بخش نخست گفتوگو با جواد فروغی، قاری و مبلغ بینالمللی قرآن، با تیتر «جواد فروغی و راهی که قرآن پیش پایش گذاشت» منتشر و در آن به بخشی از زندگیاش و دلایل انتخاب مسیر تبلیغ و ترویج قرآن در عرصه بینالملل پرداخته شد. در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا- به تحلیل جریان تلاوت در ایران بپردازیم. چرا جریان تلاوت در ایران به جای اینکه به سمت پرورش قاریان مبلغ پیش برود در مسابقات و مسائلی از این قبیل خلاصه شده است؟
یکی از مهمترین دلایل این است که ورود به عرصههای علمی دشوار است و رایگان به دست نمیآید، بلکه باید تلاش کرد. تلاوتهای من در دوره کودکی در اختیار بسیاری از مردم قرار گرفت و حتی در دیگ کشورها این تلاوتها شنیده شد، اما این کار صرفاً حاصل یک استعداد ذاتی بود که من هیچ نقشی در به وجود آمدن آن نداشتم و بر همین اساس تلاش کردم تا در یک زمینه دیگر موفق باشم. اگر تصور کنیم یک صدای ذاتی خوش حاصل تلاش ماست و به همان بسنده کنیم، درهای رشد به روی ما بسته خواهد شد.
بر همین اساس چون این فضایی که من در آن فعالیت کردم دشواریهای بیشتری دارد، طبیعی است که کمتر مورد استقبال قرار میگیرد. باید در این راستا فرهنگسازی کرد و به اهل قرآن تذکر دارد که قرآن فقط برای خواندن نازل نشده است. برای روشن شدن بحث به تبیین دوگانه قرائت و تلاوت بر اساس برخی آیات قرآن کریم میپردازم. خداوند یک بار به پیامبر اکرم(ص) امر میکند که قرآن را قرائت کند: «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ»، اما یک بار هم خطاب به رسولش میفرماید: «وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا» یا «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ». در واقع یک جا سخن از قرائت است و در جای دیگر سخن از تلاوت.
همواره تلاش کردهام در ایران، جمعی را تشکیل دهم تا در زمینه تبلیغ و ترویج قرآن فعالیت کنیم. باید این جمع به زبانهای خارجی مسلط شود و با فرهنگ ایران نیز آشنایی کاملی داشته باشد
بر اساس آیه دوم سوره انفال که به آن اشاره شد، هنگامی بر ایمان مؤمنین افزوده میشود که قرآن بر ایشان تلاوت و نه اینکه قرائت شود. این بیان نشان میدهد که اصالت با تلاوت قرآن است و همه باید تلاش کنند که در ابتدا قرآن را بخوانند؛ خواه صوت خوشی داشته یا نداشته باشند اما نباید در همین مرحله متوقف شد، بلکه باید به پیش رفت و به مقام تلاوت قرآن رسید؛ مقامی که مقدمه آن فهم دقیق آیات الهی و عمل به آنها در زندگی است.
بر این اساس، قرائت مخصوصاً اگر به صورت فنی باشد، بسیار کار پسندیدهای است؛ زیرا صوت زیبا سبب میشود تا مردم به قرآن جذب شوند، اما باید پس از قرائت به تلاوت اهتمام ورزید. اگر این مرحله حاصل شود، قاری میفهمد که آیات هم روی خودش اثر میگذارد و هم روی مخاطب.
حال با این توضیحات، مسیر صحیح کدام است؟ اینکه به قرائت و تلاوت بپردازیم یا مسابقات را به صورت برجسته برگزار کنیم؟ نکته جالب درباره مسابقات بینالمللی قرآن نیز این است که نماینده بسیاری از این کشورها نمیتوانند به معنای واقعی کلمه تلاوتی فنی و حرفهای ارائه دهند اما این مسابقات برگزار میشود و میگویند مسابقات با حضور نمایندگانی از پنجاه تا شصت کشور جهان برگزار شد. بر این اساس باید با فرهنگسازی صحیح مسیر را اصلاح کرد.
ایکنا- با این اوصاف کارهای قرآنی در ایران در سطح روبنا باقی مانده است و بیشتر درگیر شکل کار بودهایم تا مسائل مهمتر.
بله، مسیر را اشتباه پیمودهایم و بعد انتظار داریم عموم مردم به قرآن اقبال داشته باشند. قرآن برای هدف دیگری نازل شده است و باید از آن درستتر استفاده کرد. در مورد قرآن نمیتوان رویدادی مانند جام جهانی یا المپیک را برگزار کرد و مردم را به این سمت فراخواند، بلکه باید به کارهای دقیقتری روی آورد. در حالی هر ساله مسابقات قرآن در ایران برگزار میشود که از مدارس کل کشور شاید نتوان صد قاری خوب را به جامعه معرفی کرد. البته به این معنا نیست که مسیر را به کلی غلط طی کردهایم، بلکه مراد این است که مسیر را بر اساس انتظارات تعیین نکردهایم.
مسیر مسابقات الزاماً بد نیست، اما به نسبت برگزاری چنین رویدادهایی باید مسائل دیگر نظیر ظرفیت موجود در مدارس را هم جدی بگیریم. متأسفانه شرایط به نحوی است که اگر در مدرسه معلم قرآن به دانشآموز نمره پایین دهد، هیچ اتفاقی نمیافتد، اما نسبت به دروس دیگر حساسیت بسیاری وجود دارد. این رویه صحیح نیست و دستاندرکاران باید شرایط را به نحوی مدیریت کنند که نتایج بهتری از فعالیتهای قرآنی حاصل شود.
ایکنا- آیا در این سالها اقداماتی را برای اصلاح این شرایط انجام دادهاید؛ اعم از اقدامات شخصی یا همکاری با نهادهای دولتی؟
یکی از مهمترین ابزارها که میتوان آن را یک نعمت بزرگ دانست، اینترنت و شبکههای مجازی است. متأسفانه آنطور که شایسته باشد برای شبکههای مجازی کار نکردهایم. کسانی که این ابزار را در اختیار دارند، قدرت را در دست میگیرند
بنده تلاشهایی کردهام. در حال حاضر به ضبط و انتشار برخی کلیپها و اجرای برنامه در شهرهای مختلف مشغول هستم، اما این کارها را نمیتوان در نهادهای دولتی پیگیری کرد؛ زیرا عمده فعالیت این نهادها دور هم جمع شدن و جلسه برگزار کردن است و فعالیتهای علمی با صرف جلسه گذاشتن پیش نمیرود. بر این اساس اگر بخواهم خودم را معطل این نهادها کنم، به نتیجهای نخواهم رسید.
نکته دیگر این است که نباید به دنبال این مسائل یعنی کمک گرفتن از نهادهای مختلف یا انتقاد از آنها به دلیل عدم حمایت بود. اعتقاد و حس من این است که عمرم کوتاه است و معتقدم در این دنیا باید به اندازه وسع خودم بکوشم تا نزد خدا شرمنده نباشم و بتوانم در ملاقات با خدا بگویم نهایت تلاش من همین بود. متأسفانه در ایران این مسائل جدی گرفته نمیشود و حال آنکه در بسیاری از کشورها برای تبلیغ هزینه بسیاری را اختصاص میدهند. اهمیت تبلیغ به حدی است که خداوند به پیامبر اکرم(ص) خطاب میکند: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ».
بر این اساس باید تبلیغ را جدی گرفت و توجه کرد که مردم منتظر شنیدن حقایق وحیانی هستند و این مردم الزاماً مردم کشورهای دیگر نیستند، بلکه در ایران هم این تقاضا وجود دارد. بسیاری از دانشآموزان و دیگر اقشار جامعه تشنه این حقایق هستند و باید به درستی آموزههای دینی به آنها منتقل شود.
برخی از کشیشهای مسیحی برای تبلیغ مسیحیت، سالها در یک روستای دورافتاده زندگی میکنند و تمام سختیها را به جان میخرند. یکی از این کشیشها که در یکی از روستاهای آفریقا ساکن شده بود میگفت که یک بار گونه خاصی از پشه او را گزید. در آنجا درمانی نبود و تا حد مرگ پیش رفتم. با یک ماشین بسیار بیکیفیت من را به بیمارستان انتقال دادند و پس از اینکه قدری بهتر شدم، با وجود اینکه در آن روستا امکانات اولیه نظیر آب کم بود، به آنجا بازگشتم. با این حال، این کشیش در نهایت موفق شد که یک روستا را به سمت مذهب خود بکشاند. پس تبلیغ کار دشواری است و نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد.
ایکنا- یاد این مصرع از سعدی افتادم که «ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی». تبلیغ با این دشواریها همراه است. حال آنکه بسیاری از قرآنیان تصور میکنند که اگر در ماه رمضان یک قاری را به فلان کشور اعزام کنند و او چند خط قرآن تلاوت کند، کار تبلیغی و ترویجی انجام شده است.
آفرین. همینطور است. تبلیغ هم دشوار است و هم مهم؛ زیرا اگر به درستی انجام شود ذهن همه اقشار اعم از پزشک، مهندس و... را تسخیر خواهد شد.
ایکنا- در حال حاضر برای افزایش بهرهوری در زمینه تبلیغ و ترویج آموزههای قرآنی در عرصه بینالملل چه پیشنهادهایی دارید؟
یکی از مهمترین ابزارها که میتوان آن را یک نعمت بزرگ دانست، اینترنت و شبکههای مجازی است. متأسفانه آنطور که شایسته باشد برای شبکههای مجازی کار نکردهایم. کسانی که این ابزار را در اختیار دارند، قدرت را در دست میگیرند و راه را برای فعالیتهای خودشان باز میکنند. بر همین اساس میتوانند فکر یک ملت را هم تسخیر کنند. برای نمونه، امروزه با وجود اینکه یک خانواده در کنار هم زندگی میکنند، هر یک جدا از هم افتادهاند و با همین شبکهها سرگرم هستند. بر این اساس، شبکههای اجتماعی از چنین قدرتی برخوردارند.
هنگامی بر ایمان مؤمنین افزوده میشود که قرآن بر ایشان تلاوت و نه اینکه قرائت شود. این بیان نشان میدهد که اصالت با تلاوت قرآن است و همه باید تلاش کنند که در ابتدا قرآن را بخوانند؛ خواه صوت خوشی داشته یا نداشته باشند
به بیان دیگر، رسانه را باید یک امپراطوری بدانیم و بپذیریم که باید از آن بهرهبرداری کنیم. متأسفانه دشمنان در دشمنی خود دقیق و اثرگذارند، اما ما در حق خودمان وحدت و اثرگذاری را نداریم. ما نتوانستهایم یک محصول در این زمینه ارائه کنیم تا برای قشر نوجوان مفید باشد. بله، کار کردن در این عرصه دشوار است و زحمت میخواهد، اما دلیل بر این نیست که نتوان کاری انجام داد. راهکار این است که افراد صاحب فکر، علم و هنر به میدان وارد شوند و حتی اگر با نگاه منتقدانه حرفی زدند، طرد نشوند و از ظرفیت آنها به بهترین وجه بهرهبرداری شود. بر این اساس اگر عرصه برای اهل فکر فراهم باشد، نتیجه روشن است، اما اگر چنین نباشد مسیر به انحراف کشیده خواهد شد.
ایکنا- با این اوصاف باید بگوییم که ما در داخل کشور در زمینه مسائل تبلیغی و ترویجی مشکل داریم و باید ابتدا به این حوزه بپردازیم.
بله، همینطور است.
ایکنا- به عنوان پرسش پایانی بفرمایید که در زمینه تبلیغ و ترویج آموزههای قرآنی چه دستاوردهایی داشتهاید؟
هیچ. دستاورد من هیچ بوده است و از قرآن خجالتزده هستم. در مقابل همه الطاف قرآن به من، نتوانستهام حق مطلب را ادا کنم. برای قرآن کاری نکردهام و از این بابت ناراحتم و باید بستر بهتری را فراهم میکردم تا بتوانم با قدرت بیشتری حرکت کنم. همواره تلاش کردهام در ایران، جمعی را تشکیل دهم تا در زمینه تبلیغ و ترویج قرآن فعالیت کنیم. باید این جمع به زبانهای خارجی مسلط شود و با فرهنگ ایران نیز آشنایی کاملی داشته باشد. نهادهای مسئول باید از این حرکتها حمایت کنند؛ زیرا در دیگر کشورها نسبت به این برنامهها اهتمام ویژهای وجود دارد. متأسفانه در ایران کمتر به این فعالیتها بها داده میشود و همچنان بر حمایت از کارهای تکراری تأکید میشود که باید این رویه اصلاح شود.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام