به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، شامگاه دوم تیرماه در مراسمی به مناسبت سالروز هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی با اشاره به نگاه آیتالله بهشتی به جهاد و مبارزه، گفت: دو مبنای متفاوت در زمینه جهاد و مبارزه بین علما وجود دارد. اصل جهاد نص قرآنی دارد و در سنت پیامبر(ص) پذیرفته شده و همه علما بر آن اتفاق نظر دارند ولی در مورد ماهیت آن تفاوت رای داریم.
وی با بیان اینکه یک تفسیر معتقد است که جهاد، ماهیت کفرستیزی دارد و انسانهای مؤمن در برابر کفار قرار میگیرند و هدف، برداشتن کفر از دنیاست؛ تصریح کرد: تفسیر دیگر اینکه جهاد ماهیت ظلمستیزی دارد و هدف، دفع ظلم است. آثار این دو تفسیر کاملا با هم فرق دارد.
سروش محلاتی با بیان اینکه آیات سوره توبه نسبت به سایر سورهها از لحن تندتری برخوردار است، اضافه کرد: شهید بهشتی در سال 1345 وقتی در آلمان حضور داشت به تفسیر این سوره پرداخت. چند سال بعد از تفسیر ایشان، عالم دیگری در سال 1351 که در نهضت انقلاب حضور داشته و اهل مبارزه بوده است تفسیری از همین سوره دارند ولی بینش این دو بزرگوار تفاوتهایی دارد.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اگر مبنا را در جهاد، ظلمستیزی قرار دادیم، در این صورت نگاهی حداقلی به جهاد خواهیم داشت یعنی ما مسئولیتی برای مبارزه با غیرظالم ولو اینکه کافر باشد نداریم البته در صورتی که کاری به کار ما نداشته باشد، ولی اگر گفتیم جهاد ماهیت کفرستیزی دارد در این صورت هر کجا کفر باشد ما باید در صحنه مبارزه با او باشیم و مسئولیت ما کفرستیزی است و در این صورت قلمرو مبارزه بسیار گستردهتر است.
وی افزود: تفاوت دیگر این دو بینش این است که وقتی هدف، ظلمستیزی باشد در این صورت از کفار و ملحدان هم میتوانیم دعوت کنیم در برابر ظلم بایستند ولی اگر جهاد را در کفرستیزی دانستیم در این صورت میدان جنگ همه کفار خواهند بود و آن وقت ببینید دنیا چه وضعی خواهد داشت و کفار هم ما را کافر تلقی خواهند کرد و با ما خواهند جنگید.
سروش محلاتی بیان کرد: اگر ظلمستیزی مبنا باشد میتوانیم حرکتی عمومی و بینالمللی در اقوام و ملل ایجاد کنیم تا همه در برابر ظلم و ستم بایستند ولی اگر کفرستیزی مطرح شد این همراهی شکسته خواهد شد.
وی با بیان اینکه طرفداران هر دو دیدگاه هم از آیات قرآن بهره بردهاند، افزود: آنهایی که ماهیت ظلمستیزی برای جهاد قائل هستند به آیه شریفه «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» استناد دارند که فرموده است خدا اذن داده با ظالمان بجنگید یعنی اگر با کفار هم درگیر میشوید به خاطر ظلم آنهاست نه کفرشان. در سوره ممتحنه هم آمده است: لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛ خدا نهی نکرده با کفاری که شما را از خانه و زندگیتان بیرون نکردهاند بر و نیکی و عدالت و خوشرفتاری داشته باشید و حتی تشویق هم فرموده است که در برابر آنها قسط و عدل داشته باشید.
وی افزود: برخی از متفکران دسته اول آیات را اصل قرار داده و دسته دوم را مقید کردهاند و برخی مراحل زمانی برای آیات قرار داده و گفتهاند که اذن به قتال در برابر ظالمان، در ابتدای اسلام بوده ولی بعدا اذن به مبارزه با کفر داده شده است؛ در مواجهه با آیاتی که قید ظلم را ندارد ولی جهاد با کفار در آن هست مانند آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ کفار باید در شما شدت و غلظت ببینند و بیابند، قتال کنید و بدانید خدا با انسانهای با ایمان است» باز این دو رویکرد دیده میشود.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: کسانی که نگاه کفرستیزی دارند میگویند از این آیه استفاده میشود مسلمین باید با کفار مبارزه کنند و برای شروع هر کسی باید با نزدیکترین کافری که در دسترس او هست مبارزه کند؛ خطاب آیه به همه مسلمین در همه دنیا هست و نتیجه اینکه مسلمین وقتی در همه دنیا جهاد کنند اسلام در همه جا توسعه دارد و همه دنیا را میگیرد و اگر کانونی برای اسلام در نظر بگیریم مبارزه از این کانون شروع و هدایت میشود.
سروش محلاتی اظهار کرد: در این نگاه، مقاتله و جهاد باید در تمامی بلاد از سوی مسلمین صورت بگیرد و مسلمین باید تلاش کنند جامعه کفر وارد جامعه اسلامی و در آن هضم شود؛ در یکی از تفاسیر این رویکرد آمده است: این خطاب آیه وقتی تمام است که کافری در عالم وجود نداشته باشد؛ وقتی کمربند اسلام همه جا را فراگرفت و هیچ کافری وجود نداشت رسالت آیه تمام میشود و بزرگترین حکمی که در اسلام وجود دارد همین است که هر روز در عالم پیشروی کنید.
وی افزود: در جلد پنجم مکتب قرآن که درس گفتارهای شهید بهشتی و تفسیر آیات پایانی سوره توبه است، شاهد تفسیری کاملا متفاوت از آیات قتال و جهاد هستیم. این آیات در اواخر عمر شریف پیامبر(ص) نازل شده است؛ مسلمین در این سالها با مشکلاتی مواجه شدند و آن اینکه مسلمین مرزنشین گاهی با تجاوز از سوی مناطق همسایه که کافر بودند روبرو میشدند و این آیه تکلیف مرزنشینها را را در برابر تعرض و تهاجم دشمنان مشخص کرد و فرمود شما دفاع کنید و منتظر دستور از مدینه نباشید.
سروش محلاتی بیان کرد: این آیه اولا برای مرزنشینان مسلمان است و قید آن هم، تعرض و تجاوز دشمنان است. در رویکرد اول، نگاه گرفتن سرزمین کفر و هضم آن است ولی رویکرد شهید بهشتی این است که جلوی تجاوز و ظلم گرفته شود. ایشان اشاره دارد اگر این آیات را با زمینههای فکری و اجتماعی آن معنا نکنیم معنایی به دست میآید که مخالف دستور اسلام است زیرا اسلام نخواسته مسلمین با هر کافری که در همسایه آنها و یا دور از آنهاست بجنگند بلکه دستور داده در برابر ظالمان بایستند.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: شهید بهشتی بر این باور است که «اسلام اصلا چنین دینی نیست که دستور دهد با هر کافری قتال کنید و گمان من این است که مستشرقانی که نتوانستهاند قرآن را درست بفهمند چنین برداشتهایی از آیات جهاد را ارائه میکنند تا اسلام را دین شمشیر معرفی کنند. انسان باید بفهمد این آیه چه زمانی، کجا و روی چه حسابی آمد و چه میخواست بگوید. اگر مردمی که در مرز هستند و مورد تجاوز قرار گرفتهاند، بنشینند تا خبر از مدینه برسد و دستوری داده شود همسایهها آنها را میبلعند بنابراین باید حالت دفاع عمومی و ملی با اختیار کافی به مسلمین مرزنشین داده شود تا با کافران متجاوز بجنگند.
وی تاکید کرد که؛ من توصیه میکنم محققان این آیات را در سه تفسیر المیزان، فی ظلال القرآن سیدقطب و المنار محمدعبده و رشیدرضا مقایسه کنند و تفسیر شهید بهشتی را هم ببینند و آن وقت خواهید فهمید آیا او برداشت نو و ابتکاری دارد یا خیر؟ و اضافه کرد: سیدقطب گفته هر کجا کافری دیدید او را بکشید و این دستور نهایی قرآن است؛ الان یکی از منابع فکری داعش همین تفاسیر مانند تفسیر سیدقطب است، در المنار و المیزان هم برداشت مشابهی وجود دارد و آن را با تفسیر شهید بهشتی مقایسه کنید.
سروش محلاتی اضافه کرد: شهید بهشتی معتقد است آیات جهاد مبتنی بر یک منطق و مبنایی هست که اگر از آن غفلت شود برداشتهای نادرستی از آیات جهاد خواهد شد. شهید بهشتی در ذیل این آیات (جهاد) آورده؛ برخی میگویند دوره حق حیات دادن به مشرکان خاتمه یافته است و فقط باید با آنان جنگید و بعد نقد فرموده است که این دستور، صرفا اختصاصی برای یک گروه است و آن هم کفاری که بارها با پیامبر پیمان بستند و نقض کردند و حالا هم دائما به مسلمین تجاوز و تعرض میکنند نه اینکه شامل همه کفار در هر کجا شود.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیه شریفه «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ..»، گفت: در این آیه سخنی از متجاوز نیست. شهید بهشتی وقتی خواسته این آیه را تفسیر کند میگوید منظور از تشویق کردن این نیست که آن آدمها را به آدمکشی تشویق کن ولو طرف مقابل صلحجو باشد بلکه فرموده است که مؤمنان را به جنگ با متجاوز تشویق کن؛ بنابراین از دید ایشان جهاد ماهیت مقابله با تجاوز و تعدی دارد. بعد فرموده کلمه متجاوز را به این آیه و امثال آن اضافه کنید.
وی افزود: نگاه مقابل شهید بهشتی، جواز قتال با کفر را به صورت عام میدهد و دلیلشان هم این است که اسلام با کفر قابل جمع نیست و مسلمانان نمیتوانند با کفار همزیستی داشته باشند. اینها معتقدند که طبیعت ایمان و شرک کنارآمدنی نیستند، لذا مشرکان با شما کنار نمیآیند و اگرچه موقتا مشرکین ممکن است با شما عهد ببندند ولی سر فرصت به شما خواهند تاخت، یعنی در این رویکرد، فرض بر این است که عهد و پیمان با مشرکین به نتیجه نمیرسد.
سروش محلاتی تصریح کرد: آثار این دو رویکرد در سیاستهای بینالمللی و داخلی هم متفاوت است و نتایج و پیامدهای گوناگونی هم به دنبال خواهد داشت و بینش شهید بهشتی این است که ما تنها باید ظالمان و کافرانی که متجاوز و اهل تعرض به ما هستند بجنگیم نه اینکه با هر کافری صرفا به خاطر اینکه کافر است.
وی افزود: شهید بهشتی در مورد ترس از مرگ فرموده است: تعجب میکنم که یک مسلمان از مرگ بترسد، میترسم ادعا باشد ولی صریحا میگویم در عمرم ذرهای از مرگ نترسیدم... چنین بزرگوارانی شایسته شهادت هستند زیرا مشکل مرگ را حل کرده و به حیات ابدی میاندیشند.
انتهای پیام