به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسین هاشمیان، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم (ع)، ۸ بهمنماه در بیست و سومین پیشنشست ملی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) با موضوع «اندیشههای تمدنی امام رضا (ع)؛ عدالت برای همه، ظلم به هیچ کس» که از سوی دفتر قم بنیاد علمی ـ فرهنگی آستان قدس رضوی برگزار شد، گفت: حکمرانی مفهومی است که تعریف مستدلی در ادبیات علمی از آن صورت نگرفته است ولی تعریف بنده به معنایی مرور برخی از تعاریف و نقاط مشترکی است که اندیشمندان مختلف بر آن تأکید کردهاند؛ حکمرانی به معنای تمشیت امور جامعه توسط حاکمیت در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و ... در راستای مصالح عمومی جامعه از طریق سیاستگذاری و قانونگذاری است.
وی با بیان اینکه حکمرانی دانشی هنجاری و ایدئولوژیک است، اظهار کرد: در دنیای غرب دو مبنای ایدئولوژیک برای حکمرانی تعریف شده است؛ اول اینکه مصلحت و خیر عمومی چیست و دوم اینکه ابزارهای رسیدن به این مصلحت چیست؟ همین دو دیدگاه دو نظام حکمرانی یعنی لیبرالیسم و سوسیالیسم را در غرب ایجاد کرده است و برخی اوقات چپها و سوسیالیستها رأی میآورند و برخی اوقات هم راستها یا لیبرالها.
هاشمیان با بیان اینکه جان رالز معتقد است که ارزش غایی، عدالت است لذا نظام سوسیالیست را برای حاکمیت پیشنهاد کرد، ادامه داد: دیدگاه دیگر هم دیدگاه فریدریش هایک است که معتقد است آزادی، ارزش بنیادین است و تقابل این دو هم جالب است زیرا دیدگاه دوم یعنی هاییک، لیبرالیسم را تجویز میکند ولی رالز میگوید حاکمیت باید فرصتهای برابر را برای جامعه ایجاد کند و نظام اجتماعی، فی حد نفسه عادلانه نیست.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: فریدریش هایک، عدالت را سراب اجتماعی میداند و میگوید دولتها با شعار عدالت به وسط میآیند ولی نه تنها عدالت محقق نمیشود بلکه آزادی فردی انسانها را هم از آنان میگیرند و آنان را به بردگی میگیرند یعنی کاملا تئوریزه کرده است که رفتن به سمت عدالت ملازم به بردگی گرفتن مردم و سلب آزادی از آنان است.
وی افزود: او معتقد است که عدالت وصف رفتار انسانی است و نه موقعیت اجتماعی و رفتار افراد باید عادلانه باشد و آن چه در جامعه رقم میخورد خودش عین عدالت است زیرا نظم جامعه، نظم خودجوش است مگر اینکه حاکمیت این نظم خودجوش را بر هم بزند و بیعدالتی را گسترش دهد و از دل این تفکر، نئولیبرالیسم به دست آمد.
هاشمیان با بیان اینکه از منظر دینی، کلمه آزادی و عدالت، هر دو کلیدواژههای مهم است، افزود: در قرآن کریم بارها بر مقوله آزادی و عدالت تأکید شده و فرموده است: وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ؛ یا در آیه دیگری فرموده است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ فلسفه ارسال رسل و انزال کتب، ایجاد عدالت است؛ قرآن کریم به جای تقابل میان آزادی و عدالت، تلازم را گوشزد و مورد تأکید قرار داده است یعنی اگر عدالت نباشد آزادی هم نیست زیرا تعریف ما از عدالت، تعریف رالز نیست.
وی افزود: رالز نگاه اومانیستی دارد و دیدگاه او ظرفیت نگاه همهجانبه به عدالت را ندارد کما اینکه در دیدگاه هایک هم آزادی تعریف همه جانبه نشده است در حالی که قرآن کریم نگاه همه جانبه به عدالت و آزادی دارد. ما دوگانه عدالت تکوینی و تشریعی داریم یعنی آفرینش، احسن تقویم است و حکمران هم در مقام تشریع باید این عدالت را محقق و پیاده کند زیرا اگر عدالت تکوینی نباشد در مقام تشریع هم بی معناست.
هاشمیان افزود: رالز میگوید در نظریه من نه تنها بسیاری از وجوه اخلاقی کنار گذاشته میشود بلکه روش درست در برخورد با حیوانات و طبیعت هم بیان نمیشود؛ چون ظرفیت این نگاه هستیشناسانه این دو نفر بیش از این نیست؛ معنای عدالت در اسلام میتواند گستره رفتار و کردار انسان را در تعامل با خدا، طبیعت، همنوع و ... ترسیم کند زیرا اگر نگاه هستیشناسانه توحیدی نباشد، بقیه موارد هم عادلانه نخواهد بود.
وی افزود: از منظر امام رضا(ع) کلیدواژه حکمرانی خودش را در مفهوم امامت نشان میدهد؛ در سیره عملی امام رضا(ع) تأکید جدی بر تبیین جایگاه امام همچنین بر روی صفت عدالت در امام وجود دارد. در امامت، محوریت با انسان کامل است که الان دست ما کوتاه است، البته جایگاه مشورت و شورا در نظام اسلامی محفوظ است.
وی اضافه کرد: امام رضا(ع) در مناظره با رأس الجالوت، ویژگی عدالت را در کنار عصمت ذکر کردهاند؛ عبدالرزاق نائینی در ذیل این فرمایش امام رضا(ع) آورده است که این تلازم به این معناست که اگر عدالت نباشد عصمت هم نخواهد بود و شهیدصدر هم فرموده است عدالت امام از این جهت است که امام، مظهر اسماء و خلیفه الهی است و باید اسم عدل الهی را هم شامل شود؛ این عدالت اسمی است که تنظیمگر اسماء دیگر است.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: نقل است امام رضا(ع) در روایتی از پیامبر(ص) دارند که به ایشان گفته شد شما از قدرت فرامادی خود استفاده کنید تا افراد زیادی ایمان بیاورند و عده ما بیشتر شود ولی ایشان فرمودند مشیت الهی این است که انسانها با اراده خود ایمان بیاورند بنابراین حتی در مسیر ایمان و بندگی اجباری وجود ندارد آیا از این آزادی بالاتر؟
وی افزود: در سیره امام رضا(ع) هم عدالت و آزادی به تبعیت از قرآن کریم وجود دارد؛ وقتی مأمون با شادی خدمت حضرت آمد و طوماری باز کرد که به ما خبر دادهاند که ما هرات یا بلخ را فتح کردیم، امام با عتاب با او برخورد کردند و متذکر عدالت شدند و فرمودند آیا با امت پیامبر(ص) اینگونه برخورد و ظلم و ستم میکنید؟ یا در مورد دیگری که خشکسالی پیش آمد و مأمون از حضرت، دعای استسقا کرد، حضرت متذکر شدند که ای مأمون اگر والیان و حاکمان دروغ بگویند باران نمیبارد. حضرت(ع) در مواجهه با صوفیه هم سه ویژگی برای حاکم برشمردند که وفای به عهد و عدالت دو ویژگی مهم بیان شده است.
وی تأکید کرد: آنچه الان در دنیا حاکم است دعوا بر سر دوگانه عدالت و آزادی است ولی از منظر رضوی، عدالت و آزادی ملازم همدیگر هستند و نظام مبتنی بر امامت هر دو را محقق میکند به همین دلیل هم امام جز با نصب الهی در این سمت قرار نمیگیرد. بنابراین رکن این امامت، عدالت است و هم در تکوین و هم تشریع، مبنای جدی دارد.
انتهای پیام