به گزارش ایکنا، شهدای دوران دفاع مقدس، همگی عاملان به آموزههای قرآن بوده و سیره اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خوشخوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز حضور داشتند که نه تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان میبخشیدند.
شهید محمود ایلخانی در دوم آبان 1341، به دنیا آمد، از همان آغاز بلوغ فکری خود، به عرفان و فلسفه روی آورد. این علاقه شهید نشان میدهد، روحیه شهید صبغهای اسلامی و الهی داشته است. محمود پس از اخذ مدرک دیپلم انسان، کارمند بنیاد میشود.
شهید ایلخان، متون فلسفی- عرفانی را خیلی دوست میداشت و به تفسیر قرآن به ویژه تفسیر «سوره حمد» علاقه عجیبی نشان میداد. همیشه قرآن را با تفسیر میخواند و به باطن قضایا بیشتر از ظاهر آنها توجه داشت. همین آشنایی با تفسیر قرآن بود که باعث شد شهید ایلخان، با ادبیات مذهبی عجین شود و اندک اندک به سمت مسیری کشیده شود که شهادت در انتظار او باشد.
عبادتهای ایشان، مخفیانه بود، طوری که نمازهای شب، قرآن، ذکر و ادعیه را در کنج عزلت بجا میآورد و از این منظر میتوان فهمید که شهید تا چه حد از خودنمایی دور بود. این دوری از خودنمایی، تا آنجا بود که نماز جماعت را در مسجد محل نمیخواند و در فعالیتهای بسیج مساجد دیگر شرکت میکرد تا مبادا آشنایی او را ببیند و محمود احساس کند که مرتکب ریا شده است.
محمود پاکیزگی و سلامتی برایش خیلی مهم بود. وقتی اعضای خانواده بعضی اوقات سر به سرش میگذاشتند، وی با جدّیت این نکته را یاد آور میشد که اعضا و جوارح، امانت خداست و باید سالم تحویل دهیم.
محمود یک دست کت و شلوار داشت که علاقه زیادی هم به آن داشت، بعد از شهادتش مادرش میخواست کت و شلوار را یادگاری نگه دارد اما با این حال آن را هدیه میکند.
خواهر شهید میگوید: «قرار بود فردا صبح به جبهه برود و حس عجیبی داشتم. چون با رفتن محمود، خانه سوت و کور میشد به او گفتم: محمود تو نرو، مهدی(برادر بزرگمان) هم رفته، نزدیک عید است و خانه خیلی خالی میشود. بدون هیچ مکثی گفت: عیب ندارد، به جایش جبههها پر میشود و امام زمان(عج) خوشحال میشود. اتفاقاً این بار که رفت با خودش آذوقه کمی برد. هنگامی از پلهها پایین میرفت انگار که پرواز میکرد. نگاهش طور دیگری بود و من این دفعه بی اختیار اشکم سرازیر شد و این آخرین دیدار ما بود.
بعد از شهادت محمود، یک شب که از نبود او احساس دلتنگی میکردم تا صبح گریه کردم، یک وقت متوجه شدم که او بالای سرم ایستاده است. وقتی حواسم را خوب جمع کردم، دیگر او را ندیدم.»
شهید ایلخان همواره این ابیات را زمزمه میکرده است؛
خوشا آنانکه وقت جان دادن به جای گریه خندیدند و رفتند
خوشا آنانکه با اخلاق و ایمان حریم عشق بوسیدند و رفتند
محمود در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرده بود، اما پیش از اینکه نتیجه آن اعلام شود، در جبهه در آزمون بزرگتری شرکت کرد و کارنامه قبولی او در آزمون دانشگاه این دنیا بعد از شهادتش به دست خانوادهاش رسید. محمود ایلخان، بسیمچی بود، که بر اثر اصابت گلوله به پشت سرش به درجه رفیع شهادت رسید.
وی در 16 فروردین 1366 در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای 8 ندای حق را لبیک گفت. مزار این شهید در گـلزار شـهدا، قـطعـه ۲۹، ردیـف۸۱، شـماره ۵ قرار دارد.
انتهای پیام