ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در افغانستان و ایتالیا در گفتوگو با ایکنا، درباره ارزیابی خود از عملکرد حکومت دو ساله طالبان به ویژه در نسبت با امنیت ملی ایران گفت: عملکرد طالبان در این دو سال با توجه به منافع و امنیت ملی کشور نشان میدهد که این جریان یک تهدید معتبر برای ایران است. در واقع طالبان یک متغیر وابسته است و کاملاً در زمین آمریکا بازی میکند و از سوی آنها صیانت میشود و مأموریت ژئوپلیتیکی خود را انجام میدهد.
وی با اشاره به کمکهای مستمر هفتگی 40 میلیون دلاری آمریکا به این جریان برای بقای آنها در این مدت گفت: در این راستا طرح و موضوعاتی مانند جلوگیری از حضور زنان در اجتماع و ممنوعیت تحصیل دختران و تمرکز بر اینها، یک بازی برای انحراف از حمایتهای آمریکا از طالبان است.
ظهرهوند با بیان اینکه طالبان کاملاً در تعارض با ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران در منطقه است، گفت: ایران بدون برخورداری از این ظرفیتها امکان تحقق منافع منطقهای خود را ندارد. هر کشوری برای ایفای نقش در یک منطقه به ظرفیتهای ژئوپلیتیکی خود متکی است. از این منظر داعش، طالبان و جریانهای تکفیری برای آمریکا یک ظرفیت ژئوپلیتیکی در منطقه هستند که به آنها سوژه میدهند و حضور آنها را در منطقه توجیه میکنند. در مقابل موضوعات هویتی، فرهنگی و تاریخی مانند زبان فارسی، شیعیان، نوروز و سایر اشتراکات و پیوندهای هویتی و فرهنگی، ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران در منطقه هستند.
سفیر اسبق ایران در افغانستان اظهار کرد: طالبان صریحاً مخالفت خود را با زبان فارسی اعلام کرده و در حال زدن ریشه آن هستند. در تقابل با شیعه، سیاست کوچ اجباری شیعیان را دنبال میکنند. همین الان به طور مستمر جریانها و گروههای فارس زبان متمایل به ایران را جابجا میکنند و در نقاطی مانند بدخشان تیمهای ترور دارند. همچنین شخصیتهایی که امید داشتند طالبان یک جریان اسلامی است و در حال همکاری بودن، حذف شدهاند.
وی افزود: اقدام دیگر طالبان وارد کردن نیروهایی از داخل پاکستان به افغانستان در مناطق متعلق به فارسزبانهاست. والیهای منصوب شده از سوی طالبان غالبا جزو فاشیستهای پشتو هستند. در واقع طالبان یک جریان ضد هویتی است و پشتونیسم، ضد زبان فارسی و ضد ایران و هویت ایرانی است و اگر ما به این مسائل مهم توجه نکنیم امکان ایفای نقش در منطقه نداریم. به عبارتی ظرفیت حضور و بازیگری منطقهای ایران وابسته به این عناصر هویتی و فرهنگی است که طالبان در حال تضعیف و از بین بردن آن است.
ظهرهوند با بیان اینکه طالبان نیروی نیابتی آمریکا در منطقه است، گفت: ورود طالبان در منطقه تبدیل کردن این منطقه به یک کانون بحران منطقهای برای ایران است. طالبان مانند هیولایی در حال رشد است و طالبان و جریانهای تکفیری از هم گسستی ندارند. زیرا داعش و القاعده بر بستر طالبان در حال فعالیت در افغانستان هستند. اکنون نیز گروه آمریکایی بلک واتر در حال شکلدهی به شبکه حقانی و تبدیل آن به چیزی شبیه گروه واگنر است به نحوی که منطقه وزیرستان شمالی در حال تبدیل شدن به یک تهدید معتبر علیه روسیه، چین و بعد علیه ایران است.
این کارشناس مسائل افغانستان با اشاره به قطع حقآبه هیرمند و باز نشدن جریان آب به سوی ایران برخلاف برخی تبلیغات از سوی طالبان در دوسال اخیر گفت: وقتی مجموعه این مسائل را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم طالبان از رفقای آمریکا هستند و مانند ماجرای زلنسکی در اوکراین، هر کس بخواهد علیه طالبان اقدامی کند ناتو تمامقد پشت سر آن میایستد.
ظهرهوند با بیان اینکه الان آمریکاییها به بهانه مبارزه با داعش در پی ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان هستند، گفت: این در حالی است که تروریسم ساخته و پرداخته خود آمریکاییها و توجیهکننده حضور آنها در مناطق حوزه نفوذ ایران است. در مقابل میبینیم غربیها سپاه را گروه ترویستی معرفی میکنند در حالی که این سپاه بود که داعش را سرکوب کرد و این آمریکاییها هستند که در حال جابجایی داعش در نقاط مختلف منطقه هستند.
وی با تأکید بر اینکه طالبان در حال تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران به منزله یک حکومت دینی است، ادامه داد: غربیها جمهوری اسلامی ایران و طالبان را به منزله دو حکومت مذهبی در قالب یک بسته به جهان معرفی میکنند و لذا طالبان یک شمشیر دولبه در دست آمریکاست. از منظر آمریکا طالبان در نهایت باید حذف شود اما در وضعیت کنونی یک مؤلفه سلبی است که فعلاً برای آمریکاییها کارکرد دارد و آنها تا رسیدن به تغییرات ژئوپلیتیکی دلخواه، از طالبان صیانت میکنند.
ظهرهوند درباره تحلیل نوع مواجهه جمهوری اسلامی با طالبان در این دو سال گفت: مسئله اصلی نوع خوانش از حضور طالبان است. عدهای اینگونه تصور و تحلیل میکردند که طالبان عامل شکست آمریکا و یک جریان ضد آمریکایی است در حالی که آمریکا در افغانستان شکست نخورد بلکه تغییر فاز داد و شکل بازی را عوض کرد که متأسفانه برخی مسئولان این را متوجه نیستند یا نمیخواهند متوجه باشند.
سفیر اسبق ایران در افغانستان یادآور شد: در این دو سال اتفاقات نامیمونی افتاده و بعید است این مسئولان بتوانند بعدا پاسخی برای چرایی اتخاذ این سیاست نسبت به طالبان داشته باشند.
وی با تأکید بر اینکه طالبان برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده گفت: اگر جمهوری اسلامی ایران نبود، اصلا جریان طالبان وجود نداشت. در حقیقت این جریان در مقابل جریان شیعی انقلاب اسلامی درست شد. الان چند هزار طلبه طالب از پاکستان وارد افغانستان شدهاند و مدارس دینی داخل پاکستان در حال منتقل شدن به داخل افغانستان هستند. در این مدارس چه آموزههایی ارائه میشود؟
ظهرهوند تصریح کرد: الان به ادعای خود آمریکاییها 21 جریان تکفیری در افغانستان ساماندهی شدهاند و اینها نوار شرقی کشور را تهدید میکنند. اگر ما این مسائل را نبینیم چگونه میخواهیم امنیت ملی را تأمین کنیم؟ این جریانها روی سکه دیگر آمریکا در تقابل با ایران هستند. امروز آمریکا که نمیتواند به طور مستقیم به ایران حمله کند و جریانهای سلفی و تکفیری بهترین مؤلفه برای برخورد با ایران هستند و این جریانها برای ایران تهدید معتبر باشند.
وی با بیان اینکه این صحبتها به معنای درگیری و جنگ با طالبان نیست، گفت: طالبان را باید در یک بسته دیگر تحلیل کرد و اینها همانطور که قبلا سقوط کردند باز هم سقوط میکنند اما حضور آنها برای افزایش مشکلات ایران است. ما در مقابل طالبان، باید مؤلفههای ژئوپلیتیکی خود را بفهمیم و بعد شناسایی و ساماندهی کنیم.
این کارشناس مسائل افغانستان در پایان اظهار کرد: زبان فارسی، فارسزبانها و شیعیان مؤلفهها و ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ما در افغانستان هستند و اگر این مؤلفهها تضعیف شوند این امنیت ملی ایران است که تضعیف میشود. ما باید از این مؤلفههای ژئوپلیتیکی صیانت کنیم و برای آنها زمینه فراهم کنیم. در حالی که طالبان در حال تبدیل افغانستان به سرزمین پشتونها هستند. بخشی از سیستان، قلعه زال و تخت رستم در افغانستان است و اینها بخشی از مهمترین مؤلفههای هویتی ما در این سرزمین هستند و نباید اجازه داد یک حکومت با این ظرفیتهای هویتی و فرهنگ چنین برخورد کند. این امر نیازمند یک دیپلماسی ویژه است که متأسفانه من این توان را در حال حاضر نمیبینم.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام