به گزارش ایکنا از اصفهان، هفتمین نشست از سلسله وبینارهای علمی همایش بینالمللی «تربیت معنوی و سلامت معنوی از منظر امام علی(ع)» با موضوع «تأثیر فهم هدف خلقت در سلامت و تربیت معنوی» روز گذشته، پنجم خردادماه به میزبانی انجمن علمی مطالعات نهجالبلاغه ایران، شعبه استان اصفهان و با همکاری دانشگاه یزد برگزار شد.
محمدحسین برومند، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد در این نشست، به شرح عبارت سلامت معنوی پرداخت و اظهار کرد: برای آشنایی بیشتر با سلامت معنوی، ابتدا باید بیماریهای معنوی انسان شناخته و بررسی شود. برخی به اشتباه، بیماری معنوی را همان بیماری روحی میدانند که این موضوع در فرهنگ قرآنی مردود است و از آنجا نشأت میگیرد که واژههای روح و نفس از جانب برخی مفسران با هم خلط میشود، در حالی که روح و نفس از حیث وجودی با هم متفاوتند، روح مربوط به عالم امر و نفس مربوط به عالم خلق است.
وی افزود: بنا به آیه ۸۵ سوره اسرا، روح مربوط به عالم امر و پدیدهای مقدس و پاک است و هیچگونه بیماری و نقصی در آن راه ندارد. در عالم امر، پارامتر زمان مطرح نیست و پدیدهها در آن دفعی و لحظهای است که آیه ۸۲ سوره یس به این خصوصیت اشاره میکند. تمام معجزات انبیا نیز از سنخ عالم امر است و همین خصوصیت، وجه تمایز این معجزات با سحر ساحران را نشان میدهد. برای مثال در داستان ابراهیم و نمرود، سرد شدن آتش بر ابراهیم از پدیدههای عالم امر بود. عالم امر بر عالم خلق سیطره یافت، ماده تحتالشعاع امر و ارادهای تازه قرار گرفت و در لحظه، آتش سرد و خاموش شد که در آیه ۶۹ سوره انبیا، به این نکات اشاره شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه یزد با بیان اینکه نفس مربوط به عالم خلق است، ادامه داد: در عالم خلق، پارامتر زمان، بعد چهارم ماده محسوب میشود و در هر نوع خلقت مادی و یا حتی خلقت نوری ملائکه، این پارامتر دخیل است. بنابراین، نفس به علت مرتبط بودن با عالم خلق، بیمار می شود، برخلاف روح که پدیدهای مقدس و عاری از هر نوع بیماری است. در آیه ۵۳ سوره یوسف، نفس با صفت اماره همراه شده که موید این مطلب است.
وی با بیان اینکه دو واژه قرآنی روح و نفس را میتوان از منظر آیه امانت نیز بررسی کرد، گفت: با توجه به آیه ۷۲ سوره احزاب، فقط انسان توانست پذیرای امانت الهی شود. علت این امر چه بود و چرا هیچ یک از کائنات و پدیدههای دیگر هستی پذیرای این امانت الهی نبودند؟ اگر به ادامه آیه توجه شود، معلوم میشود دو صفت ظلوم و جهول که به انسان نسبت داده شده است، عامل پذیرش امانت الهی از سوی او هستند. بیان این دو صفت، نه مدح انسان و نه مذمت اوست، بلکه طبیعت و ساختار خلقی وی را نشان میدهد.
برومند تصریح کرد: مشیت الهی بر این بود که موجودی مختار پا به عرصه وجود بگذارد و بتواند در طیف ارزشی بینهایت گسترده، توان جابهجایی داشته باشد. این طیف ارزشی گسترده همان بار امانت الهی است، خداوند میخواست انسان در عین اختیار کامل، او را انتخاب کند و اختیار را برای یافتن جهت مثبت و منفی مسیر حرکت، به او ارزانی داشت. پس انسان کاملاً آزاد و مختار، جهت و مسیر حرکت خود را تعیین میکند و عوامل دیگری همچون شرایط محیطی، ژنتیک، فعالیت پیامبران، القائات شیاطین و... هیچ کدام بر اختیار وی تأثیرگذار نیست و صرفاً نقشی همانند کاتالیزور در واکنشهای شیمیایی که فقط در سرعت وقوع واکنش مؤثر است، نه در تغییر محصول آن، میتوانند در حرکت انسان داشته باشند و حرکت در مسیری که خود او برگزیده را تسریع ببخشند.
وی اضافه کرد: در ادامه آیه، دلیل نپذیرفتن امانت الهی از سوی بقیه کائنات، ابا داشتن آنها از این پذیرش و هراس از حمل آن بیان شده است. ابا داشتن بقیه کائنات، برخاسته از خلقت بر حق آنها، بنا به آیه ۴۴ سوره اسراء و هراس از پذیرش امانت، برخاسته از شعور مرموز و پنهانشان، بنا به آیه ۱۷۲ سوره اعراف) بیان شده که باعث میشود نتوانند به صورت مختار در طیف ارزشی بینهایت مثبت تا بینهایت منفی حرکت کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه یزد اظهار کرد: تمام ذرات، پدیدهها و سیستمهای پیچیده مرتبط با آنها بهگونهای آفریده شدهاند که بنا بر شعور مرموز و خلقت حقگرایانه خود در راستای هدف اصلی خداوند از آفرینش بسیج میشوند و حرکت میکنند. بنابراین، برای حمل امانت الهی باید موجودی پا به عرصه هستی بگذارد که بتواند با اختیار کامل در مرزهای حقگرایی جابهجا شود و تحت امر قاطع شعور پنهانی و مرموز قرار نگیرد. در نتیجه، با گرفتن صفت حقگرایی از انسان، وی «ظلوم» شد و با حذف شعور مرموز و پنهانی، «جهول» گشت و شرایط لازم برای پذیرش امانت الهی را دارا شد. در واقع، ظلوم و جهول بودن، دو رکن اصلی در پذیرش امانت الهی محسوب میشود.
وی بیان کرد: حرکت مختار انسان در دو طیف ارزشی بینهایت مثبت و بینهایت منفی نیازمند اضافه شدن پدیدهای به نام روح است که آدمی بتواند به واسطه آن با بینهایت دو طرف طیف پیوند برقرار کند. نقطه تمایز انسان با جن نیز همین موضوع است، چرا که جن نیز مانند انسان مختار آفریده شده، ولی در طیف ارزشی کوچکتر و محدودتر قادر به جابهجایی است. اضافه شدن پدیده روح به انسان باعث میشود که وی بتواند تا بینهایت به سمت خالق هستی پیش برود.
برومند با تأکید بر اینکه تمام سلامت معنوی در روح جاری میشود، گفت: نفس از همان ابتدا بیمار است و به اقتضای حالت اماره بودن، برای ارتقا باید با خودش مخالفت کند تا از مرتبه اماره به مرحله لوامه برسد و در صورت وحدت میان روح و نفس که از شدت مخالفت با نفس حاصل میشود، به مقام نفس مطمئنه ارتقا یابد. بنابراین، منشأ تمام بیماریهای معنوی بشر، نفس اوست و برای کسب سلامت معنوی، چارهای جز علاج نفس نیست. نفس انسان حالات گوناگونی میتواند به خود بگیرد که خداوند برای معرفی این حالات، مجموعهای از موجودات را آفریده است که علاوه بر مزایای دیگری که برای انسان دارند، معرف نفسیات او نیز هستند. آیاتی از قرآن که انسان را بوزینه، الاغ و... خطاب میکند، به این موضوع اشاره دارد و هر یک حالتی خاص از نفس را نشان میدهد.
وی در ادامه، به تفاوت میان اخلاق و تربیت اشاره کرد و آیات سوره لیل را از کلیدیترین آیات تربیت در قرآن دانست که به ارتباط میان علم و عمل اشاره میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه یزد در بیان هدف خلقت، به مقام و جایگاه عترت پیامبر(ص) اشاره کرد و تفسیر محدثان از واژه «عترتی» در حدیث ثقلین را بهعنوان روایات اهل بیت(ع) نادرست دانست و گفت: منظور از این واژه، وجود ائمه اطهار(ع) در هر دوره از زمان تا قیامت است، زمین هیچگاه از حضور حجت الهی خالی نمیماند و پیامبر(ص) توجه و توسل به وجود ائمه اطهار(ع) را تذکر دادهاند و نه توجه به دست به دست شدن سخنان ایشان در طول قرنهای متمادی و مصداق اتم وجود این حجج الهی، حضرت حجت بن الحسن، امام زمان(عج) است که شخصیتی همچون علی مرتضی که پرودگار در آیه ۴۳ سوره رعد، نامش را در کنار نام خود، «من عنده ام الکتاب» خوانده، در شوق دیدار وی اشک ریخته است. این ائمه اطهار(ع) هستند که در کمال سلامت معنوی قرار دارند و رفیعترین جایگاه طیف ارزشی متعلق به آنهاست.
انتهای پیام
خیلی ممنون