روزه‌داری برای سلامتی یا تقواپیشگی
کد خبر: 4207285
تاریخ انتشار : ۰۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۵
در نشست «نسبت علم و دین در سلامت» پاسخ داده شد

روزه‌داری برای سلامتی یا تقواپیشگی

استادتمام گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ضمن تحلیل این مسئله که هدف از روزه‌داری آیا سلامت است یا تقوا، عنوان کرد: سلامت عنایت خداست که اگر این عنایت از فردی گرفته شود، مریضی شروع می‌شود و بیماری وقتی است که خداوند عنایت را از عوامل سلامتی برداشته است.

ارسالی/ روزه برای سلامتی است یا تقوابه گزارش خبرنگار ایکنا، فرهنگستان علوم پزشکی ایران و دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت با همکاری اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت وابسته به دانشگاه امام صادق (ع) و انجمن علمی دانشجویی الهیات این دانشگاه در ماه مبارک رمضان برنامه‌ای آموزشی با عنوان «مدرسه رمضانی شفاء؛ گذری بر یافته‌های علمی در الهیات سلامت» را به‌ طور مجازی برگزار می‌کند.

سومین نشست از این مجموعه با موضوع «نسبت علم و دین در سلامت؛ با تأکید بر روزه‌داری» با سخنرانی حمیدرضا آیت‌اللهی، استاد تمام گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و عضو گروه علمی فلسفه، اخلاق پزشکی و علوم زیستی فرهنگستان علوم پزشکی ایران برگزارشد که محتوای این نشست را با هم می‌خوانیم.

آیا روزه گرفتن صرفاً برای سلامت است؟ در گذشته در کشور ما عده‌ای به دنبال مبانی علمی دستورات دینی می‌گشتند و مطرح می‌کردند که مثلاً چون مشروب و گوشت خوک برای سلامتی زیان دارد به همین دلیل اسلام مصرف آنها را حرام کرده است. این افراد علم‌گرا به دنبال این بودند که دستورات دینی را در قالب علمی مطرح کنند و از این جهت به دین جلوه دهند. اشکال این کار این بود که هویت دین را تحت عنوان هویت علمی مطرح می‌کردند و اینگونه برداشت می‌شد که خود دین حجیتی ندارد و دین با علم باید حجت پیدا کند.

یعنی با علمی که دنیای غرب توانسته دامنه وسیعی از معلومات را توسط آن مطرح کند، باید دین را تأیید کنیم و دینی که 1400 سال است یک حرف ثابت را زده و تغییر نکرده را با علمی که هر روز حرف جدیدی می‌زند و حرف‌های قبلی خود را رد می‌کند، باید تبیین کرد.

آیا فلسفه روزه تقوا است نه سلامتی؟

در مقابل این رویکرد، رویکرد دیگری نیز مطرح است که افراد معتقد به آن می‌گویند مسائل دینی ربطی به علم ندارد و دین فقط برای هدایت است و وقتی آیه قرآن می‌‌گوید روزه بر شما واجب شد همچنان که بر گذشتگان نیز واجب شد تا تقوا پیشه کنید، پس فلسفه روزه تقوا است نه سلامتی. این گروه از اینکه افراد دیگر وجهه علمی برای گذاره‌های دینی بیان می‌کنند ابا داشتند. این طرز تفکر در میان غربی‌ها هم مطرح است یعنی غربی‌ها هم معتقد هستند علم و دین ربطی به هم نداشته دو حیطه کاملاً مجزا هستند و مسائل دینی و آموزه‌های قرآنی فقط برای هدایت انسان و مسائل علمی برای تبیین روابط بین مسائل مادی و دنیوی است. پس در یک نگاه وجه علمی آیات قرآن و مباحث دینی و در یک نگاه وجه هدایتی آن مورد توجه قرار گرفته است.

در خصوص طرز تفکر اولیه (اعتقاد به وجه علمی مباحث دینی) این سؤال‌ها مطرح می‌شود که ایا واقعاً دین آمده که بگوید در عالم چه اتفاقی افتاده است؟ آیا انواع و اقسام مسائل علمی که در جهان علم مطرح است در قرآنی که 600 صفحه است همگی مورد توجه قرار گرفته است؟ در پاسخ به این سؤال‌ها می‌توانیم بگوییم قرآن چند مسئله علمی را مطرح کرده و به همه علوم نپرداخته است.

پس اگر به مسائل دینی، علمی نگاه کنید یکی از مشکلاتی که به وجود می‌آید این است که قرآن به بسیاری از مسائل علمی توجه نکرده است؛ علم دامنه وسیعی دارد پس نسبت قرآن با این دامنه وسیع علمی چه می‌شود؟ و حال که در قرآن بسیاری از مسائل علمی مطرح نشده، نگاه علمی به قرآن برای قرآن مزیت نیست بلکه می‌تواند یک اشکال باشد.

از سوی دیگر علم در مورد واقعیت‌ها صحبت می‌کند نه در مورد تجویزها در صورتی که دین به غایت و هدف زندگی توجه دارد و مسائل و دستوراتی را تجویز کرده است بنابراین می‌توان نتیجه گرفت قرآن کتاب علمی نیست.

در خصوص دیدگاه دوم که معتقد است دین آمده تا انسان را هدایت کند و برای تقوا و تعالی بشر است نیز باید گفت: واضح است که دین برای چنین کاری آمده است اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که شما در داخل آموزه‌های دینی مسائل مختلفی را می‌بینید که به معنای هدایت نیست بلکه در مورد واقعیت بیرونی صحبت می‌کند مثل داستان‌های قرآنی حضرت یوسف، موسی، عیسی و ... وقایعی را بیان می‌کند که در جهان خارج رخ داده است. درست است که بیان این داستان‌ها برای این است که شما هدایت شوید اما آیا این داستان‌ها در واقعیت رخ داده است یا خیر؟ در این خصوص باید موضعمان را روشن کنیم.

سکوت علم در خصوص برخی مباحث دینی

یکسری مسائلی در دین است که علم در خصوص آن ساکت و یا حتی با آن بیگانه است مثل اینکه خداوند هفت آسمان را خلق کرده و یا اینکه خداوند در شش روز جهان را خلق کرده است. این آیات قرآن یک واقعه بیرونی را توضیح می‌دهد. اما آیا این توضیح جنبه هدایتی دارد؟ خیر؛ پس تنها جنبه هدایتی قرآن نمی‌تواند مورد توجه قرارگیرد و غیر از سیر و سلوک و هدایت، قرآن در خصوص واقعیت‌های عالم هم توضیحاتی داده است.

مثلاً در آیات قرآن آمده است که «نگاه کنید شتر چطور آفریده شده است»، «نگاه کنید چطور شما را روی دریا جابه‌جا می‌کنیم»، «خداوند دو دریا را گذاشته که به هم می‌رسند اما با هم ترکیب نمی‌شوند» و ... . آیا این مسائل در خصوص وقایع بیرونی است یا خیر؟ مسلماً بله؛ همانگونه که قرآن گفته روزه بگیرید تا تقوا پیشه کنید همانگونه نیز در روایت‌ها گفته شده روزه بگیرید تا سالم بمانید. یعنی برای روزه تجویز جسمانی کرده است نه تجویز معنوی برای هدایت. بنابراین نه می‌توان گفت قرآن کتاب هدایت محض است و نه می‌توان گفت کتاب علم محض است.

آموزه‌های دینی ابعاد مختلف دارد؛ بخشی در مورد هدایت بشر است، بخشی در مورد واقعیت‌های عالم است و بخشی هم تمثیل‌ها و داستان‌های قرآنی است که از یک واقعه حکایت می‌کند پس قرآن نه کتاب هدایت محض است نه کتاب محض علمی است و نه کتابی است که تمثیل‌هایی را بدون واقعیت بیان کرده باشد.

آیا داستان‌های قرآن سمبلیک است؟

برخی مطرح می‌کنند که داستان‌های قرآنی جنبه سمبلیک دارد و به عنوان مثال و سمبل بیان شده‌اند اما جامعه دینداران پذیرای نگاه سمبلیک به آیات نیست. مثلاً اینکه داستان حضرت یوسف(ع) اتفاق نیفتاده و فقط توصیفی برای این است که عفت داشته باشید، یک نگاه سمبلیک به آیات قرآن است اما اگر اینطور بود و این واقعه حقیقتاً رخ نداده بود، این داستان اثری بر مردم نداشت.

قرآن بنا دارد بگوید واقعاً چنین واقعه‌ای رخ داده است البته برخی از آیات قرآن سمبلیک یا استعاره هستند و همانطور که در حج راه رفتن بین صفا و مروه و یا سنگ زدن به شیطان نمادین است، برخی آیات نیز جنبه استعاره دارند اما همه آموزه‌ها و مطالب قرآن قابل تفسیر به صورت نمادین نیست.

پس باید در ابتدا قبول کنیم که بخشی از آموزه‌های دینی در مورد حقیقت و واقعیت‌های علمی است، واقعیت‌های علمی زیادی در قرآن نیامده است، قرآن اول و به ذات برای هدایت بشر است و باید مسائل علمی و هدایتی را به گونه‌ای تبیین کنیم که هر یک جایگاه خودشان را داشته باشند.

ثمرات مادی و معنوی روزه

اما در مورد روزه؛ قرآن می‌گوید روزه برای این است که تقوا پیشه کنید و رشد پیدا کنید، اما آیا روزه موجب سلامتی ما نمی‌شود؟ بله روزه به ما سلامتی هم می‌دهد چون دستوری که خدا می‌دهد هم جنبه‌های مادی و هم جنبه‌های معنوی انسان را مورد توجه قرار می‌دهد پس روزه علی‌رغم اینکه برای رشد معنوی است ثمره مادی هم دارد چون برخاسته از حکمت الهی است و حکمت الهی فقط به یک بُعد انسان توجه نمی‌کند بلکه همه ابعاد را مد نظر دارد.  

اما سلامت یعنی چه و قرآن در مورد سلامت چه می‌گوید؟ در پاسخ اول باید سلامت را در جهت هدایت نگاه کنیم. قرآن در مورد سلامت مطالبی گفته است مثلاً برخی خوردنی‌ها، اشامیدنی‌ها و رفتارها را حرام اعلام کرده است. اما آیا این محرمات صرفاً برای سلامت انسان است و جنبه سلامت جسمانی را مد نظر دارد؟ بدون کرم تریشین گوشت خوک حلال است؟

مثلاً اسلام خوردن گوشت خوک را حرام کرده است. این گوشت کرم تریشین دارد و برای سلامتی زیان‌آور است. اما اگر بتوانیم کاری بکنیم که کرم تریشین گوشت خوک از بین برود ایا گوشت خوک حلال می‌شود؟ مسلماً خیر. حرمت اعم از زیان داشتن است و حرمت گوشت خوک هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه معنوی و برخی می‌گویند خوردن این گوشت انسان را بی‌غیرت بار می‌آورد.

هر کدام از این محرمات می‌تواند هم جنبه جسمی و هم جنبه معنوی داشته باشد. پس احکام الهی برای سلامت و در یک مجموعه منظم برای رشد انسان هستند که این رشد اعم از جسمانی و روحانی است و دین همانگونه که مسائل معنوی را برای رشد انسان مد نظر دارد رشد جسمانی هم که زمینه‌ساز رشد معنوی بشر است را مد نظر دارد. خداوند جسم را قرار داده تا روح بتواند حرکت داشته باشد پس بدون جسم نمی‌توانیم به رشد روحانی برسیم. در مورد روزه نیز اگر روزه‌داری برای جسم فردی زیان داشته باشد گفته شده است که نباید روزه بگیرد.

پس در یک جمع بندی می‌توان گفت: مجموعه اینها است که شما را به تفکری در مورد رابطه علم و دین می‌رساند.

واقعیت‌های علمی قران نشانه است

در تحلیل یکی از اساسی‌ترین مسائل رابطه علم و دین می‌توان گفت آموزه‌های دینی ناظر بر مسائل علمی هم می‌توانند باشند اما برای مسائل علمی ایجاد نشده‌اند و خدا برای مسائل علمی آنها را مطرح نکرده است اگرچه واقعیت‌های علمی هم در آنها وجود دارد. خداوند واقعیت‌های علمی را می‌گوید برای اینکه به آنها به صورت نشانه و آیه نگاه کنیم یعنی اهمیت مسائل علمی در نشانه و آیه بودن آنها است.

انسان مجموعه منسجمی از جسم و روح است و نمی‌شود یکی را به نفع دیگری کنار گذاشت، آموزه‌های دینی نیز هر دو را مورد توجه قرار می‌دهد. اما اگر مثلاً به بیماری قند مبتلا شدیم نباید به دنبال این باشیم که قرآن گفته برای این بیماری چه بخوریم یا چه نخوریم. قرآن کتاب هدایت برای بشر است که در آن واقعیت‌های علمی هم بیان شده است تا این واقعیت‌های علمی را ببینیم و آنها را با مطالعه و تحقیق گسترش دهیم.

در زمان حضرت علی (ع) کشورگشایی گسترده‌ای اتفاق افتاد و افراد مختلف با زبان‌های مختلفی مسلمان شده و شروع کردند به عربی صحبت کردن. عده‌ای از اعراب دیدند زبان عربی در حال از بین رفتن است نزد حضرت علی(ع) این مسئله را مطرح کردند و حضرت برخی از قوائد زبان عربی را گفت تا آنها بقیه قواعد را با الهام از آنچه حضرت علی(ع) گفته بود، استخراج کنند. فردی نزد امام صادق(ع) رفت و آن حضرت چهار اصل علمی را به او آموخت تا به کمک این چهار اصل بقیه مسائل را خود کشف کند.

دین اصول اولیه علمی را می‌گوید

دین اصول اولیه علمی را می‌گوید اما جزئیات را نمی‌گوید و بقیه امور را بر عهده بشر گذاشته است. حتی از مسائل علمی هم به عنوان آیه و نشانه یاد می‌کند. چون خدا حکیم است حتماً همه آفریده‌های او حساب و کتاب دارد که باید آن اصول و حساب و کتاب را پیدا کنیم اما به یاد داشته باشیم اگر این حساب و کتاب را پیدا کردیم، از روی این حساب و کتاب باید یاد بگیریم که اینها با اراده خدا اتفاق می‌افتد.

گویا نحوه فاعلیت خدا در عالم را کشف می‌کنیم که نسبت اشیاء را با هم تعیین کرده است و رفته رفته به برنامه الهی آگاهی پیدا می‌کنیم. علم آگاهی به نقشه و حکمت خدا است و به خاطر همین است که علم همان علم است اما با این نگاه جنبه دینی پیدا می‌کند. بر همین اساس است که برخی می‌گوید اینکه بشر به وسیله پیامبران به این باور رسیده بود که عالم خدایی دارد که دانای مطلق و حکیم است، باعث شد بشر به دنبال حساب و کتاب خدا باشد و پیشرفت علم به خاطر همین باور بود؛ بشر به دنبال پیدا کردن حکمتی بود که خداوند در فرایندهای طبیعی قرار داده است.

لذا گفته می‌شود از علم مطلق خداوند، بشر به یافته‌های علمی رسید و از قدرت مطلق خداوند به تسخیر طبیعت و تکنولوژی دست یافت و ادیان توحیدی زمینه‌‎ساز رشد علمی در دنیا بودند که با پیش فرض‌هایی که داشتند پیشرفت علم را میسر کرده‌اند. برای همین است که در برخی کشورها تحرک علمی زیاد نبود اما در جوامع اسلامی و مسیحی این پیش‌فرض‌ها تحرکات علمی ایجاد کرد.

در جمع‌بندی این بخش می‌توان گفت: آموزه‌های دینی می‌توانند در رشد علم مؤثر باشند، آموزه‌های دینی آموزه‌های علمی نیستند اما می‌توانند به بخشی از آموزه‌های علمی اشاره داشته باشند، قرآن و دین برای بیان مسائل علمی نیامده است بلکه برای تجویزهای رشد انسانی آمده است، دین فقط برای رشد معنوی نیامده است بلکه مد نظر آن رشد معنوی و جسمانی انسان است پس هر جایی لازم باشد به آموزه‌های جسمی نیز توجه می‌کند. با این توصیف نظریه مکملیت مطرح می‌شود یعنی علم و دین همدیگر را تکمیل می‌کنند.

اما در خصوص سلامت؛ از لحاظ دینی چطور به سلامت یا طب نگاه کنیم؟ اولین مسئله این است که در تفکر دینی رابطه علم و دین، سلامت فقط یک مسئله جسمانی نیست بلکه سلامت انسان به این است که جسم و روحش با هم رشد پیدا کنند. اگر بخواهید یک زمینه جسمانی برای فرد به وجود بیاورید اما به معنویت او ضربه بزنید نباید این کار را با بکنید اما اگر نگاه دینی نداشته باشید فقط به جسم توجه می‌کنید. پس سلامت یک نفر سلامت مادی صرف نیست. در گذشته ما پزشک نداشتیم بلکه حکیم داشتیم و پزشکی که بیاید و صرفاً مشکل جسمانی یک نفر را برطرف کند نبود بلکه حکیم فلسفه، احکام، مسائل روانشناسی، اجتماعی و طبی را بلد بود و هنگام درمان مجموعه منسجم و هماهنگ جسم و روح را می‌دید و درمان می‌کرد.

علم یاد می‌دهد که برای سالم بودن باید چه کاری کرد و چه مواردی سلامت را به خطر می‌اندازد و اگر بیمار شدیم برای درمان چه اقداماتی باید انجام دهیم. پس یکسری عوامل در سلامت ما مؤثر هستند اما دین می‌گوید این عوامل فقط عوامل مادی نیست و عوامل غیر مادی هم می‌تواند در سلامت دخالت داشته باشد مثل دعا، توکل، نیکی کردن به بقیه موجودات و ... .

سلامت یک اثر الهی است

از نظر دینی سلامت را باید به عنوان یک اثر الهی نگاه کرد. لذا در آیه 80 سوره شعرا از زبان حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ؛ و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‌‏بخشد». متأسفانه این مسئله برای پزشکان ما روشن نشده است که هر گونه فعل و انفعالی که در عالم رخ می‌دهد طبق قواعد، روابط، نظام‌ها و قوانین علمی است که همواره توسط خداوند درست شده و نگه داشته می‌شود. بنابراین اگر به بیمار دارو می‌دهیم خداوند همواره نظارت می‌کند که این دارو اثر خود را داشته باشد.

قرآن می‌گوید اگر باران می‌بارد کار خداست یعنی خدا قوانین بخار شدن آب، تشکیل آب و بارش باران را در قالب قوانین فیزیک و شیمی و ... قرار داده و لحظه به لحظه به قوانین توجه می‌کند تا این قوانین اثر کند؛ لذا با عنایت لحظه به لحظه خداست که باران می‌بارد. بنابراین اگر فردی مریض شد خدا شفا می‌دهد و من پزشک از اثری که خداوند در قوانین گذاشته استفاده می‌کنم و می‌گویم اگر این کار را بکنید خدا باعث شفای شما می‌شود.

وقتی خداوند عنایت را از عوامل سلامت می‌گیرد

لذا سلامت عنایت خداست که اگر این عنایت از فردی گرفته شود، مریضی شروع می‌شود و بیماری وقتی است که خداوند عنایت را از عوامل سلامتی برداشته است. همچنین پزشکان به خاطر داشته باشند اگر اخلاقیات در زندگی وجود دارد به خاطر دستورات اجتماعی نیست بلکه دستور دینی است و باید درمان مردم را به عنوان وظیفه در قبال خداوند ببیند نه حتی به عنوان وظیفه در قبال جامعه. همچنین پزشک به یاد داشته باشد وقتی حقوقی نسبت به یک نفر پیدا می‌کند این حق از سوی خداست.

فرض کنید پزشک به مریض کمک می‌کند و این حق را پیدا می‌کند که بیمار به او احترام بگذارد این حقوق فی نفسه وجود ندارد بلکه از سوی خداوند گذاشته شده است. یعنی پزشک بودن این حق را ایجاد نمی‌کند بلکه این حق را خداوند ایجاد کرده است و باید بدانیم مالک و مدبر نهایی عالم خداست و یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در سلامت اهمیت دارد.

در پزشکی باید به انگیزه‌ها هم اهمیت داده شود. برخی می‌گویند اهمیتی ندارد که پزشک برای پول، مقام، ارزش اجتماعی و ...، بیماران را درمان می‌کند، کافی است که پزشک خوبی باشد و خوب درمان کند، اما در دین گفته می‌شود باید برای درمان انگیزه الهی هم داشته باشد.

علاقه‌مندان می‌توانند برای مشاهده این نشست‌ها  وارد لینک https://digiform.ir/c6f1148b30 شده و ثبت نام کنند.

انتهای پیام
captcha