به گزارش ایکنا از اصفهان، زهره قلیلی، روانشناس خانواده در نشست «حال خوب و مثبتاندیشی» از سلسلهنشستهای دوشنبههای زندگی که امروز، پنجم اردیبهشتماه در فرهنگسرای پرسش برگزار شد، اظهار کرد: در علم روانشناسی، به روحیه و حال عمومی افراد، هیجان گفته میشود. هیجان مثبت یعنی حالات خوشایند و هیجان منفی یعنی حالاتی که برای انسان ناخوشایند باشد. هر دو نوع هیجان برای ما مفید است و از جمله هیجانهای منفی میتوان به استرس اشاره کرد. در تعاملات روزمره، بهطور مکرر از کلمه استرس استفاده میکنیم. استرس به معنای فشار روانی ناشی از عوامل بیرونی است و همه افراد وجود آن را احساس میکنند؛ بعضی از آنها در مقابل این فشار بیرونی به اضطراب دچار میشوند که یکی از هیجانهای منفی به شمار میرود.
وی افزود: از جمله هیجانهای منفی دیگر میتوان به خشم، ترس، غم و ناامیدی اشاره کرد، در حالی که احساس امیدواری، شادی، محبت، لذت، اشتیاق، دلسوزی و عشق، انواع هیجانهای مثبت هستند. شناخت بیشتر انواع احساسات باعث تقویت هوش هیجانی میشود. علاوه بر هوش فکری یا IQ، هوش هیجانی یا EQ نیز در موفقیت اجتماعی، تحصیلی و شغلی افراد تأثیر ویژهای دارد. همانگونه که برای تقویت هوش فکری تلاش میکنیم، باید به هوش هیجانی هم اهمیت دهیم. امروزه ۶۰۰ نوع هیجان روانی در علم روانشناسی شناخته شده است.
این مدرس دانشگاه در خصوص اعتباردهی به حالات هیجانی تصریح کرد: در فرهنگ ما، اهمیت دادن به هیجانات متداول نیست، در حالی که استفاده مداوم از عباراتی مثل «مشکلی نیست»، «خوب میشوم»، «حرص نخور»، «حساس نشو» و... باعث انباشتگی خشم و هیجانهای منفی میشود و با ادامه یافتن در زمان طولانی، ناراحتیهای روانی از جمله افسردگی را به دنبال دارد. درواقع، تنظیم هیجان، مهارتی اکتسابی است و فقط با تعاملات اجتماعی به دست میآید.
وی بیان کرد: هیجان یکی از بهترین نعمتهای خداوند است تا بهوسیله آن بهتر زندگی کنیم؛ پنج مرحله تنظیم هیجان به ترتیب شروع، ورود، توجه، ارزیابی و پاسخ به هیجان هستد. شروع هیجان، شرایطی است که ما را در مواجهه با انواع هیجان آسیبپذیرتر میکند. برای مثال، بازیگوشی یک کودک باعث ناراحتی بیشتر مادر خستهاش میشود.
قلیلی عواملی مثل کنترل سلامتی بدن، خواب مناسب، تحرک جسمانی بالا مخصوصاً برای کودکان، کمخونی و کمکاری یا پرکاری تیروئید را در کنترل هیجانها مؤثر دانست و گفت: امروزه سبک زندگی بسیار نامناسبی در جامعه رواج یافته که آسیبهای روحی و جسمی بسیاری به همراه دارد. ورود به هیجان نیز در کنترل خود فرد است، بهطوری که اصلا لازم نیست به بعضی از موقعیتها وارد شویم. برای مثال، کسی که خلق پایینی دارد، لازم نیست به مجلس سوگواری وارد شود یا کسی که فعالیتهای گروهی حال او را بهتر میکند، باید بیشتر خود را در معرض چنین فعالیتهایی قرار دهد؛ کوهنوردی و قرار گرفتن در ارتفاعات نیز حال انسانها را بهتر میکند.
وی توجه به هیجان را شامل دقت و تمرکز بر یک مسئله یا هیجان دانست و بیان کرد: توجه و دقت بیشتر درباره مسائل ناراحتکننده باعث تشدید حال بد میشود و این قضیه درباره هیجانهای مثبت هم صادق است. در این خصوص، اگر به هیجان افراد مخصوصاً اعضای خانواده گوش دهیم، همدلی صورت میگیرد و باعث بهتر شدن حال فرد میشود. مرحله ارزیابی هیجان نیز به این معناست که هر هیجان حامل پیامی است و باید هیجانها را مورد ارزیابی قرار داد تا دلیل شکلگیریاش را بیابیم و بتوانیم به آن پاسخ دهیم.
این روانشناس خانواده ادامه داد: در مرحله پاسخ به هیجان، اگر مراحل قبلی را درست طی کرده باشیم، این مرحله نیز درست پیش خواهد رفت. لازم به ذکر است که هر نوع هیجانی را نباید بروز داد و در بسیاری مواقع باید آن را مخفی نگه داشت؛ بروز هیجان در موقعیتی صحیح است که بدانیم طرف مقابل توانایی روانی ادراک هیجان را دارد، در غیر این صورت، بروز هیجانها بهویژه از نوع منفی پیامد خوبی به همراه ندارد.
وی تأکید کرد: بروز ندادن هیجانهای منفی در مقابل چالشهای روزمره نشانه خوبی نیست و به این معناست که فرد حال روحی مساعدی ندارد و باید به او رسیدگی شود. هیجانهای گذرا برای همه انسانها وجود دارد، خوشایند و ناخوشایند هستند و هیچگاه ثابت نمیمانند، بلکه همیشه در حال تغییرند. همچنین کسی که مدت زیادی دچار نوعی از هیجان باشد، دارای اختلال روانی است. خوشبختانه امروز در جامعه ما مراجعه به روانشناس و روانپزشک در حال رواج است و افراد به روحیات خود اهمیت بیشتری میدهند. در نتیجه، حل مشکلات روانی آسانتر شده است.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام