به گزارش ایکنا، نخسین شب از مراسم سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان در حسینیه همدانیها، شب گذشته 14 فروردین برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
بخش عمدهای از عمر انبیای الهی به موعظه و نصیحت به مردم گذشت؛ موعظههای حکیمانه، اثرگذار و نورانی که اگر امتها قبول میکردند دنیا و آخرتشان آباد میشد. آنها که در موعظههای انبیا(ع) اندیشه کردند و عقل خود را به کار گرفتند دیدند حق و درست است و حقیقت دارد و با فطرت و جان هماهنگ است، این افراد سود کردند و برنده شدند؛ یعنی به خیر دنیا و آخرت دست یافتند. اما به قول قرآن کریم اندکی از مردم شکر میکنند. در قرآن کریم آیهای وجود دارد که فرمود: «وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛ یعنی من برای شما نیروی چشم و گوش و درک قرار دادم تا شکر کنید. باید ببینیم که شکر چشم و گوش و هوش چه شکری است و این را باید با آیه دیگری فهمید که فرمود: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا»؛ یعنی ای آل داود، عمل کنید که با این عملِ شما شکر محقق میشود. در روایات داریم که امام هشتم فرمود نماز، شکر خدا است که بر اساس همین آیه است.
شکر گوش این است که خوب گوش دهیم و یاد بگیریم و عمل کنیم. در آیه دیگری فرمود: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»؛ یعنی بندگان من را بشارت بده که سخن را میشنوند. خدا گوش را برای شنیدن به انسان داده است و البته که برخیها گوش خود را از گناه پر میکنند. خدا در آیه دیگری در باب قول احسن میگوید که نیکوترین سخن سخنی است که به خدا دعوت میکند و انبیا به خدا دعوت میکردند اما مردم کمتر شکرِ گوش را به جای آوردند.
نوح(ع) در طول هزار سال با نرمی و مدارا مردم را موعظه کرد و پس از هزار سال فقط هشتاد و سه نفر گوش دادند و هدایت شدند. از زمان آدم تا پیامبر(ص) مردم گوش دادند اما کسانی که قبول کنند اندک بودند. امروزه نیز صدای حق به صورت مدام در دنیا پخش میشود و نزدیک بیست سال است که صدای قرآن و اهل بیت(ع) و شیعه به دنیا میرسد اما از میان هشت میلیارد جمعیت چند نفر قبول کردهاند؟ یعنی این نصیحتها و آیات و روایات و دلسوزیها چقدر زناکار و رباخوار و دروغگو و ظالم را کم کرده است؟ بنابراین کسی که گوش بدهد اندک است.
شعری است که میگوید: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» که معمولا در مورد کسانی که گوش نمیکنند مصداق دارد. از اینرو بخش عمدهای از عمر انبیا(ع) به موعظه رفته است و چقدر هم انبیا(ع) زیبا حرف زدند. انبیا به مردم میگفتند که ما خیرخواه شما هستیم و اگر شما را نصیحت میکنیم و زنگ بیدارباش کنار گوش شما میزنیم خیرخواه هستیم و همچنین امین هم هستیم. اما مردم گوش نمیدادند و امیدوارم ما از این گروه نباشیم که بشنویم و گوش نکنیم. ما باید از گروه خوبان عالم باشیم که بشنویم و قبول کنیم و بلافاصله هم عمل کنیم. در روایات داریم که میگویند امروز و فردا نباید کرد.
برادران یوسف گفتند یوسف را میکشیم و یا او را از چشم پدر میاندازیم و در آینده امید است که آدمهای شایستهای شویم یعنی دست در لانه مار کردند و میدانستند که مار میگزد و میگفتند پس از اینکه مار گزید میرویم پادزهر میگیریم. اما اگر زهر، پادزهر نداشت نتیجهای جز هلاکت نخواهد داشت. بنابراین نباید ساختن آخرت و انسانیت و اخلاق را به تعویق انداخت. کسی که نوجوان است و تازه مکلف شده اگر امروز و فردا کند فرصتش میگذرد؛ چراکه خداوند مرگ ما را خبر نداده است. یکی از مسائلی که قرآن میگوید از تمام مردم پنهان شده لحظه مرگ مردم است. بنابراین نباید به سلامتی مغرور شد؛ چه اینکه خیلی از سالمها میمیرند و خیلی از مریضها مدتها زنده میمانند.
یک بخش از قرآن مجید که بخش مهمی نیز محسوب میشود موعظه است. قرآن میگوید همه قرآن نصیحت و موعظه است و کارش نیز این است که همه بیماریهای اخلاقی و اعتقادی شما را درمان میکند. شما که شفا گرفتید هدایت قرآن را قبول میکنید. با قلب ناپاک و غرور نمیتوان هدایت شد. قرآن نیز ابتدا علاج میکند که شما هدایت را قبول کنید و اگر معالجه نشوید هدایت را قبول نمیکنید. سعدی شعری دارد و آن اینکه «تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است». پس ابتدا باید بیماریهای ابلیسی درونمان علاج شود، در غیر اینصورت موعظه را گوش نمیکنیم. اما اگر انسان گوش کند درمان میشود و سپس هدایت خواهد شد و در نهایت مومن میشود و رحمت خدا نیز شامل این انسان میشود.
اما یک بخش از فرمایشات ائمه طاهرین(ع) نیز موعظه است. ای کاش در دنیا گوش شنوا زیاد بود. این موعظهها مردهها را زنده کرده است. آدم گناهکار بر اساس قرآن میت است. در قرآن داریم که فرمود شما قبل از دعوت خدا و پیامبر(ص) میت بودید و اگر گوش کنید زنده میشوید.
در کتابهای معتبر ما این نقل وارد شده که یک نفر آمد نزد امام حسین(ع) و گفت من یک آدم گناهکاری هستم و از هیچ گناهی هم روی گردانی ندارم. خسته و ناراحت شدهام و نیاز دارم که شما من را نصیحت کنید. شما در برخورد امام(ع) با این مرد کمترین سرزنش را نمیتوانید پیدا کنید که مثلا امام(ع) گفته باشد چرا گناه کردی و ... . امام(ع) با یک لحن بامحبتی فرمودند من اجازه هر گناهی را به تو میدهم اما تو باید پنج کار بکنی و بعد هر گناهی خواستی انجام بده. اول اینکه سر سفره خدا ننشنین و روزی خدا را نخور بعد گناه کن. دوم اینکه از چتر حکومت خدا بیرون برو و گناه کن. سوم اینکه برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند و زمانی که ملک الموت آمد تا جانت را بگیرد او را از اتاقت بیرون کن و بعد گناه کن و زمانی که مالک دوزخ دستت را گرفت تا به جهنم بروی، اگر توانستی نروی، هر گناهی خواستی بکن.
بنابراین امروز که موعظه را گوش میکنیم باید خلاهای زندگی خود را پر کنیم. اگر گناهکار هستیم و قرار است مجدد این کار را بکنیم این نیت را از درونمان برداریم تا اگر لغزشی پیش آمد قابل بخشش باشد.
سید میلاد اوصیاء
انتهای پیام