به گزارش ایکنا، شورای عالی قرآن به منظور ارتقای سطح کیفی تلاوت قرآن کریم، مطالب پژوهشی و آموزشی متعددی را از محققان و صاحبنظران این حوزه در قالب مقاله و طی نشستهای تخصصی هرساله خود، جمعآوری و در قالب کتاب با عنوان «سالنامه پژوهشی نبأ» منتشر میکند. شورا به منظور استفاده علاقهمندان از این مطالب به انتشار آن اقدام کرده است و هر هفته شاهد انتشار یکی از مقالات در سایت ایکنا خواهید بود.
اولین شماره سالنامه پژوهشی نبأ در شش سرفصل، از جمله «مبانی و اصول آموزش قرآن (دو مقاله)»، «آموزش عمومی قرآن (یک مقاله)»، «آموزش قرآن در آموزش و پرورش (دو مقاله)»، «سنت اقراء (دو مقاله)»، «ارتباط نگارش و آموزش قرآن (دو مقاله)» و «ارتباط مسابقات و آموزش قرآن(یک مقاله)» تهیه شده است که در ادامه به معرفی اولین مقاله با عنوان «تعریف و تفسیر تعلیم قرآن کریم در کتاب و سنت» به قلم حسین مرادیزنجانی میپردازیم.
مقاله تعریف و تفسیر «تعلیم قرآن کریم» در کتاب و سنت با تأکید بر اینکه تعلیم قرآن به رغم جایگاه اساسی و اهمیت زیربنایی که دارد، هنوز تعریف و تفسیر صحیح خود را از نگاه قرآن و سیرە معصومان(ع) بازنیافته است، سعی دارد تا با توصیف و تحلیل آموزههایی از قرآن و حدیث، ثابت کند که در مکتب قرآن و سیرە معصومان(ع) تعلیم قرآن به هیچ روی، مساوی با آموزش فنون و مهارتهایی همچون روخوانی، تجوید، نغمهپردازی و تفسیر نیست.
در مقدمه این مقاله میخوانیم: تعلیم قرآن بر مبنای آموزههای دینی، شالوده، اسلام و مسلمانی، و شرط اساسی تحقق امت اسلام و جامعه اسلامی است؛ اگر تعلیم قرآن، تعریف و جایگاه بایسته و شایسته خود را آن سان که در کتاب و سنت، ترسیم شده است در میان مسلمانان بازنیابد و طبق سلایق گوناگون، این سوی و آن سوی به کژی گراید، یقیناً ساختار جامعه و امت اسلام نیز از چارچوب صحیح خود خارج خواهد شد و کوششهای علمی و فرهنگی و به تبع آن، همه تلاشها و چالشهای زندگی بشری در مسیر بایسته خود قرار نخواهند گرفت. از این رو، پیش از هر چیز، ضروری است در رابطه با تعریف و تفسیر تعلیم قرآن و چیستی آن از دیدگاه کتاب و سنت و تفاوت آن با تصور رایج، جستوجو کنیم.
در نظام آموزشی ما، اکثر متعلمان، معلم نمیشوند و کمتر کسی است که از سد محکمی که میان تعلم و تعلیم کشیده شده است، عبور کند و این همه، به ماهیت تعلیم و آموزش بر میگردد که مبتنی بر آموزههای دینی نیست. در آموزههای اسلامی، معلم، ساختار بسیار ساده و بسیطی دارد و نیازمند گذراندن مراحل و مقاطع گوناگون آموزشی، پرورشی، گزینشی و ... نیست؛ یک شخص به محض اینکه علم و دانشی را از کسی دریافت کرد، معلّم آن علم و دانش میشود
در بخشی از این مقاله آمده است: مهارتها لزوماً علمی از معلم به متعلم، منتقل نمیشود و تعلیم به معنای حقیقی کلمه تحقق نمییابد، بلکه در موفقترین صورت، صرفاً برخی از فنون و مهارتها به شخص مخاطب منتقل میشود. حال آنکه در تعلیم قرآن بناست خودِ قرآن به عنوان عِلم، از معلم به متعلم، به صورت آیه به آیه و سوره به سوره، از طریق «اِسماع و اِستماع» و «اِقراء و اِستقراء» منتقل شود نه مهارتِ روخوانی و روانخوانی آن. از همین رو، بازنگری جدی در روشهای آموزش قرآن در میان مسلمانان و مقایسە آنها با آموزههای قرآن کریم و سیره و سنت معصومان (ع) و شناسایی آسیبها و انحرافات در این مسیر خطیر، کاملا ضروری است.
در
تعریف تعلیم در این مقاله میخوانیم: واژە تعلیم، در میان ما، غالباً به آموزش ترجمه میشود و این دو کلمه همواره به معنای هم و به جای یکدیگر بهکار میروند (معین، فرهنگ فارسی، مدخل آموزش). در رابطه با بحث مورد نظر نیز، عبارت «آموزش قرآن» به معنای «تعلیم قرآن» و به جای آن استعمال میشود. در فرایند تعلیم، علم و انتقال آن مطرح است؛ معلم و متعلم و تکثیر عالم و معلم مطرح است؛ تعلیم یعنی دانشمندپروری. همه این مفاهیم در خود کلمه تعلیم و ریشە آن نهفتهاند و همە این عناصر در تشکیل فرایند تعلیم الزماند. اگر در جریان تعلیم، شخص متعلم، علم را فرانگیرد و آن علم بدو منتقل نشود، در واقع تعلیم صورت نگرفته است و معلم و متعلمی هم در میان نبوده است؛ معلمی که نتواند علم را به مخاطب منتقل کند، معلم نیست. در قرآن کریم هر جا مسئلە تعلیم مطرح است، پای یک علم، معلم و متعلم نیز در میان است و آنچه متعلق تعلیم قرار گرفته است.
در بخش دیگری از این مقاله میخوانیم: در آموزههای حدیثی، تعلیم همان تربیت معلم است؛ شخص متعلم در فرایند تعلیم، بالافاصله تبدیل به معلم میشود و ممکن نیست کسی متعلم باشد، اما توان معلمی نداشته باشد. حدیث نبوی معروف: «خَیرُکُم مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ» (نوری، مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۵) حاکی از این حقیقت است؛ یعنی شخص متعلم، باید معلم باشد؛ اگر چنین نباشد، و انسان در خود توان معلمی نبیند، نشانگر این است که فرایند تعلیم به درستی انجام نپذیرفته است.
همچنین در معرفی
مقام معلمی در این مقاله آمده است: در نظام آموزشی ما، اکثر متعلمان، معلم نمیشوند و کمتر کسی است که از سد محکمی که میان تعلم و تعلیم کشیده شده است، عبور کند و این همه، به ماهیت تعلیم و آموزش بر میگردد که مبتنی بر آموزههای دینی نیست. در آموزههای اسلامی، معلم، ساختار بسیار ساده و بسیطی دارد و نیازمند گذراندن مراحل و مقاطع گوناگون آموزشی، پرورشی، گزینشی و ... نیست؛ یک شخص به محض اینکه علم و دانشی را از کسی دریافت کرد، معلم آن علم و دانش میشود. این علم میتواند یک جمله یا کلمه و حتی یک حرف باشد. آنچه موجب شده که تعلیم قرآن در میان ما آموزگارپرور نباشد، این است که اصولا به یک حرف و کلمه و عبارت و جمله و حتی یک سوره از قرآن به دیدِ علم نمینگریم و فراگیرندە آن را عالم نمیدانیم و به انتقال آن حرف و کلمه یا جمله به دیگری ارزشی نمینهیم.
در این مقاله در
مسئلە آموزش قرآن، میخوانیم: آنچه بسیار اصلی و اساسی است، روشن ساختن خود قرآن است. اگر به روشنی ندانیم که در آیات و احادیثی که مسئله تعلیم قرآن مطرح شده، مراد واقعی از قرآن چیست، طبعاً در تعلیم آن نیز، راه خطا را خواهیم پیمود. همە مسائل و مشکلات مربوط به تعلیم قرآن به همین مسئله مربوط میشوند که اصولا از خود قرآن و قرآنشناسان حقیقی جویا نشدهایم که قرآن چیست و آموزش آن چگونه باید باشد. در این بحث، در پی آن نیستیم که ماهیت و چیستی قرآن و زبان آن را بکاویم و اوصاف آن را برشماریم، چه این مهم فرصتی جداگانه و مباحث گستردهای را میطلبد. آنچه در اینجا ضروری است، شناخت قرآن در رابطه با مسئلە تعلیم یا قرآنشناسی در مقام تعلیم است. مراد از کلمە قرآن در آموزههای اسلامی که به تعلیم و تعلم آن فرا میخوانند و ارزش و جایگاهش را بیان مینمایند، باید مشخص و سپس تعلیم و روشهای آن مطرح شود.
دریافت مقاله تعریف و تفسیر «تعلیم قرآن کریم» در کتاب و سنت انتهای پیام