به گزارش ایکنا، بخشی از فعالیت پژوهشی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز علمی کشور به فعالیتهای قرآنی اختصاص دارد، اما انتقادی که گاهی مطرح میشود این است که پژوهشهای حوزه علوم قرآنی عموماً تکراری هستند و حرف تازهای ندارند. از طرفی پژوهشگران غربی در سالهای اخیر در این بخش عمیق و مؤثر کار کردهاند تا حدی که به نظر میرسد تأثیر آثار آنها بر پژوهشهای داخل کشور چشمگیر و انکارناشدنی است.
در نشستی با موضوع؛ «بررسی پژوهشهای قرآنی در دانشگاهها» و با حضور محمدرضا شاهرودی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی این مهم پرداختیم که بخش دوم آن در ادامه منتشر میشود.
ایکنا ـ آقای دکتر شاهرودی به نظر شما مسئلهمندی در پژوهشهای قرآنی چگونه حاصل میشود؟
شاهرودی: مسئلهمندی معلول برخی شرایط علمی و همچنین برخی بسترهای عمومیِ زندگی و بسترهای اجتماعی است. فرصت کافی و کامل داشتن برای یک محقق و کسی که در صراطِ دانشی قرار گرفته است؛ شرط اصلی تربیت محققان خوب است. به نظرم محققان در جهان غرب به میزان بیشتری از چنین شرایطی برخوردار هستند. بنده در حدود بیست سال است که دانشجویان مقطع دکترا را زیر نظر دارم و به این نتیجه رسیدهام که دغدغه آنها علمی نیست؛ نه از حیث تعلُم و نه از حیث تحقیق، نه میخواهند خیلی بیاموزند و نه به معنای واقعی کلمه تحقیق کنند بلکه بیشتر دانشجویان ما در دانشگاهها در رشتههای قرآن و حدیث و سطح سه و چهار حوزههای علمیه، صرفاً آمدهاند با مدرک بالاتری فارغ التحصیل شوند و سری در میان سرها در بیاورند و برای استخدام و شغل آینده خود از مزایای این مدارک بهرهمند شوند.
البته بخشی از این مشکل به ما استادانی برمیگردد که از مقطع لیسانس با این دانشجویان کار کردهایم. الان در جهان غرب استاد خوب به استاد فاضل و دانشمند، خوش تقریر و کسی که مطالب فراوان به دانشجو یاد دهد تلقی نمیشود بلکه استاد موفق را کسی میدانند که بیشترین انگیزه علمی را در دانشجوی خودش ایجاد کند. انگیزه علمی، هم مرحله تعلُم و آموختن را شامل میشود و هم فرد را محقق بار میآورد.
مرحوم آیتالله مجتهدی در حوزه علمیه تهران، فرد موفقی بودند و حدود هفتاد سال از زمانیکه خودشان طلبه شده بودند تا آخر عمر شاگرد پروراندند و بعضی روزها تا هفتصد طلبه وارد مدرسه ایشان میشد برای بهرهمندی از دروس. ایشان از کسانی بود که واقعا به شاگردان انگیزه میداد و شاگردان درسخوان میشدند چراکه نظم و انضباط خاصی داشت و مطالب ارزشمندی از علمای سَلَف میگفت و دانشجویان شور لازم برای درس خواندن پیدا میکردند. البته شگردها و ابزارهایی هم در اختیار داشت برای اینکه دانشپژوهشان بیشتر کار کنند.
ایکنا ـ فکر میکنید مسائل و مشکلات اقتصادی اساتید و دانشجویان تا چه اندازه مانع فعالیت مؤثر آنان در زمینه توسعه پژوهشهای قرآنی بوده است؟
شاهرودی: متأسفانه در شرایط کنونی استادان و دانشجویان ما گرفتار روزمرگیهای زندگی و تنگناهای معیشتی هستند لذا چنین استادی، نه خودش به معنای واقعی محقق است و نه شاگرد محقق به بار میآورد چراکه وی برای تدریس و گرفتن پروژه کاری به چند جا سر میزند لذا فرصت نمیکند که مطالعه و تحقیق زیادی داشته باشد و با اطلاعات بالا سر کلاس بیاید و از سوی دیگر دانشجویان را به تحقیق تشویق کند چراکه بسیاری از دانشجویان نیز گرفتار تأمین مخارج زندگی خودشان هستند.
بخشی از مشکل نیز به فرهنگ عمومی تحصیل و تحقیق در کشور برمیگردد. آنگونه که بنده ملاحظه میکنم دانشجویان مقطع دکترای ما که باید روزی تا پانزده ساعت مطالعه کنند اما چنین اقدامی انجام نمیشود و اساساً این مسئله در مصاحبههای علمی لحاظ نمیشود که آیا دانشجو روزی پانزده ساعت برای تحصیل و تحقیق فرصت دارد یا خیر، بنابراین برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی، تبدیل به سد راه محققان قرآنی شدهاند لذا وضعیت پژوهشها اصلا مناسب نیست.
اگر استادان ما برای ارائه یک مقاله پژوهشی در طول سال مجبور نباشند و به آنها انگ رکود علمی نخورد شاید اصلا دست به قلم نبرند و همین نوشتهها و کتابها هم منتشر نشود. در شرایط کنونی اساتید برای ارتقا باید تحقیق و پژوهش ارائه دهند لذا این پژوهشها از روح تحقیق علمی برخوردار نیستند. یکی از شعرای مطرح به نام جبران خلیل جبران میگوید شاعری که به زور شعر میگوید همانند مادری است که بچه مرده را با عمل سزارین به دنیا میآورد. واقعیت این است که پژوهشهای دینی و قرآنی در شرایط کنونی در کشور ما نیز ناشی از انگیزه درونی محقق نیست و روح تحقیق در بسیاری از افراد وجود ندارد.
زمانی مرحوم محمود رامیار در مشهد کتاب «تاریخ قرآن» را نوشت. وقتی این کتاب را میخوانیم واقعاً احساس میکنیم که تمام زندگی مرحوم رامیار معطوف به پژوهش، تحقیق، عشق به کشف و یافتن مسائل جدید بوده است لذا کتاب زنده است و روح دارد و این در حالی است که پنجاه سال از تألیف این کتاب میگذرد اما بعضاً کتابها و مقالاتی نوشته میشود و بعد از ده سال حدود سی مراجعه به آن مقاله وجود داشته است و این نشان میدهد این پژوهش از روح جستوجو گری برخوردار نیست و همان فرزند مرده است.
ایکنا ـ آقای دکتر گرامی، نگاه شما به لزوم و خلا مسئلهمندی در پژوهشهای قرآنی چیست؟
گرامی: ابتدا لازم است این نکته را ذکر کنم که بنده بنا ندارم وارد آسیبشناسی فعالیتهای حوزه علمیه بشوم هرچند که ممکن است انتظارات از آنان هم برآورده نشده باشد بلکه بحث بنده درباره مسیر کلی بود که حوزه با وجود همه کمبودها طی کرده است اما در فضای دانشگاهی، در زمینه مطالعات الهیاتی، دینپژوهی و قرآن و حدیث دچار یک چالش و بحران هویتی هستیم و نمیدانیم باید چه کنیم و در واقع دچار تأخر تاریخی هستیم.
واقعیت این است که همه ما دارای مسئله هستیم و اگر بگوییم که کسی مسئله ندارد یا توانایی ایجاد مسئله ندارد بدین معنی است که ما تا حدی مسئلهمندی را به خوبی درک نکردهایم چراکه همه ما با مسئله رو به رو هستیم و برخی این توانایی را دارند که مسائل را به خوبی تشخصی داده و با شرایط منطبق کنند اما برخی چنین توانایی را ندارند. برای مثال ما با پژوهشهای متعدد و با کیفیتی از جانب تعداد زیادی از مستشرقان درباره تشیع نخستین و شیعهپژوهشی مواجه هستیم که از حدود چهل سال قبل و با وقوع انقلاب ایران به میزان زیادی گسترش پیدا کرد و برخی از آنها تاکنون تکرار نشده است.
سؤالی که وجود دارد این است که دلیل این مسئله چه بود؟ دلیل آن از یک مسئله در غرب ناشی شد چراکه مشاهده کردند در کشور مهمی همانند ایران، انقلابی با شعارهای اسلامی پیروز شده و اینها شیعه اثنی عشری هستند و یک رویکرد و سرنوشت متفاوتی را برای کشور رقم زدهاند که در بخشهای دیگر جهان اسلام با آن مواجه نیستیم لذا گفتند اول باید اینها را بشناسیم، بنابراین تاریخ تشیع را مطالعه کردند و به همین دلیل مطالعات شیعی و قرآن پژوهی آنها ذیل مطالعات خاورمیانه بررسی میشود و این ناشی از مسئلهمندی آنها است و سعی کردند چنان تحقیقاتی انجام دهند که شیعیان را بهتر از خودشان بشناسند.
حال سؤال این است که آیا ما میتوانیم در همین سطح مواجهه مسئلهمندانه نسبت به ادیان دیگر همانند یهودیت و مسیحیت داشته باشیم چراکه به هر حال ما دچار تقابلی با رژیم صهیونیستی هستیم پس آیا مواجهه مسئلهمندانه برای شناخت آنها داشتهایم. واقعیت این است که یکی از مهمترین مراکز شیعهپژوهی دنیا در تل آویو اسرائیل قرار دارد اما ما چنین مواجهای با آنها نداشتهایم و عمدتاً در یک فضای شعارزده و حداکثر در فضای علوم سیاسی با این مسائل روبه رو شدهایم. آقای دکتر شاهرودی به کتاب مرحوم رامیار اشاره کردند که واقعاً کار خوب و ارزشمندی است اما با کنکاش به این نتیجه میرسیم که این یک کتاب تاریخی است ولی آیا به معنای واقعی کلمه مسئلهمند است؟
ایکنا ـ این مسئلهمندی چه زمانی شکل میگیرد؟
گرامی: مسئلهمندی زمانی پدید میآید که مثلاً یک نظریه در رابطه با قرآن یا حدیث یا تاریخ شکلگیری آن وجود دارد و شخصی سعی میکند آن را حل کند بنابراین مسئله باید پاسخی به یک پرسش مشخص باشد. مثلاً آقای مدرسی طباطبایی در کتاب «مکتب در فرآیند تکامل» هویت تاریخی شیعه را به چالش میکشد و میگوید هویت اولیه ما اینگونه نبوده بلکه این یک هویت غالیانه است اما آیا کسی تحقیق یا پژوهشی انجام داده که خلاف آن را نشان دهد؟
ما باید تحقیقات دینی و قرآنی را به دغدغههای اجتماعی و فرهنگی پیوند دهیم همانگونه که یکی از کارکردهای دپارتمانهای مسیحیتپژوهی و الهیات مسیحی در کشورهای اروپایی همینگونه است و خیلی از اساتید آنجا از کشیشان هستند که از فضای سنتی آموزههای دینی خارج شدهاند و یکی از کارکردهایی که برای آنها تعریف شده تلاش برای شکلگیری گفتوگوی بینالادیانی است چراکه جوامع همواره با برخی جریانات دینی بیگانه رو به رو هستند که باید آنها را ادغام کرده و از شکلگیری تضاد جلوگیری کنند. در همین راستا پروژههایی نیز تعریف شده است. اینها مسائل کاربردی هستند که متأسفانه مدیران ما و کسانیکه در سطح تصمیمگیری هستند به آن توجهی نداشته و حتی پژوهشگران هم توجهی نداشتهاند چراکه اساساً چنین چیزی از آنها خواسته نشده است و دغدغههای معیشتی هم این وضعیت را تشدید کرده است.
ایکنا ـ به نظر شما تا چه اندازه مسائل غیر علمی همانند نگاههای متعصبانه، نقدناپذیری و تحملناپذیری در وضعیت کنونی پژوهشهای قرآنی تأثیرگذار بوده است؟
گرامی: واقعیت این است که نگاههای متعصبانه یکی از مواردی است که مسئلهمندی را کم میکند. شاید جایی که برای پیگیری این نگاهها مناسب است حوزه علمیه است چراکه در دانشگاه باید با رویکردهای میان رشتهای، همانند رویکرد فرهنگی، تاریخی و اجتماعی، چیزی را کشف کنیم و مسئله ما در اینجا مطالعه دین به ماهو دین و اثبات آن عقاید نیست بلکه مسئله ما متفاوت است و مثلاً میخواهیم ایران یا اسرائیل را بشناسیم و از این منظر به تشیع نگاه میکنیم.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام