«ای‌ پدر»، اثری در رثای «ابوذر زمان» + صوت
کد خبر: 3996424
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۳

«ای‌ پدر»، اثری در رثای «ابوذر زمان» + صوت

همزمان با سالروز درگذشت مرحوم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی (ره)، تصنیف «ای‌ پدر» اثری از محمدرضا لطفی که برای گرامیداشت او ساخته شده است را بررسی می‌کنیم.

تصنیف «ای‌پدر»، اثری در رثای «ابوذر زمان» +صوتبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ امروز 19 شهریورماه، سالگرد درگذشت مرحوم آیت‌الله طالقانی (ره) است. شخصیت برجسته انقلاب اسلامی که مورد وثوق  تفکرات مختلف و گرایشات متنوع بود. چپ و راست او را قبول داشتند و جایگاه ویژه‌ای در نظر مردم و بزرگان انقلاب داشت تا جایی که پس از وفاتش امام خمینی (ره) او را «ابوذر زمان» لقب داد.

این مرد انقلاب، برای اعلام نظرات خود صریح و بی‌پروا بود. آزادی، عدالت و فقر دغدغه اصلی او بود و تا جان در بدن داشت همواره در این راه سخن گفت. جایگاهش در بین مردم تثبیت شده بود و نظراتش مورد قبول و احترام همگان بود؛ مردم به دید یک پدر به او نگاه می‌کردند و الحق هم برای انقلاب و فرزندان انقلاب پدری کرد. کمتر فردی در طول تاریخ در زمان حیات خود به چنین جایگاهی دست پیدا می‌کند اما مرحوم آیت‌الله طالقانی به خاطر شخصیت و منشی که داشت این جایگاه را کسب کرد. روز وفاتش همه مردم داغدار پدری بودند که در آن زمان حساس سال‌های ابتدایی انقلاب، به حضور او نیاز بیشتری داشتند.

در همین رابطه پس از فوت آیت‌الله طالقانی هنرمندان و شاعران زیادی آثاری را در رثای وی خلق کردند. شعری که «جواد آذر» برای درگذشت او سرود را استاد محمدرضا لطفی، آهنگساز و نوازنده تار، تصنیف کرد و در آلبوم «چاووش 4» منتشر شد تا این قطعه‌‌ی شنیدنی برای همیشه ماندگار شود. این قطعه که «ای‌ پدر» نام دارد پس از درگذشت ناگهانی آیت‌الله، ساخته شد و از رادیو تلویزیون نیز پخش شد. این اثر را خواننده نام آشنای کشور، استاد شهرام ناظری خوانده است. این قطعه نه از سوی کسی سفارش داده شده بود و نه بنا به درخواست کسی ساخته شد؛ تنها برای ابراز ارادت به شخصیتی تاثیرگذار و مردمی بود که در قلب همه مردم جای داشت.

مردان بزرگ تاریخ اینگونه‌اند که پس از عروج خود، هرکس با هرحرفه‌ای دست به کار شده تا هرطور که می‌تواند کاری را برای گرامیداشت او انجام دهد و مرحوم آیت‌الله طالقانی (ره) از این دست افراد بود.

شعر تصنیف «ای‌ پدر»:

ای پدر سوگ تو ماتم آزادیست
سرنگون زین ماتم پرچم آزادیست
دریغ دریغ دریغ از این پدر دریغ
آن سحر تا سر زد شب شد و روز آمد
مهر روشن جانش تیرگی سوز آمد
دریغ دریغ دریغ از آن سحر دریغ
ای سحری اختر ما مهر صفاپرور ما
در شب دل ریشان
ای تو بهین داور ما
بی تو رود بر سر ما
رای بد اندیشان
ماه مهی سرو سهی شد سفری از بر ما
سایه کشید از سر ما از غم بدکیشان
دریغ دریغ دریغ از این سفر دریغ
ای فُـتاده در چاه خود تو ماه نخشب ما
کی تابد، بی رویت، ستاره در شب ما
چون غریبی، غرق ماتم، چه غمگین می گذرد
در سوگت، روز ما، چه سنگین می گذرد
شبی سحر شد، شبی دگر شد
شبی سحر شد، شبی دگر شد
تا شود این شب سپری، لاله باغ سحری
چهره بیاراید
فتنه دور قمری، همچو شب آید سفری
مهر ظفر زاید
مهر ظفر، بار دگر، سر چو کند جلوه گری
نقش غم بی پدری، پیش نظر آید
دریغ دریغ دریغ، از آن پدر دریغ
دریغ دریغ دریغ، از آن پدر دریغ

کد
انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha