از آنجایی که بیستم جمادیالثانی مقارن با میلاد خجسته حضرت زهرا(س) است، فرصت و توفیق برای همه ارادتمندان آن حضرت است که برای بالا بردن سطح معرفت و شناخت خود به تأمل در ویژگیهای استثنایی و معجزهآسای تولد آسمانی و ملکوتی بانوی آسمانی بپردازند.
از همین رو و از باب «مالایدرک کله لایترک کله» در این یادداشت چند ویژگی استثنایی مختص و مربوط به تولد حضرت زهرا(س) مورد تحلیل قرار میگیرد:
نخستین ویژگی که تولد حضرت زهرا(س) را به یک استثناء تبدیل کرد و شبیه و نظیر تولد حضرت یحیای نمود، بشارت به رسول الله(ص) در شب معراج به بارداری حضرت خدیجه به دختری بنام حضرت فاطمه(س) است همانند بشارت به حضرت ذکریا به تولد حضرت یحیی است، چراکه حضرت خدیجه(س) در سنی حضرت فاطمه(س) را باردار شد که بهطور طبیعی امکان بارداری زنان در این سن امکانپذیر نیست، چراکه بر پایه بعضی از گزارشات حضرت خدیجه(س) در سن 60 سالگی بودند، در کتاب شریف کافی، ج1 ص447 از امام باقر(ع) روایت شده است: «وُلِدَت فاطمةُ بنت محمد بعد مبعث رسول الله بخمس سنین وتوفیت ولها ثمان عشرة سنة و خمسة و سبعون یوماً»
این در حالی است که اصولا زنان در این سن یائسه هستند و باردار نمیشوند و به همین دلیل بوده است که عاصم بن وائل در مسجدالحرام خطاب به رسولالله(ص) میگفت: ابتر و مقطوع النسل (الطوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۸.)
ولی میبینیم همانگونه که خداوند متعال به زکریای پیامبر و همسرش در سن کهنسالی بشارت بچهدار شدن فرزند پسر به نام حضرت یحیی داد که در آیه (39\40\41) سوره آل عمران آمده است: «فَنادَتْهُ المَلائِکَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّداً وَحَصُوراً وَنَبِیّاً مِنَ الصّالِحِینَ * قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِى غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِىَ الکِبَرُ وَامْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ* قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلّا تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَةَ أَیّامٍ إِلّا رَمْزاً وَاذکُرْ رَبَّکَ کَثِیرا وَسَبِّحْ بِالعَشِىِّ وَالإِبْکارِ: سپس فرشتگان زکریا را که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندا کردند که خداوند تو را به ولادت یحیى مژده مىدهد، چه اینکه او نبوت عیسى را تصدیق مىکند و خود فردى پیشوا و پارسا و پیامبرى از شایستگان است، عرضه داشت: پروردگارا، چگونه من صاحب فرزندى شوم در صورتى که پیر و سالخورده گشتهام و همسرم نیز نازاست، گفت: چنین است کار خدا، هر عملى را بخواهد انجام میدهد. عرض کرد: پروردگارا، برایم نشانهاى مقرر فرما، فرمود: نشانهات این است که مدت سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویى و پروردگار خویش را صبح و شام بسیار ذکر و تسبیح بنما.»
حضرت خدیجه(س) نیز صاحب چنین کرامتی شد و در سن 60 سالگی نه تنها به حضرت زهرا(س) باردار شد، بلکه همانند حضرت یحیی پیش از تولد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج بشارت تولد ایشان را به نبی خاتم داده و فرموده بود: «یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ...»؛ ای پیامبر خداوند ولادت فاطمه را از خدیجه دختر خویلد به تو بشارت میدهد. (بحارالانوار ، ج8، ص151)
دومین ویژگی استثنایی میلاد حضرت زهرا(س) دوره بارداری حضرت خدیجه به آن حضرت است که جز با کرامت نمیتوان این دوره را تفسیر کرد، به این معنا همانگونه که دوره نوزادی حضرت مسیح یک امر استثنایی همراه با کرامت بود که در گهواره لب به سخن گشوده که در آیه 30 سوره مریم آمده که «قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا؛ عيسى به سخن آمد و گفت: منم بنده خدا، او به من كتاب آسمانى داده و مرا پيامبر قرار داده است.»
حضرت زهرا(س) نیز در حالی که در رحم مادرش حضرت خدیجه(س) بود صاحب چنین کرامتی بود، چراکه در ضمن حديثى طولانى از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: «روزى رسول خدا وارد منزل شد و شنيد كه خديجه با كسى صحبت مىكند، به او فرمود: اى خديجه، چه كسى با تو صحبت مىكرد؟ گفت: كودكى كه در شكم دارم با من سخن مىگويد و با من انس مىگيرد، فرمود: اين جبرئيل است كه به من بشارت مىدهد كه او دختر است، آفريدهاى پاک و خوشقدم و با يمن و بركت است، بهزودى خداوند متعال نسل مرا از او و از نسل او امامان را در بين امت قرار خواهد داد.» (بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 16، ص 80.)
و همچنین شيخ عزالدين عبدالسلام شافعى گويد: «هنگامى كه خديجه به فاطمه حامله شد، در شكم وى با او صحبت مىكرد، او اين جريان را از پيامبر خدا پنهان مىداشت، روزى حضرت بر او وارد شد و ديد بدون اينكه در خانه كسى باشد خديجه صحبت مىكند، پرسيد با چه كسى صحبت مىكردى؟ پاسخ داد با كودكى كه در شكم دارم، او با من صحبت مىكند، حضرت فرمود: اى خديجه تو را بشارت مىدهم، اين دخترى است كه خداوند او را مادر يازده جانشين من قرار داده است كه بعد از من و بعد از پدرشان مىآيند.» (احقاق الحق، ج 10، ص 12)
سومین خصوصیت استثنائی میلاد حضرت زهرا(س) آن است که پس از تولد آن حضرت سوره کوثر نازل شده و حق تعالی لقب و نام کوثر به حضرت داده است، چراکه «کوثر» بر حسب لغت به معنای «خیر کثیر» است، یعنی موجودی که منشأ خیرات فراوان و منبع برکات بیشمار است.
منتها مصداقا به حقایق متعددی در تفاسیر اشاره شده است. از آن جمله: نبوت، قرآن، شفاعت، علم، نهری در بهشت و ذریه و نسل کثیر ولی به دو دلیل مصداق اتم و اکمل و بارز کوثر وجود مقدس حضرت زهرا(س) است برای اینکه:
1- شأن نزول آیه بهترین شاهد و قرینه است بر اینکه مصداق کوثر حضرت فاطمه(س) است، چراکه مفسران از ابن عباس نقل کردهاند، سوره کوثر درباره سخن عاص بن وائل سهمی نازل شده و این موقعی بود که دید رسول خدا(ص) از مسجدالحرام بیرون میآید. پس در نزدیکی باب بنیسهم با حضرت ملاقات و گفتوگو کرد، در حالی که عدهای از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند، پس چون عاص بن وائل داخل شد، گفتند: با کی صحبت میکردی؟ گفت: با این ابتر، و این بعد از فوت عبداللّه فرزند رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(س) بود.
رسم و عادت عرب جاهلی این بود کسی را که پسر نداشت، ابتر مینامیدند، پس قریش در موقع مرگ عبداللّه او را ابتر و صنبور (شخصی که برادر و فرزندی نداشته باشد) نامیدند. (مجمعالبیان، طبرسی، مترجمان، ج ۲۷، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۱)
سوره کوثر ناظر به این واقعه نازل شده است، خداوند در این سوره پیامبر را صاحب کوثر (خیر و یا نسل کثیر) توصیف نکرده است و چنانکه مسلم است نسل پیامبر(ص) از دخترشان حضرت فاطمه(س) استمرار و گسترش یافته است.
از همینرو فخر رازى در تفسیر کبیر در ضمن تفسیرهاى مختلف «کوثر» مىگوید: «قول سوم این است که این سوره بهعنوان ردّ بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم(ص) خرده مىگرفتند، بنابراین معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مىدهد که در طول زمان باقى مىماند، ببین چه اندازه از اهل بیت(ع) را شهید کردند در عین حال جهان مملو از آنها است، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نمانده، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها است، مانند: باقر، صادق، رضا و نفس زکیه: صادق، رضا و نفس زکیه: تفسير «فخر رازى»، جلد 32، صفحه 124.»
2- همانگونه که مفسر کبیر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فرمودند: اینکه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه ابتر در ظاهر به معنای اجاق کور است و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنین بهدست میآید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریهای است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته، (و برکتی است که در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است و اگر مراد مسئله ذریه به استقلال و یا بهطور ضمنی نبود، آوردن کلمه «انّ» در جمله «إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ» فایدهای نداشت، زیرا کلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند و معنا ندارد که بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است و یا بیخبر است. (الميزان فى تفسير القرآن، ج 20، ص 371)
چهارمین خصوصیت حضرت زهرا(س) که وی را سرآمد همه زنان و میلادش را به استثنا تبدیل کرد، نام بامسمای «فاطمه» است، که رسولالله(ص) پس از تولد بر این نوزاد آسمانی نهادند، چراکه در روایات حکمت و رازها و علت زیادی را برای نام مبارک و مقدس «فاطمه» ذکر شده است برای آشنایی و معرفت بیشتر نسبت به اسرار این نام مقدس برخی از این حکمتها را در اینجا میآوریم:
1- بریدگى از آتش جهنم
در برخی از روایات، حکمت نامگذارى آن حضرت به «فاطمه» دورى او و شیعیان و محبین او از آتش و عذاب جهنم بیان شده که روشنگر جایگاه بلند او نزد حق، و برکت پیروى از او و آثار محبت و ارادت به اوست، ضمن اینکه اشاره و تلمیح لطیفى است به مقام «شفاعت» آن بانوى بزرگ در قیامت.
از همین رو امام صادق فرمود: «قال رسول الله صلى الله علیه و آله لعلى علیه السلام: «هل تدرى لم سمیت فاطمه؟ قال على علیه السلام لم سمیت فاطمة یا رسول الله؟ قال: لانها فطمت هى و شیعتها من النار: رسول گرامى اسلام به حضرت على(ع) فرمود: آیا میدانى براى چه فاطمه(س) به این نام نامیده شد؟ حضرت على(ع) فرمود: براى چه؟ پیامبر(ص) فرمود: براى آن که او و شیعیانش از آتش (جهنم) منع شدند.» (مجمع الزوائد، ج 8، ص51)
2- بریدگی از شر و بدیها
بهطور کلی شر و خیر دو امر متقابل و متضادند کسی که از شر بریده و منفصل باشد و شر و بدی در او راه نداشته باشد خیر و حسن مطلق است، و چنین حسن خدادی کاشف از طهارت و قداست ظاهر و باطن او خواهد بود، اسم مبارک «فاطمه» مشتق از مصدر «فطم» است که در لغت عرب به معناى بریدن، قطع کردن و جداشدن است. لفظ فاطمه از جهت هیئت بهصورت صیغه «فاعل» است، ولى داراى معناى مفعولى است و به معناى بریده و جدا شده است. (لسان العرب، ج 10، ص 289)
پیامبر گرامی از این جهت نام فاطمه را بر نوزاد متولد شده نهادند تا به امت اسلامی این پیام را منتقل کنند که با شخصیتی روبرو خواهند بود که از چنین طهارت و قداستی برخوردارند.
از همین روست یونس بن ظبیان نقل مىکند: امام صادق(ع) پس از شمارش اسامى حضرت فاطمه(س)، فرمود: «اتدرى اى شى ء تفسیر فاطمه؟ قلت: اخبرنى یا سیدى. قال: فطمت من الشر: یونس! آیا مى دانى تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مرا از آن آگاه سازید. فرمود: دورى از شر و بدى» (بحار الانوار، ج 43، باب2)
3- ناتوانی از درک مرتبه فاطمه(س)
سومین حکمت مسمی شدن حضرت به اسم مبارک و مقدس «فاطمه» اشاره به ناتوانی معرفت بشر نسبت به مرتبه ملکوتی حضرت فاطمه است، و پیامبر با این اسمگذاری میخواستند این پیام را به ما منتقل کنند که معرفت به مرتبه ملکوتی حضرت فاطمه(س) فراتر از استعداد و درک بشری است.
از همین روست که امام صادق(ع) فرمود: «و انما سمیت فاطمة لان الخلق فطمواعن معرفتها: همانا فاطمه نامیده شد، چون خلق از معرفت و شناخت (عظمت و شخصیت و مراتب وجودى) او دورند» (فاطمة من المهد الى اللحد)
به دلیل داشتن چنین مرتبه ملکوتی و عظمت معنوی و قدسی و سخت بودن از معرفت به مرتبه ملکوتی آن حضرت است که امام صادق(ع) در تفسیر سوره قدر فرمودند: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ): اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛ منظور از «لیله» در سوره قدر، فاطمه و منظور از قدر، الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آنگونه که سزاوار شناختن است، بهدرستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، بهخاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شدهاند.» (بحارالانوار، ج 43، ص 65)
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدتقی قادری، استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام