دو دلیل دشمنی بنی‌امیه با اهل بیت(ع)
کد خبر: 4050097
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۰
محمد اسدی گرمارودی بیان کرد:

دو دلیل دشمنی بنی‌امیه با اهل بیت(ع)

محمد اسدی گرمارودی ضمن اشاره به عوامل مظلومیت حق در طول تاریخ تصریح کرد: بنی‌امیه روحیه اشرافی داشتند و می‌خواستند همه در مقابلشان کرنش کنند ولی اسلام این بساط را به هم زد و ملاک را حق قرار داد، لذا بنی امیه با اسلام در افتادند.

به گزارش ایکنا، نخستین جلسه سخنرانی محمد اسدی گرمارودی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت ماه مبارک رمضان، شب گذشته 27 فروردین‌ماه برگزار شد که خلاصه آن را در ادامه می‌خوانید؛

یک موضوعی که دل همه انسان‌های حق‌دوست را در تاریخ بشریت سوزانده است مسئله مظلومیت حق است. اینکه چرا حق، مظلوم است بحث طولانی دارد. این بحث چند جنبه دارد از جمله اینکه مظلومیت حق یعنی چه، مظلومیت حق در زمان امام مجتبی(ع) به چه صورت بود و چه عواملی باعث آن شد. بحث سوم این است که ما به عنوان انسان‌هایی که قرار است از تاریخ به صورت عام و از سیره و تاریخ معصومین به صورت خاص عبرت بگیریم، از این ماجرا چه می‌آموزیم و چه تکلیفی برای ما معلوم می‌شود. به عبارت دیگر وقتی درباره مظلومیت امام مجتبی(ع) حرف می‌زنیم و تحقیق می‌کنیم، قرار است چه درسی بگیریم و وظیفه امروز ما چیست.

چنانکه اشاره شد یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ مطرح بوده و دل بشر را به درد آورده این است که حق مظلوم واقع می‌شود. ما این مسئله را در زندگی انبیا و اولیا به ویژه اهل بیت(ع) به نحو بارز می‌بینیم. در توضیح این مسئله باید عرض کنم که حق محض فقط خداست لذا یکی از اسامی خداوند «حق» است. هرچه موجودات در این عالم برخورداری بیشتری از حق داشته باشند، به حق نزدیک‌تر هستند. اگر می‌گوییم «علی مع الحق و الحق مع علی» یعنی هرچه در وجود حق مطلق است، در امیرالمومنین(ع) متجلی است.

اگر بخواهیم امور بر اساس حق باشد باید با معیار الهی همراه باشد. مثلا در وجود فردی من و شما، خداوند چه نظامی قرار داده است؟ نظام حقی که در من و شما تحقق پیدا کرده است این است که در وجود ما یک جنبه ملکوتی و روحانی وجود دارد که جلوه حق است. باز جنبه حق این است که خدا اراده کرد در وجود ما بعد شهوانی، حیوانی و جنبه‌ای که ما را به سوی عالم خاک بکشاند وجود داشته باشد. نظام حق برای اینکه این وجود به حق برسد چیست؟ اینکه جنبه عقلانی بر شهوانی غلبه کند. به همین خاطر خداوند پیامبران را فرستاد تا با اراده و اختیار خودمان طبق آنچه حق به ما می‌آموزد، بعد عقلانی را برشهوانی غلبه دهیم.

تلاش شیطان برای غلبه دادن باطل بر حق

در مقابل این حقیقت شیطان هم دست به کار است و عکس این نظام، عمل می‌کنند یعنی تمام نیروی خود را به کار می‌برد تا بعد شهوانی، بعد الهی را از بین ببرد. عین همین مسئله در بعد اجتماعی ما مطرح است. نظام حق در بعد اجتماع این است که عقل کل اجتماعی که پیامبر و امام هستند سلطه و سیطره پیدا کنند. همانطور که اگر قرار است یک فرد کمال بیابد نباید عقل تضعیف شود، اگر قرار است یک جامعه رستگار شود نباید انبیا و اولیا را تضعیف کنیم و نقطه مقابل را تقویت کنیم.

یکی از کارهای عوامل شیطانی برای تضعیف حق این بود که پس از شهادت امیرالمومنین(ع) کوشش عجیبی برای غلبه دادن باطل و تضعیف حق انجام دادند. در همین رابطه در کتاب شرح ابن ابی الحدید، از قول پیامبر(ص) این روایت نقل شده است «اذا بلغ بنو العاص ثلثین اتخذوا مال الله دولا و عباد الله خولا و دین‌ الله دخلا» یعنی اگر دشمنان حق به سی نفر برسند یعنی یک جمعی بشوند مال خدا را دست به دست میان خودشان می‌گردانند مثل کاری که عثمان کرد، بندگان خدا را مثل برده حساب می‌کنند و در دین هم دخالت می‌کنند و آن را تغییر می‌دهند.

راهبرد امویان برای مقابله با اهل بیت(ع)

شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی در این زمینه تحلیلی دارند که مجبورم آن را بخوانم: «مبارزه شدید امویان که در راس آنها ابوسفیان بود با اسلام و قرآن دو علت داشت: یکی رقابت نژادی که در سه نسل متوالی متراکم شده بود، دوم، تباین قوانین اسلام با نظام زندگی اجتماعی روسای قریش مخصوصا اموی‌ها که اسلام برهم‌زننده آن زندگانی بود». اینها یک روحیه اشرافی داشتند، می‌خواستند همه در مقابلشان کرنش کنند، برده‌ها تسلیمشان باشند ولی اسلام این بساط را به هم زد و ملاک را حق قرار داد، نه رابطه خویشاوندی. در همین راستا پیامبر(ص) سلمان فارسی که غیر عرب بود را از اهل بیت خود معرفی کرد. بنی امیه دیدند این اسلام با مزاجشان خوش نمی‌آید لذا با آن در افتادند. از طرف دیگر طینت آنها منفعت‌پرست و مادی بود. در این‌گونه مزاج‌ها تعلیمات الهی اثر ندارد. طرف نماز شب می‌خواند، روزه هم می‌گیرد ولی روحیه‌اش روحیه فرعونی است. این روحیه فرعونی اجازه نمی‌دهد نماز شب در او اثر کند.

پس بنی ‌امیه یک زندگی فرعونی و یک انانیت داشتند که خط انبیا، پذیرای آن نبود. بنی‌امیه در همین راستا دو کار را سالیان دراز از زمانی که عثمان روی کار آمد تا زمان روی کار آمدن امیرالمومنین(ع) با موفقیت انجام دادند و خوب جلو رفتند. این دو کاری که خیلی خطرناک بود چه بود؟ یکی اینکه ثروت را به طرف خودشان کشاندند. زمان خلیفه سوم، عمده بیت المال در بنی‌امیه تقسیم شد تا ثروت داشته باشند و مردم را بخرند. مورد دوم منصب بود؛ بنی‌امیه مناصبی که در خلافت اسلامی وجود داشت را در اختیار گرفتند. پیامبر(ص) مروانیان را از مدینه تبعید کرده بودند ولی در دوره عثمان، مروانیان به مدینه برگشتند و مناصب را در اختیار گرفتند. پس اهل باطل این دو کار را انجام دادند و در برابر آنها، اهل حق از انجام وظایف خود غفلت ورزیدند.

انتهای پیام
captcha