به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در وبینار تحلیل روانشناختی دعای مجیر که شب گذشته، هجدهم فروردین به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از سوی مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی «طلیعه سلامت» برگزار شد، گفت: شبهای ماه مبارک را بهانهای قرار دادیم تا ارتباط واقعی بگیریم با آنچه از معارف دین به ما رسیده و خدا را شکر که از این بابت غنی هستیم هر چند که ممکن است ذهنمان، عقلمان، توانمان در حد محدودی باشد اما وقتی که با این معارف ارتباط میگیریم میبینیم تا آنجایی که دانش ما اجازه میدهد، روانشناسی متفاوتی را به ما معرفی میکند.
وی افزود: آنچه دعای مجیر به ما یاد میدهد این است که اصطلاحاً اعتماد به خدا ایجاد کنیم و در دلمان با خدا ارتباط بگیریم چرا که بهترین مسیر این است که خودمان را با پرداختن به مسائلی که در زندگی اولویت ندارد خسته نکنیم؛ در حالی که اکثر انسانها مشغول به اموری هستند که از حوزه اختیارات آنها خارج است یا اینکه اولویت ندارد و این تجربه مشترک ما آدماست.
جان بزرگی بیان کرد: در معارف الهی مرتب از ذکر و تذکر صحبت شده است به خاطر اینکه خاصیت انسان این است که مرتب یادش میرود و این فراموش کردن به دلیل اختیاری است که خداوند به او داده یعنی به عبارت دیگر ما هر لحظه در حال انتخاب هستیم و اگر هوشیاری خود را نسبت به این انتخاب از دست دهیم بلافاصله وارد برنامههای حاشیهای میشویم.
وی ادامه داد: آنچه از دعای مجیر یاد میگیریم این است که ذهن ما دارای برنامههایی است که این برنامهها ذاتی و در درون ما است که با آن آشنا هستیم و نسبت به آنها آگاهی داریم البته اگر بخواهیم و قدرت انتخابمان را فعال کنیم متوجه میشویم که ما هر لحظه انتخاب میکنیم و هر لحظه هم بین مرگ و زندگی هستیم.
این روانشناس اظهار کرد: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» را من اینطور میفهمم که به هر حال ما بین مرگ و حیات هستیم و مرتب باید انتخاب کنیم و گزینههای مختلفی هم وجود دارد و همین الان که اینجا نشستهایم و با هم صحبت میکنیم میتوانیم گزینههای دیگر را انتخاب کنیم اما گزینه احسن چیست؛ برنامه انتخاب احسن در درون ما است وگرنه اینطور نبود خداوند چنین توقعی از ما داشته باشد؛ در واقع خدا میگوید من هر لحظه از شما انتظار دارم بهترین گزینه را انتخاب کنید به خاطر این است که این برنامه در درون ما هست و ما باید با این برنامههای درونی خودمان ارتباط برقرار کنیم به نظر میرسد یکی از در دسترسترین برنامههای درونی اسما هستند.
استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ما فقط منعکس کننده نور هستیم و امیدواریم وقتی که پناه میبریم به خدا با اسم الله و رحمان آنچه که در ما ظاهر میشود این باشد که ما نسبت به بندگان خدا به صورت عمومی نگاه مثبت و یاریگر داشته باشیم یعنی فرقی نمیکند چه کسی در مقابل ماست انسان، طبیعت یا حیوانات بلکه این امکان را داریم تا نسبت به هر چه که در مسیر ادراک ما قرار میگیرد حال رحمانی داشته باشیم؛ در غیر این صورت ما در دعای مجیر میگوییم خدایا ما به تو پناه میبریم به خاطر فاصلهای که از این اسماء داریم گرفتار آتش نشویم و درونمان آماده اشتعال نشود و میخواهیم آتشگیرههای خودمان را از سیستمان خارج کنیم.
وی اظهار کرد: انسان در درونش یک سری ویژگی دارد به طوری که دلش نمیخواهد یا اکراه دارد از اینکه دستش را در جیبش ببرد تا به کسی کمک کند و اگر هم این کار را انجام دهد طوری است که آدم انتظار دارد؛ درحالی که در دید رحمانی وسعت دید ما و سعه صدر ما افزایش مییابد تا بتوانیم دشمنان خودمان را در دلمان جای دهیم و دلمان برایشان بسوزد و برای آنها دعا کنیم به طور مثال در دعاهای ماه مبارک دعایی داریم که بعد از نماز اغلب میخوانیم و میگوییم «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ» یعنی شفای کل مریضان، ممکن است در دلمان مریضی منظور باشد اما شفای کل مریضها را بیان میکنیم که این مربوط به حال رحمانیت است.
جان بزرگی گفت: بین رحمان و رحیم و کریم رابطهای وجود دارد و مالک و ملک هم شبکه هستند و به هم ربط دارند ؛ پیش از این در این باره صحبت کردیم که دعا حالمان را خوب میکند چون که دعا ما را به اسما نزدیک میکند بنابراین زمانی که میگوییم خدایا هرچه مریض است شفا بده، هر چه اسیر است به خانه برگردان در واقع دعای ما اختصاص ندارد کلیت دارد و این میخواهد که ما مقداری جهانی فکر کنیم؛ خدا حتی برای بندگانی که با او نیستند مرتب نامه و درخواست نوشته است و این همه پیامبر فرستاد که بشود از تعداد دایره کسانی که خودشان برای خودشان آتشگیره فراهم میکنند کم شود هر چند که خیلیها شنوایی و بینایی لازم را هم ممکن است از دست بدهند پس بنابراین در آن دوگانه، روحیه ما تعمیم یافته و گرایش و محبتی به کل جهان به خاطر مخلوق بودنش و ارتباطش با خدا خواهیم داشت و اختصاصی فکر نمیکنیم.
وی یادآور شد: در دوگانه رحیم و کریم هم فهمیدیم که ما برای اینکه رحیم بودن را در خودمان ظاهر کنیم باید شروع کنیم اقدام عملی داشته باشیم و ببینیم که ما چه فایدهای داریم و آیا فایده ما مستلزم ضرر دیگری هست یا نیست. در دو گانه سوم که مالک و ملک بود معلوم میشود که این اسما، اسمایی هستند که به نوعی به ما فلشهای آتشگیره را نشان میدهند تا حواسمان باشد که خودمان، زندگیمان، وقتمان، عاقبت و دنیایمان را نسوزانیم و در واقع میخواهد بگوید به خودتان نگاهی کنید ببینید که شما مالک هستید و مالک چه چیزی هستید.
این روانشناس گفت: در جلسه گذشته گفتیم یکی از خطاهای ادراکی ما این است که خودمان را مالک چیزی بدانیم که مالک آن نیستیم و این چون ما را به اشتباه میاندازد از اسم مالک و ملک فاصله میگیریم که باعث میشود برای خودمان آتشگیره و دردسر درست کنیم.
وی گفت: بزرگترین اشتباه یا خطای ادراکی ما برمیگردد به نوع رابطه ما با داراییهایمان و این دارایی شامل همه موارد میشود به طور مثال وقتی میگویم این بدن مال خودم است و میتوانم در آن تصرف کنم البته منظور ما مالکیت شخصی نیست منظور مالکیت اعتباری است یعنی مال شما، جسم، جوانی، ذهن و فکر شما امانت است؛ یک شخص وقتی به سن و سالی میرسد دچار آلزایمر میشود یعنی راه ارتباطش با هر چه در ذهن دارد راه قطع میشود در حالی که قبلش فکر میکرد مالک توانمندیهای مغزش است.
وی خاطرنشان کرد: باید بدانید آنچه دارید امانت در اختیار شما گذاشته شده و گفته شده که با فرزندت چطور باید رفتار کنی و برای این رفتار برنامه هم وجود دارد و دانش بشری در این زمینه رشد کرده اما گاهی این برنامه را کنار میگذاریم و طبق رفتاری که میخواهیم عمل میکنیم و زمانی که اینطور عمل کنیم شروع خواهیم کرد به تولید اعمالی که بر اساس خطای ادراکی «من مالکم» اتفاق میافتد و حالا گرفتار این عمل میشویم.
این استاد دانشگاه افزود: هویت انسان را اعمال او میسازد، اسما فضا و روانشناسی بسیار جالبی دارد و چقدر قشنگ خداوند به ما پیام میدهد و میگوید اینجا به خاطر یک خطای ادراکی ادای یک آدم مالک مطلق را درآوردی و به جای این که مال تو سبب تولید اعمال تو شود و به درد تو بخورد بدتر مایه دردسر تو شده و چقدر آدمها بودند که جانشان را سرهم این موارد را از دست دادند.
وی بیان کرد: بنابراین دچار خطای استقلال میشوم و من فکر میکنم مستقل هستم بنابراین رابطهام را با آن مالک اصلی از دست میدهم وقتی رابطه را از دست دادم اخلاق من تغییر میکند و زورگو، سلطهجو و دیکتاتور میشوم؛ یعنی بر اساس اینکه رابطهام را با مالک اصلی از دست میدهم احساس اینکه امانتدار هستم را هم از دست میدهم و فکر میکنم مالک مالی هستم که امانت در دست من است و شروع میکنم یک سری از اعمال را روی این ملک انجام میدهم در صورتی که ملک برای من نیست به عبارت دیگر در خانهای مستاجر هستم و یک دفعه توهم مالکیت به من دست میدهد و کارهایی که نباید در این دیوار این خانه انجام میدهم و در نهایت باید ضرر به صاحب خانه پرداخت کنم.
وی ادامه داد: کلمهای هست به نام ملکوت، ملکوت هم خانواده ملک و ملک است؛ خداوند در قرآن میگوید میخواستیم به حضرت ابراهیم ملکوت آسمان زمین را نشان دهیم برای این که در دلش یقین ایجاد شود، من نباید مالک اصلی را یادم برود باید بدانم این خانه استیجاری است و وقتی میخواهم کاری را انجام دهم باید از مالک اجازه بگیرم. در خصوص رابطه با مالک اصلی زمانی که رابطه را قطع کنم با توهم کاری را انجام میدهم و توهم نیز انسان را به شک میاندازد.
این روانشناس ادامه داد: خطاهای ادراکی ما را به سمته و سوی غلط میبرد که در روانشناسی امروز هم به این موضوع زیاد میپردازند؛ این موضوع یعنی به اصطلاح مدیریت شناختی به ما میدهد مثل همین که وقتی چند روز یک شبکه خبری خاص را دنبال کنید حالتان بد میشود چون آن شبکه دادههایی را وارد ذهن میکند تا بر روی یقین شما کار کند و در نهایت شما را به شک میاندازد و شک میتواند شما را به سمت مثبت یا منفی ببرد.
وی گفت: بنابراین ملکوت هرچیزی یا هر مخلوقی عین رابطه با خدا را نشان میدهد این تعبیری است که آیت الله سبحانی بیان کردهاند؛ ملکوت یا هر چیزی عین ربط با خداست که غیرقابل شراکت است یعنی هیچ کس نمیتواند آنجا با خدا شریک شود وقتی که شریک شد شرک به آدم اضطراب میدهد مثلاً در خصوص مالم احساس مالکیت میکنم شروع میکنم به کاری و همهاش شک دارم آیا این کار درست است یا خیر؟ حالا خودم را اینطور ادراک کنم این مال مال خداست و من در عملیاتی که انجام میدهم هدف روشن است و در نهایت سراغ کارهای غلط و حرام نمیروم و حتی اگر مال را از دست بدهم نارحت نیستم چون من فقط مالک عمل خود هستم.
استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یادآور شد: وقتی عصبانی میشویم میپرسند عصبانی شدی میگوییم عصبانی نشدم مقصر فلانی است یعنی ما حاضریم حالتهای هیجانی خودمان را به هر موضوعی نسبت دهیم اما به خودمان نسبت ندهیم در حالی که ما مالک احساسات، علاقه وعصبانیت خودمان هستیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: خدای ما چقدر مهربان است و چقدر ما را دوست دارد که میگوید من منتظر بندگانم هستم شبهای قدر را قرار داده برای ما که برویم خودمان را از اعمالی که تولید کردیم و آتشگیره است خلاص کنیم. خداوند هم برای ما باب استغفار گذاشته و هم زمینه و آنچه باعث میشود به سمت آتشگیرهها برویم را هم نشان داده است.
این روانشناس گفت: چیزی که مال ما نیست اگر مال خودمان بدانیم زمینه «نار» را فراهم میکند، ماه رمضان برکت فوقالعادهایی دارد این فرصت را از دست ندهیم تمرین کنیم هوشیاری خود را افزایش دهیم تا مقدمهای فراهم کنیم که تمام سال را نجات یابیم که این وعده خداوند است. ادراک واقعی ما از آنچه داریم به معنای ادراک ملکوت آن است یعنی ذات هر چیزی را بتوانیم کشف کنیم عین ربط با خدا است، مال خدا شراکت بردار نیست او در واقع به ما این را امانت داده و باید دید یقینی داشته باشیم و اگر این دید را داشته باشیم عملی که تولید میکنیم عمل پاکی است که ما را رشد میدهد و عملی با معنا است که از معنای اصلی جدا نمیشود و به ما سعه صدر میدهد.
وی در پایان گفت: اسما معنای اصلی عالم هستند خطای ادراکی در ما توهم مالکیت و استقلال ایجاد میکند که قطع رابطه من با مالک اصلی را به دنبال دارد و باعث عمل ضعیف میشود؛ تردید هم عمل ضعیف تولید میکند و عمل خطا احتمال نزدیک شدن به نار زیادتر میکند یا آن عمل خودش نار است.
انتهای پیام