تلاش‌های خلفای عباسی برای تضعیف دانشگاه جندی شاپور
کد خبر: 4198071
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۲
یونس کرامتی بیان کرد:

تلاش‌های خلفای عباسی برای تضعیف دانشگاه جندی شاپور

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: درباره موضع خلفای عباسی نسبت به جندی شاپور باید گفت که تمام شواهد از تلاش برای تضعیف این مرکز دلالت دارد. یکی از شواهد این است که خلفای عباسی، بسیاری از عالمان و پزشکان برجسته جندی شاپور را جذب بغداد می‌کردند.

یونس کرامتی

به گزارش ایکنا، پیش نشست «چهارمین کنگره بین المللی جندی شاپور» امروز دوشنبه 16 بهمن‌ماه 1402 از سوی گروه تاریخ اسلام دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی با همکاری پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران برگزار شد.

یونس کرامتی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران، در این نشست با موضوع «نهضت ترجمه و جندی‌ شاپوریان» به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید:

نکته مهمی که ابتدا باید اشاره کنم مباحث جعلی زیادی است که درباره مکان‌های تاریخی، بعضاً رنگ واقعیت به خود می‌گیرند. مثلاً در ویکی‌ پدیای فارسی، تا 15 فوریه سال 2022 عکسی جعلی با عنوان بقایای دانشگاه جندی شاپور وجود داشت که بعد از بررسی متوجه شدیم این عکس مربوط به «دژ دالبدان» در شمال ولز است. اما نکته مهم‌تر این است که سال بعد، متوجه شدم در بسیاری از مجلات معتبر انگلیسی، مقالاتی با این تصویر جعلی منتشر شده بود که بسیاری از این مجلات، از جمله مجلات تراز اول علمی هم بودند ولی به چنین جعلیاتی پی نبرده بودند. به نظرم چنین کاری می‌تواند یک جعل هدفمند از جانب برخی افراد باشد. حتی تصویر دژ دالبدان را که رنگی است، سیاه و سفید کرده بودند تا رنگ واقعیت به آن بدهند و البته به میزان زیادی هم در چنین کاری موفق بوده‌اند. واقعیت این است که درباره بسیاری از مؤسسات تمدنی دیگر از جمله کتابخانه اسکندریه، بیت الحکمه به عنوان یکی از مراکز علمی مهم اسلامی و ... نیز چنین بافته‌ها و جعلیاتی وجود دارد.


مکاتب مهم ترجمه

نکته مهم در مورد ترجمه این است که قبلا نرم‌افزارها و کلاس‌های ترجمه وجود نداشته و صرفا جاه‌های خاصی که از موقعیت ژئوپلتیک ویژه‌ای هم برخوردار بوده‌اند، می‌توانستند اقدام به چنین کاری کنند. سه مکان مهم وجود داشته‌ که دارای نقشی مؤثر در ترجمه بوده‌اند که یکی از آنها همین جندی شاپور است که برخلاف تصور، زبان آن پهلوی نبوده بلکه آرامی بوده است و بعدها زبان سریانی، به عنوان زبان علم در آنجا رواج پیدا کرده است. البته دست‌اندرکاران این مجموعه علمی، گاهی از زبان عربی نیز استفاده کرده‌اند هرچند زبان عامه مردم در آن زبان فارسی بوده است.

دومین مکتب، «حنین در حیره» بوده است که توسط حنین بن اسحاق عبادی؛ به عنوان یکی از پزشکان و مترجمان برجسته بنیانگذاری شده است. زبان مادری این مکتب، سریانی بوده است و با زبان عربی هم کار کرده‌اند چون تمام جهان اطراف آنها عرب‌زبان بوده‌اند. البته در این مکتب به زبان یونانی هم آشنایی داشته‌اند. مکتب «ثابت بن قره» نیز از دیگر مکاتبی بوده که بهترین و بزرگترین مترجمان را در اختیار داشته است. جندی شاپور از شهرهایی بوده که صدمه زیادی در فتوحات مسلمانان نمی‌بیند و بدون دردسر در دوران اسلامی به حیات علمی خود ادامه می‌دهد. اطلاعات زیادی از وضعیت علم در دوران امویان نداریم و مشهور است که این حکومت، تمایل چندانی هم به گسترش علم نداشته است اما درباره موضع خلافت بغداد، یعنی دوران عباسی نسبت به جندی شاپور باید گفت که تمام شواهد از تلاش برای تضعیف این مرکز علمی دلالت دارد. یکی از شواهد سخن بنده، این است که خلفای عباسی، بسیاری از عالمان و پزشکان برجسته جندی شاپور را جذب بغداد می‌کردند.


دعوت خلفا از عالمان جندی شاپور برای حضور در بغداد

البته باید دانست که دعوت خلیفه، در واقع احضار بوده است و افراد موظف بودند در بغداد حضور پیدا کنند مگر اینکه می‌توانستند بهانه‌ای بتراشند. کار به جایی می‌رسد که برخی از این عالمان که قصد نداشتند به بغداد بروند، دنبال واسطه می‌گردند تا خلفا دست از سرشان بردارند. ماسرجویه، یکی از افراد مؤثر در جندی شاپور در زمینه ترجمه بوده است. اولین متنی که از سریانی به عربی ترجمه شده «کناش اَهرَن القس» بوده که توسط وی ترجمه شده است. این شخص یک یهودی اهل بصره ولی سریانی زبان بوده است. 

شخص دیگری به نام ماسرجویه وجود دارد که یک قرن بعد از این شخص زندگی کرده ولی گاهاً با وی اشتباه گرفته می‌شود. این شخص دوم، مسیحی بوده که رساله‌ای با عنوان «ابدال الادویه» از وی به جا مانده است. خاندان بُختیشوع نیز از دیگر مترجمان جندی شاپور بوده‌اند که نقش مؤثری در ترجمه آثار پزشکی به عربی داشته‌اند. یکی از افراد این خاندان، شخصی به نام جبرئیل بن بختیشوع بوده است که کتب مختلفی در زمینه‌های علمی را برای ترجمه از یونان به ایران ‌آورده است. باید دانست حیات نهضت ترجمه بستگی به سفارشاتی داشته که به این مراکز شده است؛ مثلا جبرئیل بن بختیشوع، سفارش ترجمه پنج کتاب که توسط جالینوس نوشته شده بودند را به مکتب حنین می‌دهد.

 

رقابت خاندان ماسویه و بُختیَشوع

خاندان ماسویه، خاندان رقیب بختیشوع بوده‌اند که این رقابت بسیار شدید و بعضاً ناسالم هم بوده است. خود ماسویه، میخائیل بن ماسویه و یوحنان بن ماسویه، از مترجمان اصلی این خاندان بوده‌اند. مخصوصاً یوحنا بن ماسویه، شخصی بسیار مشهور در میان مترجمان بوده است. لازم به ذکر است که افرادی معمولا وجود داشته‌اند که به عنوان واسطه عمل کرده و سفارش ترجمه‌های لازم را ارائه می‌دادند و نقش آنها بسیار هم پررنگ بوده است چراکه وقتی سفارش‌دهنده‌ای برای ترجمه وجود دارد حمایت مالی برای مترجمین هم پدید می‌آید.

سلمویه بن بنان؛ از دیگر مترجمان جندی شاپور بوده است. وی پزشک شخصی معتصم؛ خلیفه وقت عباسی بوده و معتصم، اعتماد زیادی هم به وی داشته است و دو سال پس از مرگ این پزشک، وی هم می‌میرد. خود معتصم پس از مرگ این پزشک می‌گوید به زودی من هم از دنیا خواهم رفت چراکه فقط سلمویه بن بنان، طبع بنده را به خوبی می‌دانست. سلمویه بن بنان؛ در ترجمه‌ها بسیار سخت‌گیر بوده است و حنین، ذوق او را در تشخیص ترجمه درست و آراسته و روشن، ستوده است. 

شیرشوع بن قطرب یا شیریشوع بن قطرب، مترجم دیگر در جندی شاپور بوده که حمایت زیادی هم از مترجمان داشته است و به زبان سریانی هم بیش از زبان عربی توجه کرده است. وی شخصاً یکی از آثار جالینوس را هم ترجمه کرده است. به گفته ابن ابی اصیبعه، از پزشکان و مترجمان سده هفتم هجری، وی پشتیبان خوبی برای مترجمان در جندی شاپور بوده است. پزشک دیگر که اقدام به ترجمه کرده است، ابن سرابیون است که بنده مقاله‌ای درباره وی نوشته‌ام و حدسم این است که این شخص، یکی از آخرین پزشکان جندی شاپور بوده که از وی اطلاع داریم. وی هم سریانی نویس بوده است. 

 

انتهای پیام
captcha