بحران‌های اخلاقی، انسان معاصر را گرفتار بی‌معنایی و الحاد مدرن کرده است
کد خبر: 3951762
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۹
استاد دانشگاه تهران:

بحران‌های اخلاقی، انسان معاصر را گرفتار بی‌معنایی و الحاد مدرن کرده است

استاد دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران گفت: انسان مدرن بر اثر دوری از تعالیم الهی، گرفتار مسائلی مانند شهوت‌رانی بی حد و حصر، پوچ‌گرایی، افسردگی، روان‌پریشی، اضطراب، الحاد مدرن و عدم التزام با اصول اخلاقی و بی‌معنایی شده است.

یبه گزارش ایکنا، محمد محمدرضایی، استاد دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران، شامگاه چهارشنبه، 15بهمن‌ماه در نشست «ایمان و بحران اخلاقی فراروی انسان» که از سوی این دانشگاه برگزار شد، گفت: زندگی انسان مدرن تفاوت زیادی با گذشته دارد و پیشرفت‌های مختلف رفاه ظاهری برای او فراهم کرده است، اما در عین حال گرفتار بحران‌های اخلاقی مانند پوچ‌گرایی، افسردگی، روان‌پرشی، اضطراب، الحاد مدرن و عدم التزام با اصول اخلاقی و بی‌معنایی شده است.  

وی افزود: انسان مدرن بر اثر دوری از تعالیم الهی، از مسائلی مانند شهوت‌رانی بی حد و حصر، می‌گساری، آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوان و تعدی به حقوق دیگران و تحت سلطه قراردادن مستضعفان و تزلزل خانواده، برده‌داری نوین و نقض کرامت و شخصیت حقیقی زنان رنج می‌برد و حال اینکه برخی از این اقدامات با توجیه دینی هم صورت می‌گیرد.

وی افزود: در دنیای معاصر، ملاک و معیار اخلاقی، سودگرایی مادی است و به نظر می‌رسد ریشه این بحران‌ها دوری از ساحت واقعی انسان، عدم توجه به نظارت الهی و عدم باور به معاد و تعالیم انبیاء است.

استاد دانشگاه پردیس فارابی با بیان اینکه انسان‌ها خود را یک حیوان لذت‌طلب تعریف می‌کنند، اظهار کرد: این در حالی است که هدف از اسلام، تکمیل مکارم اخلاقی انسان می‌داند؛ در تعریف اخلاق هم به صفات پایدار و ملکه شده در وجود انسان گفته می‌شود؛ البته برخی صفات ناپایدار را هم وارد این تعریف کرده‌اند، اما عمدتاً همان تعریف اول مدنظر است.

رابطه دین و اخلاق

محمدرضایی با اشاره به رابطه میان دین و اخلاق، اضافه کرد: یک دیدگاه آن است که اخلاق تأییدکننده دین است؛ دیدگاه دیگر آن است که اخلاق در دین مندرج است، دیدگاه سوم معتقد است که اخلاق بدون دین بی‌معناست و ما اگر خدا را از ادیان بگیریم، اخلاق هیچ معنایی ندارد؛ به تعبیر شهیدمطهری، اخلاق بدون خدا مانند پول بدون پشتوانه است؛ در مورد تعارض اخلاق و دین هم برخی معتقدند که تعلیم انبیاء نباید باعث رنجش مردم شود؛ اینکه انبیاء بایدها و نبایدها را بیان کرده و انسان را از جهنم می‌ترسانند و باعث رنجش او می‌شوند؛ کانت می‌گوید اینکه انبیاء بشر را از جهنم ترسانده‌اند، موجب رنج او و باعث زیرسؤال رفتن خودمختاری انسان است؛ البته در اینجا باید گفت اگر کسی به ما گفت این مسیری که می‌روی، چاه و پرتگاه است یا اگر دست به برق بزنید دچار برق‌گرفتکی می‌شوید، آیا باید مایه رنجش انسان باشد؟ یا در تضاد با خودمختاری انسان است؟ انبیاء راه را به انسان نشان می‌دهند، اما خود آنها می‌توانند مصداق «إمّا شاکرا و إما کفورا» باشند؛ خداوند چون انسان را از روی حکمت آفریده است، برای او راه نجات را هم آفریده است.

استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با اشاره به تعامل دین و اخلاق  افزود: دین در تعریف مفاهیم اخلاقی و تحقق عملی گزاره‌های اخلاقی به ما کمک می‌کند. همچنین اخلاق می‌تواند مبانی دین را تبیین و ما را به اهداف دینی برساند، مثلاً اینکه انسان باید شاکر منعم باشد، یک گزاره اخلاقی است که باعث توجه انسان به خدا و تعالیم او می‌شود. پیامبر براساس همین خلق عظیم بود که توانست مردم را به دین دعوت کند.

محمدرضایی با اشاره به خودگرایی اخلاقی که محور آن سودگرایی است، تصریح کرد: این اخلاق مدعی است که هر انسانی باید طوری رفتار کند که نفع شخصی او تأمین شود؛ اغلب خودگرایان لذت‌گرا هستند و سعادت را به لذت تعریف کرده‌اند؛  البته ملاک آنها، صرفا لذات آنی نیست، بنابراین ممکن است از لذاتی مانند شرب خمر دوری کنند؛ همچنین ممکن است خودگراها دزدی نکنند و به همنوع خود تجاوز نکنند، مشکل خودگرایی تناقض درونی آن است، مثلاً وقتی می‌بینیم واکسن کرونا کم است؛ برخی بسیار نیازمند و برخی کمتر نیاز دارند؛ حال اگر خود این فرد خودگرا باشد، در این صورت نباید از دیگران انتظار دیگرگرایی داشته باشد، لذا متضرر می‌شود و از طرف دیگر بسیاری از کارها ممکن است لذت آنی داشته باشند، اما در آینده برای او پشیمانی بیاورند. مثلاً اگر از کسی مشورت بخواهیم یا قضاوت کند و او فرد خودگرا باشد، به نفع خودش کار خواهد کرد یا مدیران و مسئولان اگر خودگرا باشند، همین رویه را پیش می‌گیرند.  

استاد دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران اظهار کرد: خودگرایی ممکن است سبب نقض قوانین انسانی و مصالح عمومی بشر شودً زیرا ممکن است کسی از جنگ و قتل و خونریزی سود ببرد، آیا این با عقل سازگار است؟ نقض دیگر این رویه فکری آن است که چقدر از جانبازان و شهدا و خانواده‌های ایشان در راه کشور و ملت خود فدکاری کردند، آیا اگر خودگرا بودند این رفتار را داشتند؟ ممکن است لذت‌طلبان بگویند آنها  هم برای لذت خودشان این کار را می‌کنند؛ مثلاً ممکن است فردی چون لذت می‌برد، خودش را به خطر بیندازد و جانش را از دست بدهد تا دیگری را از آتش بیرون بیاورد؛ اینجا این افراد تغییر در ذات و مفهوم خودگرایی ایجاد کرده‌اند، بنابراین اعمال خودخواهانه هیچ‌گاه دگرخواهانه نیست.

سودگرایی اخلاقی نمونه‌ای از نظریات اخلاقی مدرنیته

محمدرضایی با اشاره به سودگرایی اخلاقی  اظهار کرد: این مکتب بر خلاف خودگرایی، معتقد است عملی اخلاقی است که بیشترین سود را برای بیشترین تعداد افراد ایجاد کند، جرمی بنتام و شاگردش از مدافعان پر و پا قرص این نظریه هستند؛ این نظریه هم نتیجه‌گراست؛ همچنین سود و نفع و خوشی را فی نفس ذاته خوب می‌داند و قدرت و ثروت و ... اگر ما را به این خوشی برسانند، خوب هستند؛ مثلاً می‌گویند اگر کشوری حقوق بشر را رعایت کند، اما دوست آنها نباشد، بهانه می‌آورند، ولی اگر دوست آنها باشد، براساس سودگرایی توجیه می‌کنند. همچنین این سودگرایی سکولار هستند و با دین نسبتی ندارند.

محمدرضایی ادامه داد: بنتام معتقد است که علم و قدرت و ثروت به این دلیل اخلاقی هستند که وسیله کسب لذت هستند؛ نظریه وی مبتنی بر خودگرایی روان‌شناختی است و ممکن نیست کسی دنبال منافع خود نباشد؛ ویژگی دیگر آن جرتکه‌اندازی سودگرایانه است؛ همچنین ویژگی دیگر آن اندازه‌گیری لذت و تامین سود است. وی شدت، مدت لذت، قطعی بودن و احتمالی بودن، نزدیک و دوربودن  و بارآوری لذت، خلوص و ... را هم به عنوان مؤلفه‌های اندازه‌گیری سود و لذت معرفی کرده است.

وی به نقد نظریه وی پرداخت و گفت: اینها لذت و خیر را یکی می‌دانند که بر خلاف فهم عرف است؛ ممکن است انسان کارهای خلافی انجام دهد و لذت ببرد، ولی دیگران آسیب می‌بینند؛ او می‌گوید طبیعت آدم‌ها خودخواهانه است، در حالی که عرض شد جانبازان و خانواده شهدا و ایثارگران همه دگرخواه هستند. مشکل دیگر این نظریه، چرتکه‌اندازی است که به اعمال ظالمانه منتهی می‌شود، از طرفی ممکن است الان انسانی در مقابل دید ما تصادف کند و نیاز به کمک داشته باشد و آن وقت ما باید بنشینیم و چرتکه بیندازیم که آیا کمک به او به سود ما هست یا خیر؟ 

وی افزود: در این مشرب فکری، دزدی و چپاول و غارت به نفع یک عده توجیه می‌شود؛ همچنین وقتی اینها معیار برای سود و لذت می‌دهند، چگونه می‌توان لذت عشق و محبت و دیدن یک تابلوی نقاشی زیبا و پدیده‌های زیبای طبیعت را اندازه‌گیری کرد؛ همچنین برخی لذات توأم با درد است، مثلا فرد مشروب می‌خورد و دل درد و سر درد می‌گیرد، اینها چگونه توجیه می‌شوند.

انتهای پیام
captcha