به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی، استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سلسله مباحث شرح دعای سحر به توضیحات بیشتری درباره فراز «اللهم انی اسئلک من نورک بانوره و کل نورک نیّر ...» پرداخت.
گزیدهای از متن سخنان وی را بخوانید:
فرازی که در شبهای قبل مطرح کردیم بر محور نور الهی بود که همانند فرازهای دیگر دعای سحر مشتمل بر سه جمله است. جمله اول درخواست بالاترین مرتبه نور بود: اللهم انی اسئلک من نورک بانوره؛ جمله دوم اخبار و اذعان به اینکه نور الهی همه موجودات را در برگرفته و درخشندگی آن در تمام موجودات مشهود است و کل نورک نیر، و جمله سوم مجددا جنبه دعا و درخواست دارد: اللهم انی اسئلک بنورک کله.
در جمله اول رحمت و نور و جلال و جمال از خدا میخواهیم ولی در جمله سوم خدا را به اوصاف و اسماء او مانند عظمت و علم و نور و قدرت و جمال و جلال قسم میدهیم بنابراین همانطور که مرحوم شاه آبادی و مشایخ دیگر تذکر دادهاند بین این دو جمله تفاوت وجود دارد؛ در جمله اول سؤال از «من» است؛ خدایا از نور خودت به من بده ولی در جمله سوم به اسم نور خدا از او درخواست داریم. همانطور که قرآن کریم فرموده است: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا.
هانری کربن با مرحوم علامه طباطبایی آشنا شد و سالها (از دهه 30 تا چند سال قبل از انقلاب) به ایران سفر کرد و مباحثاتی با علامه داشت. یکی از شاگردان علامه طباطبایی گفتوگویی بین این دو را در کتاب مهر تابان نقل کرده است؛ علامه میگوید من یکبار به کربن گفتم از نظر اسلام همه زمینها و مکانها میتواند محل عبادت باشد و انسان در هر محل و مکانی که باشد میتواند نماز و قرآن بخواند و با خدا ارتباط برقرار کند ولی در مسیحیت اینطور نیست و عبادت فقط باید در کلیسا و در زمان معینی صورت بگیرد.
اگر فردی از مسیحیان در یک زمانی حال خوشی پیدا کند و رغبت به عبادت و ارتباط با خدا داشته باشد (مثلا نیمه شب) راه کلیسا به روی او مسدود است و باید صبر تا کند تا روز یکشنبه. این ارتباط با خدا محدود است. کربن در پاسخ به علامه گفته بود همینطور است و اسلام در عبادت این امتیاز را دارد.
نکته دیگری که علامه در این سخنرانی مطرح کرده بود مرتبط با بحث نور الهی است؛ یعنی وقتی انسان حال دعا و ارتباط با خدا دارد چون خدا از نظر اسلام دارای اسماء حسنی هست لذا به اقتضاء این اسماء حسنی خدا را میخواند، با اسمی که متناسب با آن حاجت و خواسته است. مثلا اگر میخواهد خدا او را بیامرزد به غفار و غفور و غافر الذنب میخواند ولی در مسیحیت خدا اسماء حسنی ندارد که چنین ارتباطی با خدا شکل بگیرد. کربن کرارا به علامه فرموده بود که من از دعاهای صحیفه سجادیه استفاده میکنم و از علامه نقل است که وی بارها صحیفه را خوانده و گریه کرده بود.
امام خمینی(ره) فرمودهاند اگر قرآن نبود باب معرفتالله الی الابد بسته بود؛ این جمله خیلی سنگین است زیرا با اینکه انبیاء پیامآور از سوی خدا بودند ولی بدون قرآن واقعا باب معرفت خدا بسته بود. از امتیازات قرآن کریم طرح اسماء حسنی و ارتباطی است که انسان از طریق آن میتواند با خداوند برقرار کند. یکی از این اسماء حسنی نور است که در این فراز به سه شکل مطرح شد. متاسفانه سمت و سوی مباحث معرفتی ما به جهتی رفته که کمتر این معارف مورد توجه و تامل ماست و رغبتی برای درک آن وجود ندارد و انسان احساس عطشی نمیبیند، ما صدها نمونه داریم که اسم نور در آن مطرح است.
ما در دعای کمیل میخوانیم یا نور یا قدوس. سیدبن طاووس در اقبال نقل کرده که امام علی(ع) از پیامبر(ص) نقل کردهاند که هر وقت میخواهی دعای تو اجابت شود در وقت افطار اینگونه دعا کن و بخوان: اللهم رب النور العظیم و رب الکرسی الرفیع ...؛ اسئلک باسمک الذی اشرق به کل شیء ... . متن دعای حرز امام جواد(ع) هم این است که «اسئلک یا نور النهار و یا نور اللیل و یا نور السماء و الارض و نور النور و نور یضیع به نور ... و ملاء کل شیء نورک». آیتالله حسنزاده آملی هم در رساله لقاءالله جملهای در ذیل متن حرز امام جواد(ع) دارد که ملاء در برابر خلا است؛ وی آورده است: و فی قوله ملاء دقیقة ...؛ ملاء پرشدن همه چیز، همه کس و همه جا هست و جایی برای غیر باقی نیست.
در دعای جوشن کبیر هم که معمولا در شبهای احیاء آن را میخوانیم چند بار موضوع نور تکرار شده است و آیا اینها نباید تلنگری برای بررسی بیشتر نور الهی باشد؟ اگر صرفا مجاز و استعاره هست چرا باید در ادعیه اینقدر مورد توجه باشد؟ یا نور کل نور یا نور قبل کل نور یا نور بعد کل نور یا نور فوق کل نور. در دعای جوشن کبیر ده اسم بر مبنای نور الهی بیان شده است.
متاسفانه آرام آرام این مباحث در بین ما ضعیفتر و نحیفتر شده، مجالس و سخنرانیها و مباحث ما به سخنان دیگری که بسیاری از آنها از نظر دینی پایه و اساسی ندارد و موهوم است و برای عوام جاذبه دارد خلاصه میشود و حظ ما فقط قرائت دعاهاست در صورتی که گذشتگان در شرح ادعیه و تبیین اسماء و اوصاف الهی آثار خوبی نوشتهاند. طلاب و دانشجویان و پژوهشگران باید سهمی برای این معارف قرار دهند و اگر آنها استفاده نکنند پس این ادعیه برای چه کسانی است. ما به لحاظ نظری و علمی و کاربردی و عملی بهره اندکی از مباحث اسماء و صفات الهی داریم.
در آغاز دولت عباسیان، داود بن علی حاکم مدینه شد و او نسبت به امام صادق(ع) و اطرافیان ایشان حساسیت زیادی به خرج داد و مراقبت کرد تا حکومت آنها به خطر نیفتد، داودبن علی نوه ابن عباس هم بود و با اهل بیت پیامبر(ص) نسبت داشت. او یکی از شیعیان را دعوت و تهدید کرد که باید افرادی را که با امام صادق(ع) مرتبط هستند فاش کنی ولی او زیر بار نرفت و داود، معلی بن خنیس را به قتل رساند و امام صادق(ع) نزد داود رفت و گلایه کرد و داود مغرور و مست قدرت اعتنایی به امام(ع) نکردند و ایشان فرمودند من در حق تو نفرین خواهم کرد. سحر شد و حضرت بیتاب، سر به سجده گذاشتند و وقتی جملهای فرمودند، همان موقع صدای شیون از خانه داود بلند شد که به درک واصل شده بود.
اینکه امام چه فرمودند دو عبارت در کافی کلینی بیان شده است. یکی؛ اللهم انی اسئلک بنورک الذی لا یطفی و بعظام التی لا یخفی و بعزتک الذی لا ینقضی. یعنی خدایا اینها قصد دارند نور تو را خاموش کنند ولی تو راضی نباش که این افراد فاسد نور تو را خاموش کنند.
یکی از معانی توسل ارتباط با خدا از طریق همین اسماء است. کلینی ذکر سجده دیگری هم در این موضوع در باب «دعاء علی العدو» آورده است. اگر انسانهای پاک و خالصی داشته باشیم که در سحر سر به سجده بگذارند قطعا مؤثر است.
ما نباید از ادعیه که سرمایه معنوی در دست ما هستند غفلت کنیم. این دعاها گنجینه و بابی برای کسب معرفت الهی است و کم توجهی به آنها جفاست. البته فقط هم به فکر حوائج شخصی خود نباشیم البته آنها هم مهم است و موسی بن عمران میگفت من نمک غذا را هم از خدا میخواهم ولی مقداری هم به فکر دیگران باشیم و محرومان و مظلومان، سیلیخوردگان و کسانی که از کمترین حقوق انسانی برخوردار نیستند فراموش نشوند زیرا فراموشی آنان ظلم در حق آنهاست و در دعا هم ایشان را بر خود مقدم کنیم.
انتهای پیام