به گزارش ایکنا؛ کسی که بخواهد درباره تاریخچه کافه در ایران اطلاعاتی کسب کند، حتماً باید با چایخانه و قهوهخانهها آشنا شود. قهوهخانه یکی از نهادهای سنتی بود که بخشی از نیازهای اجتماعی و تعاملاتی مردم برای گفتوگو و وقت گذراندن کنار یکدیگر را تأمین میکرد؛ حدود 400 سال پیش و در عصر صفویان چایخانهها تأسیس شد و به تدریج در دوره قاجار قهوهخانهها بال و پر گرفتند.
پیش از اینکه قهوهخانه به صورت نهادی عمومی و اجتماعی در جامعه پدید آید، در دربارهای صفوی و قاجار مکانهایی به نام آبدارخانه و قهوهخانه وجود داشت که در آنها انواع شربتها، عرقیجات و نوشیدنیها، تهیه و به درباریان و مهمانان داخلی و خارجی عرضه میشد. یکی از نوشیدنیهای پرطرفدار در آبدارخانههای دربار قهوه بود. در آغاز قهوهپزی و قهوهنوشی در ایران عمومیت نداشت و مخصوص درباریان و رجال مملکتی بود، چنانکه پادشاهان صفوی و قاجاری قهوهچی و قهوهچیباشی داشتند که از منصبهای درباری بهشمار میرفتند. کمکم قهوهخانه به محیط بیرون از دربار و به خانوادههای اشرافی و اعیانی راه یافت و قهوهنوشی در جامعه و میان مردم شکل گستردهتر یافت.
در اوایل دوره سلطنت پهلوی اول، شکل مدرنی از قهوهخانهها با نام «کافه» (واژهای فرانسوی) در تهران تأسیس شد که تفاوتهایی جدی با قهوهخانهها داشت، در این مکان قهوههای ترک و فرانسه، گلاسهها و غذاهایی مثل بیفتیک و بیفاستراگانوف برای نخستینبار به مشتریان عرضه میشد و علاوه بر آن، زنان نیز امکان حضور و گفتوگوی مستقیم با مردان را داشتند. همچنین در این مکان، گاهی مشروبات الکی نیز عرضه میشد و امکان رقص و جشنهای شبانه در کافههایی که حیات داشتند، مهیا بود. این در حالی بود که قهوهخانهها و چایخانهها محیطی کاملاً مردانه و سنتی داشت و حتی برخی فعالیتهای مذهبی و آیینی همچون مدیحهسرایی، نقالی و شاهنامهخوانی در آن انجام میگرفت.
یکی از معروفترین این کافهها در سال 1306 به دست یک مهاجر ارمنی در حوالی پل حافظ راهاندازی شد که کافه «نادری« نام گرفت و خیلی زود به پاتوقی برای شاعران و روشنفکران تبدیل شد، از اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 شمسی همزمان با اوجگیری بحثهای سیاسی و روشنفکری مرتبط با نهضت ملی شدن نفت و ماجراهایی همچون ترور رزم آرا، نخست وزیری قوام، نخست وزیری مصدق و کودتای 28 مرداد، کافههای تهران(مرکز امروزی شهر) رونق بیشتری گرفت و بر تعداد آنها نیز افزوده شد. مکانهایی که در آنها شعر خوانده میشد، گفتوگوهای سیاسی و اجتماعی درمیگرفت، دختران و پسران جوان با هم ملاقات میکردند و خوراکیهای لوکس عرضه میشد.
بعضی از آنها که تحولات انقلاب اسلامی را از نزدیک درک کردهاند ادعا میکنند که همزمان با تغییرات فرهنگی ناشی از انقلاب (اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60) بعضی از کافههای تهران، کار خود را تعطیل کردند و تغییر کاربری دادند. تعطیلی دانشگاهها در سالهای 58 تا 61، آغاز جنگ تحمیلی و معطوف شدن همه توجهها به مقوله دفاع مقدس، از رونق کافهها که البته تعداد آنان در تهران به 50 عدد هم نمیرسید، کاست. کافههایی نیز که به کار خود ادامه دادند، طبیعتاً محدودیتهایی داشتند، از جمله اینکه بساط مشروبات الکلی، رقص و بیفهایی که با گوشت غیرحلال طبخ میشد، برچیده شد.
از اوایل دهه 80 بار دیگر بر رونق کافهها در تهران به خصوص مرکز شهر افزوده شد، آن گونه که امروز بیش از 280 کافه مجوزدار در تهران مشغول فعالیت است که حدود 160 مورد از این تعداد در مرکز شهر یعنی حوالی چهارراه ولیعصر(عج)، میدان انقلاب، خیابان فلسطین، طالقانی و وصال واقع شدهاند. علاوه بر وجود دانشگاه تهران، تأسیس واحدهای دانشگاهی جدید همچون واحدهای دانشگاه آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و مؤسسههای مختلف آموزش زبانهای خارجی در مرکز شهر از عوامل این تشدیدکننده اقبال جوانان و دانشجویان به این کافهها هستند.
مشاور حقوقی اتحادیه صنف بستنی، آبمیوه و کافیشاپ درباره تعداد کافهها به ایکنا میگوید: در حال حاضر حدود 280 کافه دارای مجوز فعالیت میکنند، اما خبر داریم که احتمالاً به اندازه نصف این تعداد نیز کافه غیرمجاز وجود دارد، هر کافهای که غیرمجاز فعالیت کند و گزارش آن به دست ما برسد، ظرف 48 ساعت اخطار دریافت میکند تا برای اخذ مجوز یا تعطیلی آن اقدام کند. در مدت زمانی که آنها برای اخذ مجوز تلاش میکنند، با آنها برخورد نمیشود چون دولت نمیخواهد به بیکاری دامن بزند.
رشد حضور جوانان در این مکانها و افزایش قارچگونه تعداد کافهها، دغدغههایی را در ذهن برمیانگیزد: عادت به کافهنشینی و کافهگردی چه تأثیری بر بنیان خانواده و سبک زندگی دارد؟ چه تعاملاتی در کافهها جریان دارد و تأثیر آن بر فرهنگ و جامعه چیست؟ آیا نظارتی مؤثر بر کافهها وجود دارد؟ این سؤالاتی است که در گزارشهای بعدی به آن میپردازیم.
انتهای پیام