به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو درباره کتاب «تحول فرهنگی» اثر رانلد اف اینگلهارت، از سلسلهنشستهای سهشنبههای فصل سخن، روز گذشته، 21 آذرماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان در ابتدای این نشست اظهار کرد: داشتن دغدغه آینده فرهنگی و دستیابی به درک عمیقتری از ویژگیهای جامعه از جمله اهداف برگزاری چنین جلساتی است که در ادامه نشستهای قبلی همچون «نوجوان نوجوی امروز»، «نامه و قرار» و... برگزار میشود. شاید با برپایی چنین جلساتی، به چگونگی تحولات فرهنگی راه پیدا کنیم.
وی افزود: تحول، امر ذاتی یک جامعه است و اجزای آن بهصورت جداگانه نیز قابل بررسی هستند؛ اما اینجا و امروز از دو منظر جامعهشناختی و روانشناختی با حضور دو استاد ارجمند که هر دو تجربه کار علمی و اجرایی داشته و از قضا با جوانان نیز سر و کار داشتهاند، گفتوگو میکنیم.
در ادامه مهدی ژیانپور، جامعهشناس و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان به بررسی کتاب «تحول فرهنگی» پرداخت و گفت: هرکس نام نویسنده کتاب یعنی اینگلهارت را شنیده باشد، اولین جرقهای که در ذهنش میخورد، پیمایش بزرگ جهانی ارزشها و نگرشهاست که طی 30 تا 40 سال، بهطور مرتب و تقریباً در تمام کشورهای دنیا انجام میشده است.
وی یادآور شد: اینگلهارت در این کتاب، خودش را نماینده نوسازی تکاملی معرفی میکند. ما در موضوع توسعه، چند نگاه اصلی داریم؛ اولی، چارچوب مدرنیزاسیون یا نوسازی است که اینگلهارت آن را به دو قسمت نوسازی کلاسیک و نوسازی تکاملی تقسیم میکند. پس از آن، افرادی مانند مارکسیستها و نئومارکسیستها نظریه وابستگی را در برابر نظریه مدرنیزاسیون معرفی کردند. این کتاب بر پایه نگاه اول، یعنی نوسازی و مدرنیزاسیون نگارش شده است و خود کتاب به مدرنیزاسیون کلاسیک انتقاد میکند.
این جامعهشناس بیان کرد: با خوانش این کتاب متوجه میشوید که مفاهیمی بهطور مکرر از طرف نویسنده آورده شده است و بعضی اوقات، احساس حشو به مخاطب دست میدهد. من این کتاب را شخصاً دوست داشتم، به این دلیل که موضوع را بهطور کامل توضیح میدهد و سعی دارد با تکرار مطالب، مخاطب را به درک کامل برساند.
وی ادامه داد: مفاهیمی مانند امنیت وجودی، توسعه اقتصادی، رواداری، دموکراسی، گرایشهای جدید در بیگانههراسی و امید به زندگی را بهطور مرتب در این کتاب مشاهده میکنید. نویسنده کتاب تلاش میکند فرضیاتش را براساس پیمایش جهانی رد یا اثبات کند، نظریات موافق با خود را شاهد میگیرد و یا نظرات مخالف را رد میکند.
ژیانپور گفت: شخصاً محققی با رویکرد کیفی هستم؛ یعنی تمایل به انجام کارهای کوچک و موضوعات خاصی دارم که ادعای کمی دارند. گمان میکنم ما به شدت به کتب و تحقیقات منتشرشده اینگلهارت نیازمندیم. اتکا به پیمایشهای بزرگ برای جهان علمی ايرانی ما لازم است؛ زیرا ما کمتر با چنین اعداد و آمار و دقت نظرهایی در حوزه علوم اجتماعی مواجهیم. تحقیقات اینگلهارت نیز به لحاظ روش، دقیق و قابل اتکاست؛ چه با آن موافق باشیم و چه نباشیم.
وی اظهار کرد: همه ما باید به این تحولات فرهنگی حساس و مطالعه دقیقی راجع به آن داشته باشیم. اینگلهارت در فصل آخر کتاب، نگرانیهای خود را درباره آینده جهان مطرح کرده و در مقام یک عالم علوم انسانی، راهحلهایی نیز ارائه داده است.
سپس علیرضا رفیعی، متخصص اعصاب و روان و روانپزشک با مقایسه رفتار دختران دبیرستانی امروز در مقایسه با دهههای گذشته بیان کرد: دختران دبیرستانی در دهههای قبل و برای مثال دهه 60 سر به زیر بودند و به آرامی مسیر رفت و برگشت به دبیرستان را طی میکردند، در حالی که دختران امروزی شیوه رفتار بسیار متفاوتی دارند. آنها بسیاری از چارچوبهای قبلی را شکستهاند و برای مثال با صدای بلند میخندند و با یکدیگر شوخی میکنند.
وی توضیح داد: کتاب «تحول فرهنگی» با توجه به حجم دادههایی که دارد و تحلیلهایی که درباره دادهها انجام شده است، تعابیر و تفاسیر خوبی از تحولات جامعه جهانی برای ما بیان میکند. گمان میکنم این قصه به جریان رشد در نهادهای اجتماعی کمک بسیاری میکند.
این متخصص اعصاب و روان اظهار کرد: مفاهیم این کتاب بسیار ملموس و عینی است و در عین حال با خوانش آن متوجه میشویم که دیدگاه اینگلهارت از نظر روانشناختی به هرم نیازهای مزلو شباهت دارد. این هرم در ابتدا با نیازهای زیستی شروع میشود و سپس نیاز به امنیت، عشق و تعلق، عزت نفس و خودشکوفایی را دربر میگیرد. اینگلهارت نیز به نیازهای زیستی، بقا و بهطور کلی نیازهای رشد پرداخته است.
وی ادامه داد: ما روانپزشکان و مشاوران حدود دو دهه است با جوانانی مواجهیم که خواهان تغییر جنسیت هستند. این مسئله برای آنها و خانوادههایشان معضل است و در جامعه نیز بهگونهای خاص با این مسئله رفتار میشود. تکلیف این پدیده در جامعه ما بهصورت دقیق مشخص نیست. اینگلهارت میگوید پیامدهای ارزش ابراز خویشتن در جامعه جهانی در حال نمود است و جزو پدیدههایی بهشمار میرود که باید بهصورت جدی با آن مواجه شویم.
رفیعی با اشاره به متولدین دهه 60 گفت: متولدین این دهه با نسلهای قبلی و بعدی فرق میکنند و چرایی آن را میتوانید در کتاب پیدا کنید. من فکر میکنم با خوانش این کتاب، زاویه دید خوبی درباره مسائل این دهه خواهیم داشت.
در ادامه، ژیانپور در پاسخ به این سؤال که چه عواملی موجب دگرگونی شتابان جامعه ما و دیگر جوامع شده است، توضیح داد: همه میدانیم که مدرنیستها معتقدند با وجود همه انتقادات، دنیا دارد به جای بهتری تبدیل میشود. اصلیترین گزارهای که اینگلهارت به ما میدهد، این است که همه چیز از امنیت وجودی یا ناامنی وجودی برمیخیزد. در اینجا متغیر مستقل، امنیت وجودی یا نبود آن و متغیر دیگر، تحول فرهنگی و اتفاقات دیگر است.
وی با بیان اینکه تحول فرهنگی فرایند بسیار کند و سختی است، افزود: اینگلهارت عمیقاً معتقد است که تحول فرهنگی در تغییرات بین نسلی رخ میدهد. روندها و رویدادها این تغییرات را کند یا تند میکند، مانند فروپاشیها و انقلابها.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان با طرح این پرسش که آیا تغییرات فرهنگی منتظر تغییرات نهادی میمانند، پاسخ داد: دادههای اینگلهارت چنین چیزی را نشان نمیدهد. تغییرات در سطح ارزشها، تغییرات نهادی را ایجاد میکند. اینگلهارت عوامل تحول فرهنگی را در 50 سال پیش جستوجو کرده است؛ بنابراین متغیر مستقل یعنی آنچه تحول فرهنگی را ایجاد میکند، در نزدیک ما نیست و بسیار دورتر از ماست.
رفیعی نیز با اشاره به زنانگی در جامعه و رواج نوعی مدیریت حمایتگونه زنان امروز گفت: مدیریت در سبک زنان به گونهای حمایتی است و تأثیرات زنانگی موجب شده تا حتی اعتراضات نیز با خشونتهای شدید همراه نباشد. چنین تحولاتی، دنیای آرامتری در مقایسه با 200 سال قبل برایمان رقم زده است.
ژیانپور در پاسخ به سؤال دیگری درباره رویدادها و تأثیرشان بر روندها و اینکه تغییر ارزشها چگونه باعث به وجود آمدن نهادهای جدید میشود، تصریح کرد: گاهی اوقات، یادگیریهای تاریخی مسیر تحولات فرهنگی را تغییر میدهد؛ مثال مشخص اینگلهارت هم جنگ جهانی دوم است. فروپاشی در کشورهای کمونیستی دوگانهای در مسیر دینداری و شادمانی ایجاد کرد؛ آنها از طرفی به شدت دیندار شدند و از طرف دیگر، بهدلیل افول قدرت و چارچوبهای ملی و میهنی، میزان شادمانیشان هم کاهش یافت. نگاه نوسازی کلاسیک به موضوعات بسیار خطی است و اینگلهارت چنین چیزی را رد میکند.
وی یادآور شد: فصل آخر کتاب درباره ترامپ و رأی آوردن اوست و بیانگر آن است که تصمیمات در سطح فردی و جمعی بهطور متناقضی موجب انتخاب شخصی مانند او میشود.
سپس رفیعی در پاسخ به سؤالی در خصوص تغییر و تحولات فرهنگی در عرصه خانواده اظهار کرد: ساختار، نقشها و کارکردهای خانواده در طول دهههای گذشته تغییرات اساسی داشته است. طی دهههای گذشته و پس از جنگ جهانی، ما شاهد این هستیم که در کل جهان، دغدغه بقا از میان رفت و متولدین سالهای بعد از جنگ، آرام آرام متوجه شدند که زنده ماندن امری بدیهی است؛ از همینرو به مطالب دیگری پرداختند.
وی گفت: تغییرات در خصوص زنان نیز به مرور نمود پیدا کرد؛ برای مثال تعداد زنان شاغل در دهه 40 بسیار کم بود؛ اما در دهههای اخیر ماجرا متفاوت شده است. با توجه به مطالب کتاب متوجه میشویم که خروجی حرکت از ارزشهای بقا به ارزشهای ابراز خویشتن موجب شده است تا موضوعی مانند باروری برای بانوان، نقش اولیه و کارکرد خانواده نباشد. باروری از جایگاه خود در سیستم سنتی جابجا شده است و کارکرد غیراصلی خانواده دانسته میشود.
این روانپزشک با اشاره به نداشتن آمادگی لازم برای تغییرات بنیادینی که ممکن است در ساختار خانواده پیش بیاید، گفت: این مسئله یکی از حفرهها و چالشهای پیش روی جامعه ماست. امروزه باید به موضوع طلاق، سقط جنین و اقلیتهای جنسیتی در جامعه ایران پرداخته شود، همانطور که در بعضی از کشورها چنین سرفصلهایی از منظر قانونی هم مورد توجه قرار داده شدهاند.
در ادامه ژیانپور در پاسخ به سؤالی درباره برگشتپذیری تحولات فرهنگی بیان کرد: اینگلهارت در جای جای کتاب اشاره میکند روندهایی که اتفاق میافتند، برگشتپذیر هستند و اینگونه نیست که مسیر جامعه فقط یک جهت رو به جلو داشته باشد.
وی با اشاره به هشداری که در پایان کتاب مطرح میشود، یادآور شد: هشدار پایانی کتاب در این خصوص است که ما دوباره سطح جدیدی از ناامنی را تجربه میکنیم. اگر ناامنی متقدم و قبلی ناشی از کمیابی بود و دنیای محدودی به لحاظ اقتصادی داشتیم، امروزه ناامنی جدید، بهویژه در کشورهای پردرآمد از نابرابری میآید.
این جامعهشناس ادامه داد: بر اساس آخرین برآوردهایی که در آمریکا انجام شده، 48 درصد منابع مالی آن کشور در دست یک درصد ثروتمندان آن است. مهاجران از جمله کسانی هستند که میتوانند سهم این نابرابری را بیشتر کنند؛ زیرا بسیاری از مهاجران بهمثابه نیروی کار ارزان وارد کشورهای پیشرفته میشوند و سهم شهروندان اصلی را از اقتصاد کمتر میکنند.
وی تأکید کرد: پیشبینی اینگلهارت آن است که ما دوباره چرخش بزرگی از نظر فرهنگی نسبت به ارزشها و نگرشها در دنیا خواهیم داشت. راهحل این جریان نیز در دست حکومتهایی است که باید دست به بازسازی منابع بزنند.
رفیعی نیز ضمن اشاره به وجود نظریات متعدد در خصوص شادمانی گفت: این کتاب، میان میزان درآمد ناخالص ملی و میزان رضایت از زندگی بهمثابه یکی از مؤلفههای شادمانی، ارتباط برقرار میکند و مطالبش حاکی از آن است که با جابهجایی ارزشهای بقا و ارزشهای ابراز خویشتن، این امکان وجود دارد که مردم از نظر بقا و امنیت هم بحران جدی نداشته باشند. پس شادمانی طبق تحلیلهای اینگلهارت، قابل کم و زیاد شدن است.
رهبری در پایان نشست با اشاره به جملهای از نویسنده کتاب «تحول فرهنگی» گفت: اینگلهارت در جملهای میگوید سطح بالای امنیت وجودی موجب رواداری و سعه صدر بیشتر میشود و برای ما که به چنین چیزی نیازمندیم، جالب و جذاب است.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام