مدل‌های پنج‌گانه نسبت‌سنجی قرآن با علوم انسانی مدرن
کد خبر: 3940173
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۰
حجت‌الاسلام خسروپناه بیان کرد:

مدل‌های پنج‌گانه نسبت‌سنجی قرآن با علوم انسانی مدرن

خسروپناه با اشاره به مدل‌های پنج‌گانه نسبت‌سنجی قرآن با علوم انسانی مدرن تصریح کرد: ما قائل به جریان پنجمی به نام عقلانیت اسلامی هستیم؛ یعنی از علوم و معارف قرآنی و از علوم و معارف اسلامی پرسش‌های علوم انسانی معاصر را پاسخ بدهیم.

به گزارش ایکنا؛ نشست «جریان‌شناسی جایگاه قرآن و علوم مدرن» با سخنرانی حجت‌الاسلام خسروپناه در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد. وی در ابتدای این نشست اظهار کرد: پیامبر اسلام(ص) فرمودند: خیر دنیا با علم است و شر دنیا و آخرت هم با جهل است. در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید: من دوست ندارم جوانی از بین شما باشد که دانشجو یا دانشمند نباشد؛ یعنی از ما انتظار دارند یا دانش را به مرحله‌ای برسانیم که دانشمند شویم یا دانشجو باشیم. البته افراد دانشمند هم کماکان دانشجو هستند. بنابراین اصطلاح فارغ‌التحصیل نادرست است.

خسروپناه در ادامه گفت: در این دنیای کنونی دانش مبتنی بر فلسفه‌های سکولار و مبانی خاصی مدیریت می‌شود. وقتی می‌گویید مدیریت دانش، یعنی حتماً یک فلسفه‌ای پشت آن قرار دارد. شما دانشجویان علوم و معارف قرآن که با قرآن انس داریم، هم علوم قرآن را می‌خوانید و هم معارف قرآن را فرامی‌گیرد، مثل معارفی که در تفاسیر بیان شده است. می‌خواهید چه نسبتی بین علوم و معارف قرآن با علوم جدید مثل علوم اجتماعی و علوم سیاسی و ... داشته باشید؟ یک جریان این است که می‌گویند ما نیازی نداریم بدانیم علوم انسانی چه می‌گوید. آنها کار خودشان را می‌کنند ما هم کار خودمان را می‌کنیم. قطعاً این جریان، جریان غلطی است و پیروان این جریان عالم به زمان خودشان نخواهند بود.

وی افزود: جریان دوم این است که می‌گویند علوم اجتماعی و علوم انسانی و ... بیایند و دایره معارف قرآنی را تنگ‌تر کنند؛ یعنی مثلاً با یک اصلی به نام گوهر و صدف در دین بگویند قرآن یک گوهری دارد و یک صدفی دارد و گوهر قرآن ثابت است، صدف قرآن ثابت نیست. نود و نه درصد آیات، صدف قرآن است و یک درصد گوهر قرآن است که ذاتی قرآنی است و بقیه آن عرضی است. پس ما با کمک علوم انسانی به این صورت با زمانه اتصال پیدا می‌کنیم که بگوییم تاریخ مصرف بخش زیادی از قرآن گذشته است. این هم جریان دوم است. جریان اول، جریان سنتی است که قائل است معارف قرآن مستقل از علوم اجتماعی کار می‌کند و گروه دوم، روشنفکری دینی است. البته قبل از انقلاب این اصطلاح مطرح نبود و بعد از انقلاب شکل گرفت.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: این جریان دوم هم با نصوص قرآن مخالف است چون قرآن برای همه جهانیان نازل شده است. قرآن وحی الهی است و مخصوص زمان خاصی نیست و برای کل عالمین نازل شده است و خاتمیت هم دارد. چون پیام اصلی قرآن، پیوند دنیا و آخرت و رابطه ملک و ملکوت است، این پیوند با هیچ فلسفه و علمی به دست نمی‌آید، لذا قرآن ابدی است و تاریخ مصرف ندارد و جاودان است. در مقابل، این علوم مدام در حال تغییر و تحول هستند و ثبات ندارد. چگونه این علوم که تاریخ مصرف دارد بیایند برای قرآن ترایخ مصرف معین کنند.

وی ادامه داد: جریان سوم که آب پاکی را روی دست ما ریخته و می‌گوید امروزه عقل بشر رشد کرده و چگونه زیستن را یاد گرفته و ما به قرآن نیازی نداریم. این گروه قرآن را حذف کردند و به حاشیه راندند و فقط از آنچه در علوم انسانی و علوم اجتماعی است، استفاده می‌کنند. این جریان روشنفکری است؛ یعنی افرادی که فقط دستاوردهای عقل را قبول دارند. وقتی دنیای مدرن شکل گرفت و رنسانس پدید آمد، یک سوالی بین فیلسوفان مطرح شد که گوهر مدرنیته چیست؟ در رنسانس گفتند گوهر مدرنیته اصالت انسان است و محوریت با انسان است، در مقابل اصالت ایمان در قرون وسطی. وقتی نوبت دکارت و کانت رسید، اینها گفتند گوهر مدرنیته اصالت فاعل شناسای انسانی یا عقلانیت خودبنیاد است. عقلانیت خودبنیاد انشعابی از اصالت انسان است. یک انشعاب دیگر آن هم اصالت این دنیا است؛ یعنی جدایی دین از دنیا. این معنای سکولاریسم است. این تفکر در غرب مطرح شد و آنها بر عنصر عقلانیت تأکید کردند و عقلانیت اصالت پیدا کرد. عقلانیت یا تجربه‌گرایی بود یا عقلگرا بود یا پوزیتیویسم بود یا حتی عرفگرایی و معناگرایی بود.

خسروپناه تأکید کرد: غربیان از مدرنیته عقلانیت را گرفتند، روشنفکران ما از مدرنیته سکولاریسم را گرفتند و عقلانیت را نگرفتند، لذا روشنفکران جهان اسلام در تمدن مدرن هیچ نقشی ندارند و فقط مصرف‌کننده هستند. فقط نظریاتی را می‌گیرند که به سکولاریسم نزدیک باشد، لذا خودشان در تولید نظریه نقشی ندارند. اینها از عقلانیت استفاده نکردند تا یک نظریه جدید در علوم انسانی مطرح کنند. فقط آثار غربیان را ترجمه کردند و کارشان ترجمه و تقلید و نقل قول ناقص و ابتر است؛ یعنی فقط مصرف‌کننده هستند و با عقلانیت اومانیستی، تولید علم نمی‌کنند، بلکه فقط نظریات سکولار را می‌گیرند و به عنوان مستمسک از آن استفاده می‌کنند، اما خودشان در عقلانیت مشارکتی ندارند.

وی افزود: با توجه به این توضیحات جریان سوم که جریان روشنفکری است همه هم و غمّش الحاد و سکولاریسم و جدایی دین از دنیا است، لذا دنبال این هستند که قرآن کلاً حذف شود و آن را به عنوان عامل عقب‌ماندگی معرفی می‌کنند. امثال سیدجواد طباطبایی و ملکیان این نظر را دارند. جریان چهارم جریان نواندیشی دینی است؛ یعنی جریان روشنکفری دینی و روشنفکری نیستند، بلکه جریان نواندیشی دینی هستند. اینها مفاهیم قرآنی و روایی را قبول دارند و حتی علوم مستخرج از قرآن و روایات مثل کلام و اصول و فقه و ... را هم قبول دارند و بعد سراغ علوم اجتماعی می‌آیند. در علوم اجتماعی مفهومی به نام دموکراسی، حزب، پلورالیسم، بانک، بیمه، تامین اجتماعی و ... وجود دارد. اینها تلاش می‌کنند از قرآن یا روایات یا علوم اسلامی شاهدی برای حجیت این مفاهیم مدرن استفاده کنند. مثلاً بگویند مفهوم حزب با مولفه‌ها و ارکانی که دارد، از فقه به دست می‌آید. اینها علوم انسانی مدرن را فقهی‌سازی و قرآنی‌سازی می‌کنند. این جریان دچار یک خطای بزرگ است و آن اینکه مثلاً تعریف ظاهری حزب را می‌بیند، غافل از اینکه تعریف حزب مبتنی بر مبانی دیگری است که معناساز است.

وی در پایان گفت: ما قائل به جریان پنجمی به نام عقلانیت اسلامی هستیم؛ یعنی از علوم و معارف قرآنی و از علوم و معارف اسلامی، پرسش‌های علوم انسانی معاصر را پاسخ بدهیم؛ یعنی تولید علوم انسانی اسلامی کنیم، تولید علوم اجتماعی کنیم، نه اینکه بگوییم شواهد قرآنی نظریه شخصیت فروید این است. به جای آن با توجه به انسان‌شناسی قرآنی با روش علمی نظریه شخصیت قرآنی ارائه دهیم و به دنیا معرفی کنیم. اصلاً دنیا این روش را پذیراست.

یادآور می‌شود، نشست «جریان‌شناسی جایگاه قرآن و علوم مدرن» با سخنرانی حجت‌الاسلام خسروپناه، 17 آذرماه در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد. 

انتهای پیام
captcha