مدل مردمی‌سازی حکومت را در حوزه‌های مختلف طراحی کنیم
کد خبر: 4129437
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۲:۱۳
یک مدرس حوزه و دانشگاه:

مدل مردمی‌سازی حکومت را در حوزه‌های مختلف طراحی کنیم

حجت‌الاسلام و المسلمین حیدر همتی ضمن اشاره به اینکه در دنیای جدید مدل حکمرانی تک‌دستوری جواب نمی‌دهد و به همین خاطر مردمی‌سازی حکمرانی به شکل یک ضرورت درآمده است، گفت: اگر بخواهیم بحث مردم‌سالاری را به معنای واقعی کلمه حل کنیم باید به توزیع قدرت میان مردم بپردازیم.

روز ۱۲ فروردین در تقویم ایران روز جمهوری اسلامی ایران نامگذاری شده است. در این روز نتایج همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران اعلام شد؛ نظامی که با حمایت و پشتیابی مردم شکل گرفت و مهمترین رکن آن مردم‌‌سالاری دینی بود. به همین مناسبت در رابطه با مؤلفه‌های عینیت‌بخشی به مردم‌سالاری در جمهوری اسلامی با حجت‌الاسلام و المسلمین حیدر همتی، مدرس حوزه و دانشگاه گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانیم؛

اگر بخواهم به ماهیت این بحث و تحلیل ابعاد مردم‌سالاری بپردازم باید عرض کنم تاکنون بحث‌های زیادی از ابعاد مختلف در این رابطه صورت گرفته است؛ از جمله اینکه وقتی مردم‌سالاری گفته می‌شود نقطه مقابلش چیست؟ اولین بار که این قضیه در فلسفه سیاسی مطرح شد دو پشتوانه برایش مطرح بود یکی اینکه اراده مردم را در برابر اراده خدا قرار می‌دادند، دوم اینکه اراده مردم را در برابر اراده حاکم قرار می‌دادند. پس پشتوانه بحث به این صورت مطرح می‌شد.

آن چیزی که در اندیشه گفتمان انقلاب اسلامی مطرح شد و این تعارض را حل کرد هماهنگی و هم‌گونی اراده مردم با اراده الهی بود و براساس مبانی اندیشه امام خمینی(ره) این موضوع از حالت تعارض درآمد. در گام بعد قرار شد انقلاب اسلامی این هماهنگی اراده الهی و اراده انسانی را در یک راستا محقق کند و این اراده‌هایی که در طول هم قرار گرفته را در ساختارهای مختلف سیاسی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی و ابعاد مختلف دیگر عینیت ببخشد.

انتخابات؛ نقطه حداقلی مردم‌سالاری

در گام بعد، نخستین اتفاقی که در این زمینه افتاد که ناظر به حوزه سیاسی بود و نقطه حداقلی مسئله بود بحث انتخابات و تحقق اراده مردم در حوزه انتخاب مسئولان سیاسی بود. با این نگاه دولت‌های مختلفی که بعد از انقلاب به وجود آمدند همواره خود را برآمده از رأی مردم و محقق یافته اراده مردم می‌دانستند. این موضوع در دولت‌های مختلف با ابعاد مختلف خود را نشان داد و دولت‌های دهه هفتاد، دولت‌های دهه هشتاد و دولت‌های دهه نود هر کدام مدعی تحقق اراده مردمی در ساختار سیاسی بودند. آن چیزی که در کارنامه دولت‌ها می‌بینیم این است که در ساختارهای مختلف اراده مردم تحقق پیدا نکرده است و دلیل ما هم این است که چنین احساس رضایتی بعد از استقرار دولت‌ها در مردم به وجود نیامده و ما هنوز این چالش را در ساختار سیاسی - اجتماعی خود داریم.

این مشکل به این برمی‌گردد که اولا ما بحث مردم‌سالاری را صرفا در حد یک انتخابات دیدیم و دوم اینکه ناظر به حوزه سیاسی تعریف کردیم، در حالی که این مردم‌سالاری ناظر به حوزه‌های مختلف است. ناظر به حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و نظامی است. یکی از نمونه‌های موفق تحقق اراده مردم و مردم‌سالاری، در حوزه نظامی و امنیت و مسئله بسیج است. این یکی از مؤلفه‌های تحقق مردم‌سالاری در حوزه امنیتی و نظامی بود که در انقلاب اسلامی به خصوص دهه شصت تحقق پیدا کرد، هرچند بعدا دچار آسیب‌هایی شد ولی با وجود برخی آسیب‌ها همچنان یک مؤلفه مردمی در حوزه امنیت و نظامی است. بسیج یک مؤلفه برآمده از تحقق امنیت مردم‌بنیان بعد از انقلاب اسلامی است.

می‌توان این قضیه را به ابعاد مختلف تسری داد مثلا در حوزه اقتصادی موضوع تعاون و تعاونی‌ها جایگاه ویژه‌ای را در حوزه اقتصاد ایفا می‌کنند. در حوزه آموزشی نیز با خلاهای زیادی مواجهیم و هنوز الگوی مردم‌بنیان آموزش رسمی تحقق پیدا نکرده است. این مسئله هرچند به صورت ضعیف در قالب گروه‌های جهادی اتفاق افتاده ولی هنوز جایگاه خودش را به عنوان آموزش مردم‌بنیان پیدا نکرده است.

چرا مردمی‌سازی حکمرانی به نتیجه نرسید؟

موضوعی که می‌خواهم بیشتر به آن بپردازم مربوط به مردمی‌سازی در شعار دولت‌هاست و اینکه نقطه چالش کانونی در این حوزه کجاست و چرا با وجود اینکه دولت‌های مختلف می‌آیند و خود را بلندگو و سخنگوی مردم معرفی می‌کنند ولی آنچه واقع می‌شود با آنچه ادعا می‌شود تفاوت دارد. واقعیت قضیه این است نقطه تعارض و تلاقی مردمی بودن دولت‌ها به یک بحث کانونی و مرکزی در فلسفه سیاسی به نام قدرت برمی‌گردد یعنی همه دعوا سر قدرت است؛ اینکه قدرت دست چه کسی باشد و اعمال آن به دست چه کسی صورت گیرد. در حوزه قدرت و فرایند اعمال قدرت نقطه بحث به اینجا برمی‌گردد که چگونه می‌شود توزیع قدرت را بین نهادهای حاکم و نهادهای مردمی انجام داد. معمولا دولت‌ها خیلی تمایل ندارند قدرت خودشان را محدود کنند و چتر قدرتشان محدود شود لذا معمولا در این قضیه خیلی سر سازگاری با موضوع مردم‌سالاری ندارند. بنابراین راه تحقق مردم‌سالاری از محدود‌سازی قدرت یا فرایند اعمال قدرت صورت می‌گیرد.

گاهی وقت‌ها می‌گویند وظیفه حاکمیت این است قدرت را اعمال کند. کسی شک ندارد باید حاکمی وجود داشته باشد و تحقق قدرت به دست او باشد ولی نکته سر این است که نهایتا تحقق اعمال قدرت هم به دست مردم صورت می‌گیرد یعنی توزیع قدرتی که وجود دارد از یک نهاد یا یک فرد یا یک قوه بین مردم پخش می‌شود. بنابراین مسئله را مردم حل می‌کنند و فرایند اعمال قدرت از طریق مردم صورت می‌گیرد. در فضای سنتی همه قدرت به صورت دستورالعملی در یک نقطه متمرکز می‌شد و از آنجا به صورت یک هرم بر بدنه اعمال می‌شد ولی این قضیه در دوران‌ جدید خیلی جواب نمی‌دهد و چون جواب نمی‌دهد ما را به این نتیجه می‌رساند که مردم‌سالاری و به بازی گرفتن مردم در امر حکومت غیر از اینکه یک امر دینی است به یک ضرورت در فضای حکمرانی در دنیای جدید بدل شده است. می‌خواهم بگویم مردم‌سالاری چیزی نیست که بخواهیم لطف کنیم و به مردم بدهیم تا مردم بازیگر عرصه سیاسی و اجتماعی شوند بلکه فرایند تمدن‌ها به سمتی می‌رود که اساسا اعمال قدرت از بالا به پایین جواب نمی‌دهد. موضوع تفکیک قوا نیز از همینجا مطرح شد. مسئله تفکیک قوا این است که قدرت را بین قوا پراکنده کند تا دست یک نفر نباشد. در خود قوا هم این اتفاق می‌افتد و بعد از آن نوبت به توزیع قدرت بین مردم می‌رسد.

مردم‌سالاری؛ ضرورت نظام سیاسی در دوران جدید

در دوران‌ قدیم مسئله‌ها تک‌وجهی بود لذا با تک دستوری حل می‌شود ولی امروز مسئله‌ها هزار وجهی شدند و مسئله هزار وجهی نیاز دارد هزاران مؤلفه وجود داشته باشد تا یک مسئله را حل کند. شما می‌بینید که در کشور ما مقامات عالی دستور می‌دهند به عنوان مثال قیمت‌ها پایین بیاید، دستور می‌دهد کارخانه احداث شود ولی چرا این دستورها تحقق عینی پیدا نمی‌کند به خاطر اینکه مؤلفه‌هایی که باید درگیر این قضیه شوند تک ساحتی نیستند که منتظر دستور باشند. پس امروزه عملا دستورهای تک وجهی و هرمی جواب نمی‌دهد و به همین خاطر حکمرانی به سمت حکمرانی مردم‌سالاری رفته است. اینکه ما خیلی وقت‌ها دچار مشکل می‌شویم به خاطر این است که حکمرانی بر پایه مردم‌سالاری را در نظر نگرفتیم. اعمال قدرت هست اما اعمال قدرت نرم یا اعمال قدرت شبکه‌ای اتفاق نیفتاده است.

اگر بخواهیم به سویه‌های دینی و قرآن مسئله مردم‌سالاری بپردازم باید اشاره کنم مبنای قدرتی که قرآن با آن مقابله می‌کند فرعونیت و استبداد و طاغوت است که در آن یک نفر خود را جای خدا و مردم نشانده است. اگر شما مؤلفه‌هایی که مربوط به قضیه مردم‌سالاری است لحاظ نکنید در توزیع قدرت دچار توزیع و تکثر فرعونی می‌شوید. اکنون در بحث خصوصی‌سازی در کشور، ما دچار این قضیه شدیم یعنی آمدند بنگاه‌های کلان اقتصای که دست دولت بود را از بین بردند و میان مردم توزیع کردند ولی به جای اینکه توزیع قدرت صورت بگیرد ما دچار توزیع و تکثیر طاغوت و فرعونیت شدیم. قبلا یک نفر بود تکلیفش روشن بود ولی امروز با تکثرهای طاغوتی مواجه شده‌ایم. دلیلش این است که ما این قضیه را با مدل صحیح جلو نبردیم.

در همین رابطه تعاونی‌ها ایده‌ای بود که اراده مردم را در اقتصاد جمع می‌کرد و در یک نقطه متمرکز می‌کرد ولی الآن در اثر خصوصی‌سازی ده‌ها قدرت دیگر شکل گرفته است که هر کدام اراده می‌کند فضای اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بحث این است که مسئله مردم‌سالاری به مسئله قدرت و توزیع قدرت برمی‌گردد. اگر بخواهیم بحث مردم‌سالاری را به معنای واقعی کلمه حل کنیم باید به توزیع قدرت میان مردم بپردازیم مثلا بررسی کنیم که در حوزه آموزشی چگونه مردم می‌توانند ورود پیدا کنند. نهایتا شاهد خواهیم بود که دست قدرت در این حوزه‌ها بسته می‌شود.

پس وقتی به بحث توزیع قدرت می‌رسیم باید ببینیم خروجی و برون‌داد آن چگونه خواهد بود. اکنون یک مؤلفه در مؤلفه‌های مردم‌سالاری در انقلاب اسلامی را نام بردم که همان بسیج مستضعفان است که در حوزه توزیع قدرت امنیتی صورت گرفت. ما باید بررسی کنیم که چگونه می‌شود این تجربه را در حوزه‌های دیگر بازمهندسی کرد به نحوی که آسیب و تبعات نداشته باشد. پس ما باید در حوزه‌های مختلف مدل مردم‌سالاری خودمان را طراحی و تبیین کنیم.

انتهای پیام
captcha