دین اسلام تأکید بسیاری بر ازدواج و تشکیل خانواده دارد، در واقع ازدواج، پاسخ به نداى فطرت و نیازهاى روحى، روانى، جسمى و... انسان است و فلسفه اساسى ازدواج همانند تمام احکام و مقررات آن، پاسخ به نداى فطرت خداجوى انسان است. اما متأسفانه میل و رغبت جوانان به ازدواج نسبت به دهههای گذشته کاهش چشمگیری داشته است، اما بهراستی چرا برخی جوانان در جامعه امروزی از ازدواج سر باز میزنند؟ شاید بسیاری از افراد، عوامل اقتصادی را اولین و تنها دلیل مهم امتناع از ازدواج بدانند، اما در این مسئله مهم، عوامل دیگری نیز نقش دارد که زهرا جنتی، روانشناس و مشاور ازدواج در گفتوگو با ایکنا به تبیین آن پرداخته است.
ایکنا ـ ازدواجگریزی در میان برخی جوانان از کجا نشئت میگیرد؟
ازدواجگریزی الزاماً نمیتواند دلایل فرهنگی و یا اقتصادی داشته باشد، بلکه به عوامل متعددی بستگی دارد و به عبارتی ویژگیهای شخصیتی در این مسئله تأثیر عمقی دارد. در این میان یکی از عوامل ازدواجگریزی اقتصادی است، برای مثال، هزینههایی که پسر باید برای تأمین مسکن، داشتن درآمد و ... تأمین کند به ویژه با گرانیهای فعلی که موضوع معاش هم تحتالشعاع قرار گرفته است بسیار مهم است. اگر از موضوعات اقتصادی که اغلب افراد به آن اشراف دارند، بگذریم، مسائل فردی و شخصیتی نیز در این زمینه دخیل است. یکی از این مسائل مسئولیتپذیری است. در واقع پسری که میخواهد ازدواج کند، باید در یکسری چارچوبها قرار گیرد که با شرایط تجردی متفاوت خواهد بود، مثلاً از لحاظ تأمین معاش، تأمین نیازهای عاطفی همسر و در آینده فرزند و تغییر سبک زندگی از زمان خواب گرفته تا رفتارهای فردی و اجتماعی نسبت به شرایط مجردی کاملاً متفاوت است و برای همه اینها مسئولیت دارد و برای جوانان، دغدغه ایجاد میکند.
با ازدواج استقلال فرد نیز دچار تغییر میشود، یعنی فرد نمیتواند همه زمانها را صرفاً براساس محور خود تنظیم کند، چراکه فرد دیگری در کنار اوست و باید به نیازهای او هم بپردازد؛ حتی ممکن است همسر برای یکسری از کارها نیاز به کمک مرد داشته باشد و اینها مسائلی است که باعث میشود، مرد همانند زمان مجردی، استقلال نداشته باشد، برای زن هم وظایفی اعم از خانهداری و همسرداری وجود دارد که باعث میشود ازدواجگریز شوند.
یکی از عوامل دیگر گرایش به ادامه تحصیل تا سطوح عالی است که اغلب در میان دختران رایج است و همین امر هم سبب میشود توقعشان از خواستگاران و زندگی مشترک بالاتر رود و دنبال ایدهآلهایی در زندگی باشند که شاید کمتر چنین موقعیتهای ایدهآلی برای آنها پیش بیاید.
موضوع دیگر تنوعطلبی است که هم در میان پسران و هم دختران رایج است، به این معنا که دوست دارند، ارتباطهای متعددی چه از لحاظ عاطفی و چه مسائل دیگر داشته باشند و این در راستای فرهنگی است که از سوی غرب دیکته شده و هیچ همخوانی با فرهنگ ایرانی اسلامی ما ندارد، بنابراین جوانانی که چنین انتظاری از زندگی آینده خود دارند، تن به ازدواج رسمی نمیدهند.
بحثهای تربیتی در خانواده نیز اهمیت ویژهای دارد، به این معنا که جوان باید دارای برنامه و هدف باشد و باری به هر جهت نباشد. این مسئله در میان قشر مرفه پررنگتر است و به دلیل رفاه بیشتر، دغدغه چندانی ندارند و از طرفی هم نمیخواهند خود را درگیر یکسری از مسائل کنند. بنابراین برنامهریزی خاصی برای زندگی خود نداشته و اغلب دچار روزمرگی میشوند و هدفهای خاصی را در زندگی خود دنبال نمیکنند؛ این مسائل شرایطی را ایجاد کرده است که تجرد یک ارزش تلقی شود که این مسئله در طبقات دیگر جامعه نیز سرریز میشود؛ چراکه طبقات دیگر جامعه نمیتوانند از لحاظ ظاهری مانند اقشار مرفه به نظر برسند، از این رو این موضوع را با تجرد نشان میدهند.
مسئله دیگر که البته فقط مربوط به قشر مرفه نیست، یک جریان نرم، خزنده و چراغ خاموشی است که از سالهای قبلتر به وجود آمده و هر چه زمان گذشته قویتر و قدرتمندتر شده است، این جریان برای افراد عادتسازی و ذائقهسازی ایجاد کرده است. البته عمده این کار از طریق رسانههایی، چون تلویزیون بوده و امروزه از طریق شبکههای اجتماعی، فضای مجازی و ... انجام میشود. این مسئله در فرهنگ ایرانی اسلامی وجود نداشته است؛ چراکه در اسلام زمانی که فرد شرایطش را داشته باشد، توصیه به ازدواج شده است، البته شریک و همراه برای زندگی داشتن به صورت فطری بوده است، اما با توجه به ذائقهسازیها ،باعث شده افراد خود را از جریان عادی زندگی جدا و ایزوله کنند و فردگرایی در آنها قوت یابد و افراد از ازدواج گریزان باشند.
ایکنا ـ راهکارهای برون رفت از این شرایط چیست؟
باید بودجههای فرهنگی به موضوع ازدواج اختصاص یابد و حمایتهای زیادی در حوزههای اقتصادی و فرهنگی رخ دهد. مثلاً برای ترویج فرهنگ ازدواج، قوه قضاییه، مجلس و دولت نظارت جدی بر فضای مجازی بیدر و پیکر داشته باشند، چراکه ما سیاست افزایش جمعیت را هم داریم و همه این نهاد و دستگاهها میتوانند برنامههای تلفیقی برای این امر داشته باشند.
یکی از برنامههای حمایتی، تسهیلات ازدواجی است که به جوانان اعطا میشود، در حالی که بانکها مانعتراشیهای متعددی میکنند و دولت باید نظارت جدی داشته باشد. همچنین خانوادههای موفق از نظر بهداشت روان و زوجهای موفق به ویژه در سنین کمتر معرفی شوند و دولت هم حمایتهای ویژه از خانوادههای موفق انجام دهد و برای آنها برنامه داشته باشند.
از تیمهای روانشناسی و مشاوره پیش از ازدواج، حین و پس از ازدواج استفاده کنند و آنها را زیر پوشش مشاوره قرار دهند. در این زمینه افراد متخصص و متعهدی وجود دارند که میتوانند مراجعان را مورد مشاوره قرار دهند. این مسئله هم به ازدواج جوانها و هم به پایداری ازدواج آنها کمک خواهد کرد.
جوانان باید نگرش خود را اصلاح کنند و با زوجهایی که زندگی موفقی داشتهاند صحبت و از تجربیات آنها استفاده کنند. در کارگاههای ازدواج شرکت کنند و مهارتهای همسرداری و زندگی مشترک را در خود تقویت کنند، در این صورت متوجه خواهند شد که با برنامهریزی میتوانند هم دارای تحصیلات عالی داشته باشند و هم ازدواج موفقی را تجربه کنند و یا شاغل باشند و زندگی متأهلی خوبی را بسازند.
ایکنا ـ سلبریتیهایی که اغلب ازدواج پایداری ندارند امروزه به الگوی برخی از جوانان تبدیل شدهاند؛ الگوسازی برای جوانان باید از چه مجرا و با چه شرایطی انجام شود تا آنان با نمونههای ازدواج موفق و مانا آشنا شوند؟
مسئله سلبریتیها خیلی مهم است و اغلب جوانها از طریق رسانهها با آنها آشنا میشوند و این همان جریان نرم و خزندهای است که از طریق رسانهها و از طریق فیلمها و سریالها تزریق میشود. اغلب مشکلات به ویژه در حوزه ازدواج فرهنگی است، هر چند ویژگیهای شخصیتی هم مطرح است، اما این ویژگیها در سایه ذائقهسازیها پدید میآید. یعنی به جای اینکه در سریالها و فیلمهای مختلف نشاندهنده ازدواجهای غلط، معرفی الگوهای غلط، طلاق، خیانت و ... باشند، الگوهای درستی را معرفی کنند و خانوادههایی را نشان دهند که ازدواج موفق و فرزندان موفقی دارند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام