به گزارش ایکنا از قم، به نقل از پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه(س)ا، ائمه معصومین(ع) به اعتقاد شیعیان ادامه دهنده مسیر انبیاء(ص) هستند که به عنوان فرستاده خداوند در زمین وظیفه هدایت انسان را بر عهده داشته و به عنوان الگوهای عملی سبک زندگی، بهترین شیوههای زیستن در این جهان را به انسان نشان میدهند.
اگرچه که همه معصومین(ع) دارای صفات پسندیده متعددی بودند و ویژگیهای مشترک در زندگی آنها فراوان است اما ویژگیهای برجستهای که در سبک زندگی هر امام بر اساس نیازهای زمانه بروز و عینیت بیشتری یافته است به عنوان لقب آن امام معروف و مشهور میشد و مردم هر امام را به القابی خاص میشناختند.
از این رو در این نوشته، به مناسبت بیستم ذیالحجه، سالروز ولادت امام هفتم شیعیان به هفت لقب از القاب موسی بن جعفر(ع) میپردازیم که میتواند در صورت الگوگیری از ایشان در زندگی امروز ما تأثیرات مثبتی داشته باشد و بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی را در زندگی برطرف کند.
«کاظم» از مشهورترین القاب امام موسی بن جعفر(ع) است و به کسی که بسیار خشم خود را کنترل کند گفته میشود بنابراین امام هفتم شیعیان را هم از اینجهت کاظم میگفتند که در برابر ستمهای ظالمان و گفتار حسودان، حلیم و بردبار بودند و کظم غیظ میکردند و آنچه میدانستند را اظهار نمیکردند.
عصبانیت و خشم از جمله غرایز انسانی است که برای دفاع از حق میتوان از آن استفاده کرد اما باید کنترل شود زیرا عصبانیت نا به جا قوی ترین روش شیطان برای کشاندن انسان به سمت گمراهی و تاریکی است از این رو کظم غیظ از مهمترین راه های مقابله با شیطان است که امام کاظم(ع) در سیره زندگی خود روی آن تأکید داشتند و به ما آموختند.
در قرآن و روایات راههای مختلفی برای فرونشاندن خشم بیان شده است که از آن جمله میتوان به تقویت تقوا و پرهیزکاری، نادیده گرفتن اشتباهات دیگران، ذکر و یاد خداوند، سجده کردن و تغییر حالت بدن، انجام صله رحم، انفاق و بخشش به دیگران و رضایتمندی از مقدرات خداوند برای انسان اشاره کرد که تمامی این روشها در سبک زندگی امام کاظم(ع) بیان شده است.
با الگوگیری از امام کاظم(ع) در کنترل خشم انسان نه تنها میتواند از رسیدن آسیب به خود جلوگیری کند بلکه به دیگران نیز آسیب نخواهد رساند و جلوی بسیاری از عواقب سوء عصبانیت گرفته میشود و انسان جامعهای بهتر و آرامتر برای زندگی خواهد داشت.
«بابُالحَوائِج» به کسی گفته میشود که توسل به او باعث برآورده شدن حاجتها میشود؛ این لقب از القاب مشهور امام هفتم(ع) است زیرا ایشان در زمان حیات خویش مورد رجوع مردم برای رفع حاجتهای مادی و معنوی بودند و کمک کردن به دیگران سیره زندگی ایشان بود.
امام کاظم(ع) در زندگی خود به بخشش و سخاوت نسبت به نیازمندان بسیار اهمیت میداد و شیخ مفید ایشان را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد. ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر (ع) گفته است «ایشان شبها از خانه بیرون میرفتند و کیسههایی از درهم همراه داشتند و به هر کس میرسیدند یا به کسانی که به احسان ایشان چشم داشتند، آن کیسهها را میبخشیدند تا بدانجا که کیسههای پول ایشان ضربالمثل شده بود.» که هر کس این کیسهها به او رسیده باشد فقیر نمیشود.
همچنین این امام همام بعد از وفات نیز محل رجوع و توسل شیعیان و دوستداران خود هستند و باورهای برگرفته از تجربه مردم بر این است که میتوان به راحتی از توسل به ایشان و ذکر مصیبت ایشان حاجت گرفت. در کتاب منتخب الادعیه از فاضل یزدی نمازی از حضرت موسی بن جعفر(ع) به جهت برآمدن حاجت مرقوم است و آن دو رکعت است. در هر رکعت بعد ازحمد دوازده مرتبه سوره توحید باید خوانده شود و بعد از نماز صد صلوات و بعد به سجده رود و دوازده مرتبه این دعا خوانده شود که « اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی»
از این رو کمک کردن به دیگران و رفع حاجت دیگران درسی است از زندگی امام کاظم(ع) به مردم زمان خود و دیگر زمانها که میتواند علاوه بر آثار فردی برای فرد انفاقکننده برای جامعه نیز آثار فراوان مادی و روحی دارد.
«عَبدِ صالِح» بهمعنای بنده نیکوکار، از اصطلاحات قرآنی است که درباره برخی افراد به کار رفته و منابع شیعه و سنی امام کاظم(ع) را به دلیل عبادت بسیار به عبد صالح ملقب کردهاند.
در سبک زندگی امام کاظم(ع) ما عبادت و ذکر خدا را مشاهده میکنیم به طوری که در منابع شیعه و سنی عبادت های امام هفتم(ع) را ستودهاند و به همین دلیل، برای ایشان از لقب «عبد صالح» استفاده میشود.
بر پایه برخی گزارشها امام کاظم(ع) آن قدر عبادت میکردند که زندانبانان ایشان نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند. شیخ مفید موسی بن جعفر(ع) را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکردند که محاسنشان از اشک خیس میشد.
ابن شهر آشوب نیز نقل میکند که موسی بن جعفر(ع) متجاوز از ده سال، هر روز پس از طلوع آفتاب تا هنگام ظهر در سجده بود. قرآن را با آهنگی زیبا تلاوت میکرد و در هنگام تلاوت آن محزون میشد؛ شنوندگان نیز از آهنگ تلاوت او به گریه میافتادند»
خداوند در آیه ۲۸ سوره مبارکه رعد میفرماید که تنها با یاد خدا ست که دلها آرامش مییابد بنابراین در روایت نیز تأکید شده است که در هنگام خشم ذکر و یاد خدا داشته باشید و اذکار زیادی برای کنترل خشم از جمله صلوات بر محمد و آل محمد بسیار سفارش شده است.
امام هفتم(ع) مانند جدشان پیامبر (ص) به خاطر امانتداری و حفظ اسرار مردم در میان مردم به «امین» مشهور بودند به گونهای که اگر حتی کسی به ایشان آزار میرساند و دشنام میداد ایشان حفظ آبروی او می کردند و به خوبی با وی رفتار میکردند و حوائجش را برآورده میکردند.
امام موسی کاظم(ع) در روایتی فرمودند «أداءُ الاْمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِیانَةُ وَ الْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛ امانتداری و راستگویی موجب توسعه روزی میشود، ولیکن خیانت در امانت و دروغگویی موجب فلاکت و بیچارگی و سبب تیرگی دل میباشد.» (حف العقول، صفحه ۲۹۷).
امانتداری در ابعاد مختلف زندگی از حفظ اموال دیگران گرفته تا حفظ اسرار و آبروی دیگران همواره مورد سفارش ائمه(ع) بوده است و در سبک زندگی آنان نیز موارد زیادی از امانتداری وجود دارد و اگر این خصوصیت در زندگی ما نیز پر رنگ شود و به امانتهایی که از دیگران در نزد ما است خیانت نکنیم دنیا محلی برای امنیت و آرامش خواهد شد.
امام موسی کاظم(ع) نه تنها مورد مدح و ستایش پیروان یاران خاص خود بود، بلکه دانشمندان مذهب عامه نیز مقام و منزلت ایشان را نیک میشمردند و برای ایشان احترام خاص قائل بودند، دانشمندان اهل سنت به خوبی از موقعیت علمی و اخلاقی حضرت آگاهی داشتند و در برابر دریای عظمت و فضایل ایشان سر تعظیم فرو آورده بودند.
از امام کاظم(ع) در رابطه جایگاه علم و عالم روایات فراوانی نقل شده است که میفرماید: «قَلیلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعاقِلِ مَقْبُونٌ مُضاعَفٌ وَ کَثیرُالْعَمَلِ مِنْ أهْلِ الْهَوى وَالْجَهْلِ مَرْدُودٌ؛ اعمال شخص عاقل مقبول است و چند برابر أجر خواهد داشت گرچه قلیل باشد، ولى شخص نادان و هوسران گرچه زیادکار و خدمت و عبادت کند پذیرفته نخواهد بود.»(تحف العقول: ص ۲۸۶، بحارالأنوار: ج ۷۰، ص ۱۱۱، ح ۱۴) امام موسی کاظم(ع) در جایی دیگر بر لزوم تعظیم عالمان تاکید میکند؛ زیرا آنان هستند که مسیر درست زندگی و فلسفه آن را به مردمان میآموزند و راه خیر و صلاح را به مردمان نشان میدهند. از همین رو، ایشان میفرماید « عَظِّمِ العالِمَ لِعِلْمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ، وَ صَغِّرِالْجاهِلَ لِجَهْلِهِ وَلاتَطْرُدْهُ وَلکِنْ قَرِّبْهُ وَ عَلِّمْهُ؛ عالم را به جهت عملش تعظیم و احترام کن و با او منازعه منما، و اعتنائى به جاهل مکن ولى طردش هم نگردان، بلکه او را جذب نما و آنچه نمىداند تعلیمش بده.» (تحف العقول: ص ۳۰۳ و ص ۲۰۹)
بنابراین همانطور که خود اهل بیت(ع) از علم لدنی برخوردار بودند و خداوند برای هدایت بشریت چشمههای علم را در وجود آنها قار داده است آنان همیشه مردم و پیروان خود را سفارش ره علمآموزی میکردند و افراد عالم همواره مورد ستایش اهل بیت(ع) بودهاند.
اسلام برخلاف بسیاری از ادیان خرافی و یا تحریف شده همواره پیروان خود را به علمآموزی حتی از کفار فرا خوانده است زیرا این علم، دانایی و تجربه است که موجب کشف اسرار و قوانین طبیعت و پیشرفت زندگی انسان میشود از این رو اگرچه که علم حقیقی در نزد خداوند است ولی خداوند هیچگاه علمآموزی از راه تجربه را نهی نکرده و برعکس به آن سفارش هم کرده است.
خداوند در قرآن کریم در آیه ۱۱۱ توبه خود را باوفاترین میشمارد و میفرماید «وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ؛ چه کسی به پیمانش پای بندتر از خداست» و در آیه ۸۰ سوره بقره کمترین احتمال پیمان شکنی را نسبت به خود قاطعانه رد میکند و میفرماید «فَلَنْ یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ؛ خداوند هرگز پیمانشکنی نمیکند» از این رو در آیه ۱ سوره مائده وفاداری به عهد و پیمان را از مؤمنان طلب میکند و میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانها وفا کنید».
امام هفتم(ع) نیز به مانند ائمه(ع) که مفسران و عملکنندگان حقیقی به قرآن هستند در این ویژگی نیز سرآمد مردم بودند و از همین رو است که در میان مردم به لقب وفیّ مشهور و معروف بودند.
موسی بن جعفر(ع) علاوه بر اهتمام به این ویژگی دیگران را نیز به آن ترغیب و توصیه میکردند؛ امام کاظم(ع) در روایتی فرمودند «اذا وعدتم الصغار فاوفوا لهم فانهم یرون انکم انتم الذین ترزقونهم؛ هنگامی که به کودکان وعده دادید به آن پای بند و وفادار باشید زیرا آنها گمان میکنند که شما روزیرسان آنها هستید (و بدین سان در بزرگی به روزیرسان واقعی و خدای خود خوش گمان خواهند شد.»
از آنجایی که بشر موجودی اجتماعی آفریده شده است از ابتدای خلقت ارتباط بین انسانها بر پایه عهد و پیمانهای نوشته و نانوشته شکل گرفته است و هرچه این ویژگی در میان جامعهای پر رنگتر باشد آن جامعه به سعادت، امنیت و رفاه بیشتری خواهد رسید.
در سبک زندگی اسلامی همان طوری که به بهداشت روحی و معنوی توجه دارد به نظافت و بهداشت بدن نیز توجه دارد. پیامبر(ص)همواره بر اصول بهداشتی چون نظافت تن و بدن، مسواک و بهداشت دهان و دندان و مانند آنها توجه می داد و از مردم میخواست تا با غسل و وضو و مانند آن هم تن را سالم نگه دارند و هم روح و قلب را در سلامت داشته باشند. بخشی از آموزههای اسلامی به این مهم پرداخته است.
امام موسی کاظم(ع) نیز به عنوان یکی از پیشوایان شیعیان هم به فواید بهداشت توجه فراوان داشت و هم به مضرات ترک آن اشاره می کرده است؛ از جمله ایشان درباره نتیجه بیتوجهی به بهداشت و پاکیزگی میفرماید «وَشَعْرُ الْجَسَدِ إذا طالَ قَطَعَ ماءَ الصُّلْبِ، وَأرْخىَ الْمَفاصِلَ، وَ وَرِثَ الضَّعْفَ وَالسِلَّ، وَ إنَّ النُّورَهَ تَزیدُ فِى ماءِالصُّلْبِ، وَ تُقَّوِى الْبَدَنَ، وَتَزیدُ فى شَخْمِ الْکُلْیَتَیْنِ، وَ تَسْمِنُ الْبَدَنَ؛ موهاى بدن ـ زیر بغل و اطراف عورت ـ چنانچه بلند شود سبب قطع و کمبود آب کمر، سستى مفاصل استخوان و ضعف سینه و گلو خواهد شد، استعمال نوره سبب تقویت تمامى آنها مىباشد.» ( وسائل الشّیعه: ج ۲، ص ۶۵، ح ۱۴۹۹) آن حضرت(ع) در جایی دیگر نیز میفرماید «ثَلاثَهٌ یَجْلُونَ الْبَصَرَ: النَّظَرُ إلَى الخُضْرَهِ، وَ النَّظَرُ إلَى الْماءِالْجارى، وَ النَّظَرُ إلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ؛ سه چیز بر نورانیّت چشم مىافزاید: نگاه بر سبزه، نگاه بر آب جارى و نگاه به صورت زیبا.» (وسائل الشّیعه: ج ۵، ص ۳۴۰، ح ۳، محاسن برقى: ص ۶۲۲، ح ۶۹)
یادداشت از حسین حسنی
انتهای پیام