تا او را ببیند و در همین لحظه تیری میرسد و طفل شهید میشود.
ما اعتقاد داریم امامان معصوم مظهر خدا هستند و قلب آنها محل ظهور اسمای الهی است. یکی از اسمای خداوند «یا من لا یشغله شان عن شان» است که یعنی هیچ کاری پروردگار را از کار دیگر باز نمیدارد و دقیقاً ظهور این صفت را در سیدالشهدا(ع) میبینیم که با بهرهگیری از حکمت لایزال الهی حتی جنگ هم او را از توجه به خانواده غافل نکرد.
مهربانی و عطوفت امام حسین(ع) تنها محدود به خانواده خود نبود. سیدالشهدا(ع) 10 سال سرپرستی اهلبیت را بر عهده داشت و حضور خانواده امام حسن(ع) در کربلا نشان میدهد که بهعنوان عمو چقدر به برادرزادههایش توجه داشت که او را تا کربلا همراهی میکنند و 5 فرزند امام حسن(ع) در قیام عاشورا شهید میشوند. امام حسین(ع) در عصر تاسوعا به حضرت ابوالفضل میگوید: «جانم به فدای تو» و اگر شرایط و جایگاه این دو شخصیت را درک کنیم به عظمت و بزرگی این جمله پی میبریم.
جریان عاشورا با وقایع دیگر تاریخ متفاوت است و حماسه و جریان آن تا به امروز ادامه دارد و به دلیل اسناد و گزارشهای فراوانی که از این واقعه به دست رسیده است، زمینه گستردهای فراهم شده تا ابعاد مختلف آن را واکاوی و نکتههای جدیدی دریافت کنیم؛ البته باید این نکته را ذکر کرد که اسلام دین حقمحوری و خدامحوری و یکی از مختصات مهم آن توجه به خانواده است. در قرآن ذکر شده که باید با پدر و مادر با حُسن رفتار برخورد کنید اما جز خدا را نپرستید. خطاب به پیامبر اکرم(ص) آمده که خانواده را به نماز و عبادت دستور بده و در این راه باید صبر کنی و حوصله به خرج دهی. خطاب به مؤمنان میفرماید: خودتان و خانواده خود را از آتش دور کنید و همه اینها نشان از توجه اسلام و قرآن به خانواده دارد.
یکی از زیباترین آیات قرآن آیه نور است و متأسفانه بسیاری از افراد وقتی این آیه را میخوانند به ادامه آن توجه نمیکنند. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۳۵) فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ (۳۶) رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (۳۷)».
در اینجا یعنی نور درون خانههایی است که اهل آن به عبادت مشغولاند و هیچ کاری آنها را از ذکر خدا غافل نمیکند و نور این خانهها به آسمان میرسد. گاهی این آیات را این طور معنا میکنند که «خانههایی که ذکر خدا در آن بلند است» درحالی که ترفع مونث بوده و به بیت دلالت دارد و این خانهها هستند که رفعت دارند و خانه هم با مفهوم خانواده در پیوند بوده و رجال هم به معنای اشخاص است و نشان میدهد خانه و خانواده در دین ما چقدر اهمیت دارد.
ایکنا ـ امروزه در برخی خانوادهها شنیده میشود که به رعایت اخلاق در تربیت فرزندان تأکید دارند اما تربیت دینی را ضروری نمیدانند، مگر اخلاق از دین جداست و آیا این تفکر صحیح است؟
دین محدود به اخلاق نیست. اخلاق برای دین ضروری و شرط لازم دینداری است اما کافی نیست. زندگی دینی فراتر از زندگی اخلاقی بوده و اگر کمال انسان با زندگی اخلاقی به تمامیت خود میرسید، بعثت رسولان بیهوده بود، در نتیجه بشر میتوانست اخلاق را از طریق علم و فلسفه دریافت کند ولی پیامبران از طرف خداوند مأمور شدند تا چیزی فراتر از آنچه علما و فلاسفه میگویند را در اختیار انسان قرار دهند.
شاید مهمترین رهاورد عقل، اخلاق باشد، اساس خوبی و بدی از عقل برمیآید اما دین آن را تعیین، تبیین و تکمیل میکند و معارفی فراتر را انتقال میدهد. بهعنوان مثال توکل از مختصات زندگی دینی است که با اخلاق و عقل نمیتوان آن را توجیه کرد. نتیجه یک عمل معلول علتهای مختلف است، عقل به انسان میگوید کارت را انجام بده و دین میگوید بعد از انجام کار نتیجه را به خدا واگذار کن و این معنای توکل است.
سیدالشهدا(ع) اگر قیام نمیکرد، کار غیراخلاقی انجام نداده بود اما او کاری بالاتر از عقل و اخلاق انجام میدهد. اگر ما خداباوری و معادباوری را از قیام عاشورا حذف کنیم آن را ناقص کردهایم. امام حسین(ع) معنای حرکت و اصل قیام را ابقا و احیای دین پیامبر(ص) عنوان کرده و احساس خطر میکند که اگر یزید سرپرست مردم شود، باید فاتحه اسلام را خواند.
ایکنا ـ توجه به خانواده را یکی از مهمترین عناصر تربیتی زندگی امام حسین(ع) عنوان کردید، از طرف دیگر حضور در مناسک دینی اغلب با جمعهای خانوادگی شکل میگیرد، چطور میتوان از ظرفیت عزاداریها و آیینهای مذهبی در پازلهای تربیتی استفاده کرد؟
توجه به عبادت یکی دیگر از مختصات دین است و تأکید به عبادتهای جمعی و همراهی با خانواده یکی دیگر از محورهای آن را تشکیل میدهد و نماز جماعت از مصادیق مهم آن بهشمار میرود. در آیینهای دینی و مذهبی، جشن و سرور، ایام عید، موالید اهلبیت(ع) و عزاداریها اغلب به پاسداشت مقام اهلبیت(ع) میپردازیم که اصل ماجرا مبحثی جز اعمال دینی نیست.
در حدیث معروفی از امام صادق(ع) نقل شده که «مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه» در این حدیث گریه بر امام حسین(ع) سبب آمرزش گناهان است و تبکی به کار جمعی اشاره دارد که در آن مفاهیم دینی نهفته است. در عزاداریهای جمعی علاوه بر اینکه امر هدایت اتفاق میافتد، با زبان شعر، مرثیه یا خطبه، قرآن و حدیث انتقال پیدا میکند و ابعاد مختلفی همچون بعد مصیبت، عزا، عرفان، اخلاق، تربیت، فقه و عبادت دارد و حتی به فرآیند یادگیری، یاددهی، الگوگیری و امر به معروف و نهی از منکر میپردازد.
وقتی همه این پازلهای تربیتی را کنار هم میچینیم به نقش عزاداری محرم و آیینهای مذهبی پی میبریم. حتی بارها گزارشهایی را شنیدهایم که در ایام محرم یا ماه رمضان میزان جرم و بزهکاری پایین میآید و همه اینها مرهون نقش تربیتی این آیینهاست و نباید اجازه تضعیف این عقاید را بدهیم؛ چراکه امروز شبهات با لباس و لسان علمی وارد میشوند.
ایکنا ـ طبیعتاً در همه ایام سال نمیتوان مراسم عزاداری برگزار کرد یا در آیینهای مذهبی حضور یافت، اما برای اینکه این الگوهای دینی در مواقع دیگر فراموش نشود، چه راهکاری وجود دارد؟
زمان و مکان شرایط خاصی برای تقویت روحیه عبادی در ما ایجاد میکند و میتواند فردی که در طول سال مشغول امور دنیوی بوده را متحول کند. امسال با وجود ویروس منحوس کرونا، ماهیت محرم تغییر نیافت بلکه رنگ و بوی آن عوض شد و کاروانهای ایثار و همدلی بسیاری را به چشم دیدیم. در این عزاداریها بهدنبال تقویت اخلاق و تدین هستیم. برای اینکه این اخلاق و فرهنگ تعبدی در طول سال ادامه یابد، در وهله نخست فرد باید طالب باشد که این روحیه را حفظ کند و به آن پافشاری داشته باشد و در مرحله بعد، مسئولان امر آن را رها نکنند. البته خوشبختانه ما در کشوری زندگی میکنیم که فعالیتهای مراکز خیریه در طول سال در آن جریان دارد و در مناسبتها به اوج خود میرسد.
ویروس منحوس کرونا در کنار اتفاقات بدی که رقم زد، خوبیهایی نیز به همراه داشت که از جمله آنها میتوان به احیای روضههای خانگی اشاره کرد. در این شرایط نباید اجازه دهیم تعابیری که معلول نظام سرمایهداری و فرهنگ غیرایرانی است بر تربیت نسلها چیره شود و یکی از راهکارهای آن احیای روضههای خانگی است که کیفیت بیش از کمیت در آن مورد تأکید است.
انتهای پیام