به گزارش ایکنا، جلسه شرح مناجات خمس عشر امام سجاد(ع) به مناسبت ماه رجب و ماه شعبان با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، کارشناس دین شب گذشته 8 بهمن در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در مناجات راجین میخوانیم: «يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ». اولین قدم این است که تو خودت را معرفی کردی هم برای خدا و هم برای خودت چون خدا میداند تو بنده او هستی ولی ما این حقیقت را نمیدانیم. لذا در همین اول کار اظهار بندگی میکنیم. اتفاقا بالاترین مقام همین است ولی ما عقلمان نمیرسد. وقتی تو میگویی من عبد هستم، تو برنده شدهای و همه حرفها قطع میشود.
حضرت میفرماید وقتی عبدی از خدا درخواست میکند به او میبخشد. اولین قدم برای هر دعا همین امیدی است که تو داری. اگر این امید را نداری وقت خودت را تلف نکن. اگر تو امید نداری که هر چه بگویی خدا گوش دهد و عمل کند برو کارهای دیگر بکن و وقت خودت را تلف نکن. کسی از دعا بهره میبرد که امید دارد.
در روایت هست: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً». خدا کجاست؟ جمکران، مشهد، مکه؟ روایت میفرماید من آنجایی هستم که حسن ظن بنده مومن من است. در روایت دیگر فرمود: «انا جلیس من ذکرنی» یعنی من همنشین کسی هستم که مرا یاد میکند. گاهی ما دعا میخوانیم ولی واقعا با خدا حرف نمیزنیم و فقط میخواهیم یک تیک زده باشیم. ما در ماه رجب آمدیم که با خدا حرف بزنیم و بهانهای برای حرف زدن پیدا کنیم.
وقتی تو میگویی «يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ» داری عطای پروردگار را میبینی چون همین حرف زدن با خدا اعطای خداوند است. نکته این است که حضرت نمیفرماید اگر عبد درخواست کند خدا عطا میکند و حرفی از اگر و شاید نمیزند، بلکه میفرماید وقتی عبد درخواست کند خدا عطا میکند. اگر به تو عطا نشده است یا درخواست نکردی، یا عبد نبودی. قرآن هم میفرماید «اذا سألک عبادی» یعنی وقتی عباد از من سوال کنند؛ نمیگویید وقتی مومنین از من سوال کنند، وقتی مسلمین از من سوال کنند بلکه میگوید وقتی بندگان من سوال کنند.
این مناجات، مناجات راجین است و وقتی شما میگویی «يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ» رجا از همینجا شروع میشود که وقتی عبد از خدا درخواست میکند، به او عطا میکند. منتهی انسان باید واقعا عبد باشد. همین که شما دعا میکنی و وقتی مستجاب نمیشود اعتراض میکنی معلوم است که عبد نیستی. عبد یعنی تو فقط دعا کن.
فرزند امام صادق(ع) مریض شد و حضرت برای شفای فرزندش دعا کرد ولی بچه ایشان فوت شد. وقتی به ایشان گفتند چرا دعای شما مستجاب نشد حضرت فرمود: «أردنا أمرا وأراد الله أمرا والذي أراد الله خير». اگر امام صادق(ع) از من و تو مهمتر است برای این است که عبدتر است، اگر پیامبر(ص) خیلی مهم است به این خاطر است که عبد است. انسان باید به این نقطه برسد. شروع کار این است که اگر عبد هستی از خدا درخواست کن. اگر عبد بودی حاجتروا میشوی.
تو قرار است عبد باشی. ما باید گاهی عبد بودن خودمان را تست کنیم. همه مسلمانیم و خدا را قبول داریم ولی این عبد بودن است که ارزش دارد. خدا عبدش را دوست دارد. عبد خدا یعنی پیامبر(ص)، عبد خدا یعنی امیرالمومنین(ع)، عبد خدا یعنی حضرت داوود. آیا ما هم عبد هستیم؟ آیه قرآن میفرماید: «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشتهايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را مىبخشد، كه او آمرزگار مهربان است».
اولین قضیهای که در این مناجات مطرح شد عبد بودن بود. بعد از آن میگوییم: «وَ إِذا أَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ» یعنی وقتی بنده آرزویی میکند، او را به آرزویش میرسانی. آرزوهای ما بچهگانه است ولی همین که میدانیم آرزوهایمان را باید کجا بگوییم خیلی ارزشمند است. همه آرزو دارند و آرزو داشتن جزء خلقتهای زیبای خداوند است ولی این هشت میلیارد نفر روی زمین آرزوهایشان را به چه کسی میگویند و از که میخواهند؟ اکثر مردم آرزوهایشان را از یک موجود موهوم میخواهند ولی برخی آرزوی خود را از خدا میخواهند. اصلا همه اینها بهانه بوده که تو سراغ خدا بروی. مهم این است که به بهانه آرزو، سراغ خدا بروی. اتفاقا عمق آرزوی تو ارتباط با خداست و چیزهای دیگر بهانه برای این است. لذا آرزوهای انسان مدام تغییر میکند و وقتی به یک آرزویی میرسیم میفهمیم چندان ارزشی نداشته است ولی همه اینها برای این است که تو ارتباط خودت را با خدا برقرار کنی. خدا این ارتباط را دوست دارد و میخواهد بنده، خودش را برایش لوس کند.
بسیاری از مردم آرزو دارند ولی نمیدانند سمتش کجا است. اینها بیچاره هستند، حیران هستند ولی شما که آرزو داری میدانی باید کجا بروی. این جاذبه پنهان خدا با تو است که تو را به سمت خودش میکشد. حتی گاهی آرزویت برآورده نمیشود و به خدا شکایت میکنی. این هم خوب است که اگر انسان میخواهد شکایت کند از خدا شکایت کند.
یک قانونی داریم که خدا هر چیزی قرار داده مابهازای آن را قرار داده است مثلا خدا تشنگی داده، مابهازای آن آب داده است و اگر اینطور نبود خدا حکیم نبود. اگر خدا به ما آرزو داده است مابهازای آن را هم داده است. مثلا من آرزو دارم همسایه امیرالمومنین(ع) باشم، خودم هم میدانم که چنین استحقاقی ندارم ولی این آرزو در مسیر زندگی تو به دست میآید. هر طور زندگی کنی، آرزویی که داشتی به دست میآوری. خلقت خدا اینطوری است که آرزو را به تو داده و طبق برهان مابازاء آرزوی تو را برآورده میکند.
بسیاری از مردم موفقیت را در رسیدن به آرزوهای بزرگ میدانند ولی موفقیت، داشتن آرزوهای برتر است. موفقیت این است که انسان بداند آرزوی خودش را به چه کسی بگوید و مخاطب آرزوی او کیست. مهم این است که تو چه آرزویی داری و اینکه از چه کسی آرزو داری. اینجا امام سجاد(ع) به ما یاد داد: «يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ، وَ إِذا أَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ، وَ إِذا أَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَأَدْناهُ؛ ای آنکه هرگاه بندهای از او بخواهد عطایش کند و هرگاه چیزی را که نزد اوست آرزو کند، به آرزویش برساند و زمانی که به او روی آورد، مقرّب و نزدیکش سازد».
انتهای پیام