به گزارش ایکنا، دهمین جلسه از دوره تفسیر پژوهی به همت آکادمی بینالمللی حکمت شب گذشته، 23 فروردین، با موضوع «کاربرد علوم قرآن در تفسیر» و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد اسکندرلو، قرآنپژوه و دانشیار جامعةالمصطفی(ص) برگزار شد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
خداوند در آیه نهم سوره اسراء میفرماید که قرآن شما را به راهی که استوارترین راه است هدایت میکند و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. قرآن کریم راهنمایی است که انسانها را به بهترینها رهنمون میکند؛ چنانکه رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند موقعی که فتنهها همانند تاریکی شب بر شما روی میآورند نترسید و به قرآن روی بیاورید. مرحوم شیخ کلینی این حدیث را در جلد دوم کتاب کافی ذکر کرده است. هرکسی قرآن را پیشوای خود قرار دهد قرآن او را به بهشت راهنمایی میکند و هرکسی آن را پشت سر بیندازد قرآن وی را به سمت دوزخ هدایت میکند.
تفاوت علوم و معارف قرآن
فهم صحیح قرآن و رسیدن به هدایتیابیهایی که در آیه نهم اسراء و حدیث نبوی به آن اشاره شده است متوقف بر مقدماتی است که علوم قرآن نامیده میشود و از دیرباز مورد توجه عالمان دین و مفسران قرآن کریم بوده است. تألیف در علوم قرآنی به عنوان یک فن جامع به زمان شکوفایی علوم اسلامی، یعنی قرن سوم، برمیگردد، به طوری که برخی مفسران در متن تفاسیر و در مقدمه آنها به طرح مباحث علوم قرآن پرداختهاند؛ از جمله راغب اصفهانی.
اگر بخواهم علوم قرآنی را تعریف کنم در معنای اصطلاحی دانشی است که موضوع آن قرآن کریم است و قرآن را از ابعاد مختلف همانند کیفیت نزول، اعجاز قرآن، اصالت و صیانت بررسی میکند. درباره تفاوت علوم و معارف قرآن باید گفت که قرآنپژوهی دو گونه و شامل مطالعات درونقرآنی و برونقرآنی است. مطالعات درونقرآنی معارف قرآن است که با محتوای قرآن سر و کار دارد و نوعی تفسیر موضوعی به شمار میرود. معارف قرآنی مسائل مطرحشده در قرآن را از حیث محتوایی بررسی میکند. علامه مصباح یزدی در کتاب معارف قرآن نظام معارف قرآنی را در ده ماده معرفی میکند که از جمله آنها خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی، راهشناسی، راهنماشناسی، اخلاق، برنامههای عبادی قرآن و نیز احکام فردی و اجتماعی قرآن است. این موارد با نگرش درونی به قرآن به دست میآید.
مباحث علوم قرآن با نگرش برونی به قرآن مطرح میشوند. به عبارت دیگر گاهی قرآن کریم را باز میکنیم و از ابتدا سوره به سوره، صفحه به صفحه و گاه آیه به آیه مطالعه میکنیم تا به پیام الهی و نکات درونی قرآن و آنچه خداوند برای هدایت بشر مصلحت دانسته است برسیم، اما گاهی این کتاب آسمانی را میبوسیم و در دست خود نگه میداریم و برخی سؤالات اساسی را مطرح میکنیم؛ مثلاً اسم این کتاب چیست؟ چه موقع و چرا نازل شده و اگر اختلاف قرائت دارد، علل آن چیست؟ مراد از محکم و متشابه در این کتاب چیست؟ اگر قرآن کریم معجزه خاص پیامبر است علت چیست؟ این نگاه به قرآن را علوم قرآن مینامند.
تعدد علوم قرآنی
علوم قرآن به لحاظ آماری متعدد است. عدهای گفتهاند پنجاه مورد است و برخی چهارصد، برخی هفت هزار و برخی هفتاد هزار برشمردهاند. جلال الدین سیوطی در کتاب «الاتقان فی علوم قرآن» علوم قرآنی را در هشتاد قسم ذکر کرده است. زرکشی در کتاب «البرهان فی علوم قرآن» آنها را در چهل و هفت قسم معرفی کرده که از جمله آنها علم فضیلت قرآن، آیاتالاحکام، اعجاز قرآن، مکی و مدنی بودن آیات و سورهها، ناسخ و منسوخ، رسمالخط، علم قرائات، علم مفردات و علم تأویل است.
درباره نقش علوم قرآن در تفسیر آیات قرآنی باید گفت که اثبات اینکه قرآن کتاب الهی و وحیانی است و ساخته دست بشر نیست، به مباحث علوم قرآن از جمله اعجاز قرآن وابسته است. خداوند در مرحلهای برای اینکه از اعتبار مدعیان بکاهد، فرمود که یک سوره همانند سورههای قرآن ارائه دهند. در مرحله دیگر عجز و ناتوانی نهایی آنها را ثابت کرده و در آیه 23 سوره بقره فرموده: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود (محمد صلّی اللَه علیه و آله و سلّم) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جز خدا، اگر راست میگویید.» در جای دیگری فرمود که اگر تمام انس و جن جمع شوند، هرگز نخواهند توانست همانند قرآن را ارائه دهند و این یکی از مصادیق اعجاز غیبی قرآن است.
پیامبر اسلام قرآن را به عنوان دلیل نبوت خویش ارائه داد و همگان را در این راستا تحدی کرد، ولی مخاطبان از ارائه مثل قرآن اظهار عجز کردند و اینگونه هم نبوت پیامبر و هم الهی بودن محتوای آن اثبات شد. علت اینکه قرآن را به عنوان معجزه بزرگ پیغمبر انتخاب کردند این است که قرآن معجزهای جاودانی و جهانی شمرده میشود و خودش مخاطبان را به مبارزه میخواند و از میدان مبارزه پیروز بیرون میآید و بعد از وفات پیامبر نیز به دعوت خودش ادامه میدهد. قرآن بستگی به زمان و مکان ندارد و هنوز همانند 1400 سال قبل بر ما تجلی میکند.
اهمیت شناخت ناسخ و منسوخ
نمونه دیگر از مباحث علوم قرآن که در تفسیر نقش دارد شناخت ناسخ و منسوخ است. اگر ما در علوم قرآن مسئله نسخ و ویژگیها و ماهیت دقیق آن را نشناسیم، در فهم آیات ناسخ و منسوخ دچار مشکل میشویم. مثلاً در آیه 5 سوره توبه آمده است: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ ۚ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ پس چون ماههای حرام (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب که مدت امان است) درگذشت آنگاه مشرکان را هر جا یابید به قتل برسانید و آنها را دستگیر و محاصره کنید و هر سو در کمین آنها باشید، چنانچه توبه کرده و نماز به پا داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید، که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» اگر ندانیم این آیه ناسخ آیات دیگری از سوره صف است در فهم مقصود خداوند دچار مشکل خواهیم شد. نسخ در قرآن یکی از مسائل بحثبرانگیز است و اهمیت آن موقعی مشخص میشود که بپذیریم آیات منسوخ در کنار آیات محکمه وجود دارد.
یک فقیه که درصدد استنباط احکام فقهی از قرآن است یا یک متکلم که به دنبال دریافت معارف قرآنی است باید توان تشخیص آیات محکمه را داشته باشند. شبههای مطرح شده که در دین و قرآن نمیتواند نسخ وجود داشته باشد، چراکه نسخ مستلزم جهل پروردگار است. بنابراین این کار بشر است که محدودیت در علم دارند، ولی خدای متعال وقتی نسخ را در مورد آیهای بیان میکند، چیزی از ابتدا برای او مجهول نبود که بخواهد با آوردن حکم جدیدی مطلبی را ظاهر کند. گفته شده ماهیت نسخ اظهار رأی جدید است، یعنی خداوند حکمی را که از اول در نزدش ظاهر بود، اما برای بندگان خود آشکار نکرده بود، بیان میکند.
نکته آخر اهمیت شناخت مکی و مدنی بودن آیات است که از معروفترین مباحث علوم قرآنی محسوب میشود. شناخت این آیات در فقه و تفسیر یک ضرورت است، چراکه در شناخت شأن نزول تأثیر دارد. آیات مکی گاه از لحاظ محتوا و هدف با آیات مدنی تفاوت دارند. یکی از مسائل مورد اختلاف این است که آیا کفار مکلف به فروع یعنی نماز، روزه حج و امثالهم هستند یا خیر؟ برخی میگویند کفار مکلف نیستند، چون انفصال از کفر برای آنها امکانپذیر نیست، اما برخی علما میگویند که مکلف هستند همانگونه که قرآن مشرکان را سرزنش میکند که زکات نمیپردازند، هرچند منکر زکات هستند. حکم زکات در مدینه واجب شد نه در مکه. بنابراین حکم صادرشده معنای اصطلاحی زکات نیست، بلکه همه صدقات را شامل میشود.
انتهای پیام