حجتالاسلام دکتر رضویراد، رئیس مؤسسه علوم انسانی و اسلامی آلمان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان این مطلب، گفت: سرخوردگی از مدرنیسم و فهم نادرست از اسلام باعث جذب انسانهای غربی به گروههای افراطی منطقه شده و این بدفهمیها بسیار خطرناکتر از تصویرسازی رسانههای غربی است.
رضویراد افزود: اگر بخواهیم با نگاهی آسیبشناسانه، مسائل جهان اسلام را مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت که مشکل ما نیز در همین بخش است و حوزههای نظری بسیار متورم و بیش از حد، مورد بحث قرار میگیرد. پس در حقیقت راه درست رشد و توسعه اندیشه اسلامی، حرکت در راستای خروجیهای قابل دفاع عقلانی در عرصه بینالمللی است. اگر چنین شد، میتوان گفت که ما موفق بودهایم.
تغییر دین؛ ماحصل ناتوانی مدرنیسم و پسامدرنیسم در پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان
وی گفت: تفکر مدرنسیم در اروپا تا سال 2000 نفسهای آخرش را کشید و علیرغم همه توانمندیها و تلاشهایش بهمنظور فراهم آوردن یک زندگی ایدهآل و آرمانی برای انسان بهطور کامل موفق نبوده، زیرا تعریفش از انسان و نیازهای انسانی، جامع و کامل نبوده است و نیارهای معنوی نادیده گرفته شد، به همین دلیل این انسان کاملا مرفه در عین حال ناآرام و مضطرب باقی مانده است. به پایان رسیدن دوره تفکر مدرنیسم و ناتوانی او در پاسخگویی به همه پرسشهای انسان، تئوریسینهای غربی را به این فکر واداشت که فاز جدیدی از تفکر مدرنیسم را حتی بهصورت ناشناخته و مبهم، تحت نام پسامدرنیسم ارائه کنند. در واقع پسامدرنیسم یک وعده ناشناخته به انسان سرخورده از تفکر مدرنیسم محسوب میشود، همین فضا، عوض کردن دین را برای انسان اروپایی آسانتر از کفش عوض کردن کرده است.
رضویراد افزود: امروزه دوره گفتوگویهای نظری و نظریهپردازی به اتمام رسیده است و بعد از شکلگیری بافت جدید، دیگر اعتقادی به دیالوگ وجود ندارد و جوهره و ذات تفکر غربی مونولوگ است. غرب، تقریبا بعد از نیمه دوم قرن نوزدهم با رد گفتوگوها عنوان کرد که اکنون باید خروجیهای خود را به نمایش بگذاریم. همچنین در پس پرده، بازیگردانهای دیگری نیز مشغول بودند تا انسان غربی را از تفکر به دیگر موضوعات انسانی باز بدارند، اوضاع کنونی جهان اسلام و تفرقهافکنی، ایجاد نزاعهای داخلی و آشفته کردن کشورهای با ثبات یکی از این نقشههایی است که پیاده شده و هدف آن محدود کردن موج اسلامگرایی بوده که ناشی از ضعف تفکر غربی است. متأسفانه برخی از مسلمانان ناآگاه نیز در دام این نقشهها افتادهاند که بسیاری از دریافتهای غلط از اسلام عامل این امر شده است. امروزه دورهای که فردی در یک سوی میز بنشیند و بگوید افکار و اندیشه ما زیباست ولی رفتار انسانهای پیرو ما نازیباست، مورد قبول نیست، چون جلوههای عینی بیش از هر چیز سخن میگوید.
ضرورت بازگشت به حقیقت تفکر وحیانی
این استاد علوم اسلامی با بیان اینکه راه اصلی ایستادگی در برابر دسیسههای غرب برای عدم ارائه چهره واقعی از اسلام، ، گفت: اگر ما بتوانیم انسانیهای منتقد بر تفکر وحیانی را تربیت کنیم، دیگر در دام تئوریسینهای غربی نخواهیم بود، و در دام اختلافات نخواهیم افتاد. امروزه زمان، سرمایه بسیار گران و مهمی برای ملتها است. غرب به دنبال آن است که مسلمانان، زمان خویش را از دست بدهند و هر چه زمان از دست برود؛ فاصله با خروجیهای قابل دفاع بیشتر میشود.
رئیس مرکز علوم انسانی و اسلامی، اضافه کرد: در حقیقت یکی از تحلیلهای دوران پسامدرنیسم و شاخصههای پسامدرنیسم همین است و یکی از اصول پایهایاش این است که ما دیگر نمیتوانیم انسانها را به دو دسته مدرن و پسامدرن تقسیم کنیم، اکنون دنیا به جایی رسیده است که اگر انسان به حال خود واگذاشته شود، باز هم انسان مدرنی است، حتی در دورافتادهترین روستاهای افغانستان. بنابراین غرب استدلال میکند تنها زمانی برگ برنده از آن ما خواهد بود که بتوانیم زمان را از این انسان مدرن بگیریم و متأسفانه این اتفاق هم اکنون در بسیاری از نقاط جهان اسلام در حال وقوع است و اگر ضریب هوشیاری در جوامع اسلامی افزایش یابد، میتوان بهرهبرداری بهتری از زمان کرد و خروجیهای قابل دفاع بیشتری داشت. تحت این شرایط دفاع از آموزههای اسلام بسیار آسانتر خواهد بود.
موفقیت ایران اسلامی در مبارزه با گسترش افراطگرایی
رضوی راد در تبیین موضوع گسترش افراطگرایی در منطقه و تفاوت ایران با سایر کشورها گفت: حقیقت امر این است که ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی ایران و استعدادهای بالقوهاش با هیچ یک از کشورهای منطقه و حتی دنیا قابل مقایسه نیست. یکی از نتایج این استعداد همین است که امروزه جامعه ایران توانسته خود را از دامهای غرب برهاند و خوشبختانه متصدیان کلان کشور در معارف اسلامی و دینی هیچگاه افرادی افراطی نبودهاند و توانستهاند، در میان حجم عظیمی از افراطگرایی در منطقهای متلاطم، شرایط بسیار باثباتی را برقرار کنند. برای حصول چنین نتیجهای نیز هزینههای بسیاری پرداخت شده و شخصیتی چون امام خمینی(ره) با تمام توان و تلاش خود در برای حصول این نتیجه ایستادگی کرده است و بحث وحدت اسلامی را نه بهعنوان یک نظر بلکه بهعنوان یک استراتژی مطرح کردند. اگر یک دین مانند اسلام اینقدر بردباری دارد که میتواند بگوید «لکم دینکم ولی الدین» قطعا میتواند، بگوید «لکم مذهبکم ولی المذهب».
وی افزود: قطعا هرگاه مسلمانان به نقش و جایگاه تاریخی خودشان در جهان نزدیکتر شدند، صدای رساتری داشتند و هرگاه که از این اصل دور شدند، آسیب دیدند. نمونه بارز آن را میتوان در افغانستان مشاهده کرد، در دوران پیش از جنگهای افغانستان، نه تنها شیعه و سنی بلکه بسیاری از مسلمانان و غیر مسلمانان نیز در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی را تجربه میکردند اما اکنون درگیریهای فرقهای و قبیلهای حتی در میان گروههای مختلف شیعی نیز مشاهده میشود که نتیجه همان در دام افتادن است. وقتی یک نسل از جامعهای در دام این سیاستهای غرب بیافتد، نه تنها خود مسبب مشکلات عدیدهای میشود؛ بلکه یک نسل را هم بهطور ناصحیح تربیت میکند، در این صورت دو نسل باید هزینه شود تا این مسیر نادرست اصلاح شود و به جایگاه پیشین برگردیم.
راهکارهای ارائه چهره درست اسلام به جهان
این محقق علوم اسلامی در توضیح راهکارهای ارائه چهره درست اسلام به جهان، تصریح کرد: امروزه دو منبر در جهان وجود دارد؛ یک منبر کلامی و گویشی است که مخاطبان این صدا در اغراقآمیزترین شرایط، یک درصد است، منبر دیگر نیز تحت عنوان منبر رفتاری بوده و مخاطبان در حوزه منبر رفتاری اکثر قریب به اتفاق مردم دنیا میباشند. این مخاطبان به خروجیها توجه میکنند. بنابراین تمام تلاش ما هم اکنون میبایست در فعال کردن منبر دوم باشد زیرا هیچ نیرو و استراتژی نمیتواند مانعی در برابر خروجیهای موفق ما باشد.
وی اضافه کرد: انسان غربی هم در دام یک لایهای از طرحهای تئوریسینهای پشت پرده غربی قرار دارد و سعی شده است، انسان غربی نیز از دیدن حقایق محروم باشد. پیداست که وقتی اسلام به مسلمانان از دیدگاه غرب ارائه و عرضه شود، خروجیهای وحشتناکی شکل میگیرد و اسلام مترادف با النصره و القاعده و داعش به تصویر کشیده میشود که در حقیقت هیچکدام ربطی به اسلام و مسلمانان ندارند و حتی اکثر آنها ریشه در خود غرب دارند.
رضویراد افزود: متأسفانه جهان اسلام و مسلمانان نیز نتوانستهاند بهخوبی چهره واقعی اسلام را در برابر این تصویرپردازی غیرواقع، نشان دهند. حتی در همین فرصتهای رسانهای محدودی که مسلمانان در اختیار دارند، برخی از این رسانهها و اشخاص در عین استفاده از بیتالمال بر طبل اختلافات میکوبند. بنابراین میبایست با استفاده از بسترهای موجود برای تحکیم وحدت بسیار تلاش کرد.
تضعیف افراطگرایی جز با بازگشت به عقلانیت میسر نخواهد بود
وی در پاسخ به سؤالی درباره رفتار مسلمانان در جوامع غیرمسلمان و نقش آن در خنثی کردن نقشههای غرب، گفت: وظایف مسلمانان واقعی در اروپا امری بس دشوار است و به اعتقاد بنده اگر بتوانیم در غرب نیز با خروجیهای موفق حرف بزنیم، میتوانیم کمک بزرگی به اسلام کنیم. اگر بتوانیم تلاشهای خود را صرفا محدود به ساخت 500 مسجد در اروپا نکنیم و در عین حال 500 شخصیت در مکتب اهل بیت(ع) را پرورش دهیم، آنگاه خروجیهای قابل دفاعی خواهیم داشت و قطعا حوزه تأثیرگذاری انسانهای کمال یافته اسلامی از چندین مسجد بیشتر خواهد بود.
این استاد علوم اسلامی در آلمان، در توضیح علت جذب افراد غربی به گروههایی مانند داعش، گفت: درست است که انسان غربی در حوزه نیازهای مادی، فردی مرفه است، اما در حوزه نیازهای معنوی هنوز انسانی مالیخولیایی و سودا زده بوده و شدیدا به دنبال تأمین نیازهای ناشناخته خود است. انسان اروپایی سرخورده از تفکر مدرنیسم به دنبال تجربه یک فکر دیگر است. همچنین افرادی که تحت نام مسلمان در سراسر دنیا به این گروهها میپیوندند، ماهیت اسلام را بد فهمیدهاند و این بدفهمی بسیار خطرناکتر از تصویرسازیهای غرب نسبت به اسلام است. در طول تاریخ و بهخصوص در تاریخ اسلام، ما رنجور بسیاری از این بد فهمیها هستیم و همین افراد با واسطههای بسیار محدود در صدر اسلام مرتکب بزرگترین خطاها شدند.
وی در پایان با بیان اینکه وظیفه کشورهای مسلمان تربیت انسان کمال یافته و آموزش نسلهای آتی است، افزود: تضعیف افراطگرایی جز با بازگشت به عقلانیت میسر نخواهد بود، در قرآن نیز در بیش از 300 آیه بر ضرورت عقلانیت تاکید شده است، و به تعبیر حضرت علی(ع) «العقل اقوی اساس».