به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در وبینار تحلیل روانشناختی دعای مجیر که شب گذشته، 26 فروردین به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی طلیعه سلامت برگزار شد، بحث خود را با یک سؤال آغاز کرد و گفت: وقتی من خدای خود را مؤمن و مهیمن میبینم و این اسماء به نحو احسن در آینه وجودی او تجلی دارد، انعکاس این موضوع در درون من چگونه است؟
وی ادامه داد: برای پاسخگویی به این سؤال خوب است بدانیم که حالات روحی، روانی و روانشناختی ما از دو حال خارج نیست که هر یک کارکرد واقعی خود را داشته و میتوانند تحت شرایط روحی و روانی کارکرد کاذبی هم داشته باشند. اما در هر حال، حال ما به انعکاس هیجانات وابسته است به طور مثال اگر به شما ظلم شود شما احساس خشم و عصبانیت میکنید؛ چرا که حقی از شما ضایع شده است یا اینکه در حقیقت این اتفاق نیفتاده بلکه به شما القاء میشود که مورد ظلم قرار گرفتهاید که در این صورت هم شما خشم را احساس خواهید کرد.
بیشتر بخوانید:
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: ظلم در انسان هیجانی به نام خشم را به وجود میآورد که ممکن است فرد را به سمت احقاق حق بکشاند. در قرآن کریم چنین مضمونی وجود دارد که در جایی که حقی از شما ضایع شده فریاد بزنید. هیجاناتی که خداوند به نام خشم و ترس و محبت در درون ما قرار داده است هر یک کارکرد روانشناختی خاص خود را دارند؛ وقتی موجودی مرا تهدید میکند هیجان ترس در من به وجود میآید و کارکرد ترس ایجاب میکند که من از آنجا فرار کرده و یا از حضور اجتناب کنم.
جانبزرگی بیان کرد: در فراز «سُبْحَانَک یا قُدُّوسُ تَعَالَیتَ یا سَلاَمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یا مُجِیرُ» اشاره کردیم که ذهن ما قابل برنامهریزی است و این قابلیت را خدا جزو بخشهای وجودی ما قرار داده است و امکان دارد که کسی این سیستم را دستکاری کند. من اختیار دارم برنامهای را در ذهنم دارم عملیاتی کنم یا آن را کنار بگذارم.
وی گفت: اسماء الهی کلمهبرنامه هستند و در مؤمن و مهیمن هم این شرایط وجود دارد و این برنامهای که در درون ما قرار داد شده میتواند دستکاری شود و سیستم را به هم بریزد. گاهی من احساس مؤمن بودن میکنم در حالی که ایمانم عملکرد خود را ندارد؛ به عبارت دیگر اگر من ایمانم را از نفسم عاریه بگیرم و برای خودم دکان و دستگاه علم کنم و به خدا نگاه نکنم و به آینه کمالات نگاهی نداشته باشم و معنای مؤمن را دریافت نکنم، پس جلوه مؤمن در من تصدیقگری نیست.
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ایمان را به قلب نسبت میدهند، تصریح کرد: در درمان معنوی میگوییم قلب نظامی تصدیقگر است؛ آنچه عقل تشخیص میدهد قلب تصدیق میکند، به عبارت دیگر وقتی چشمِ قلب من خداسو باشد از خدا ایمان را بر مبنای حب و عشق دریافت میکند. اینگونه است که از ایمان یک مؤمن شر ساطع نمیشود، اگر شری وجود دارد یعنی ایمان به جایگاه و پایگاه اصلی خود نرسیده است.
وی ادامه داد: از رسول مکرم اسلام(ص) نقل است که فرمودند: مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او ایمن باشند یا مؤمن کسی است که دیگران از شر او در امان باشند. یعنی ایمان من مسئله و شر و تهدید و دردسر و محدودیتی برای دیگران ایجاد نکند و دیگران از دست من در امن و امان باشند.
جانبزرگی خاطرنشان کرد: مکانیزم ارتباط ما با اسماء الهی عشق و محبت است. خداوند میفرماید که من در قلب شما محبتِ به ایمان را قرار دادهام. در آیه ۷ سوره حجرات آمده است که «حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمَانَ وَزَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ» قلب شما را میتوان زینت داد؛ آنچه به قلب انسان زیبایی بخشیده و آن را جلوهگر و چشمنواز و دلبر میکند ایمان است. نمیشود قلبی به واسطه عشق به ایمان مزیّن باشد و از آن شر تولید شود؛ پس اگر از من شر تولید شد باید به ایمانم شک کنم.
وی اظهار کرد: روانشناسان معتقدند اختلال شخصیت اختلالی بد قلق است و نسبت به درمان آن ناتواناند؛ به طوری که اگر دیدید دیگران در کنار شما احساس آرامش نمیکنند مطمئن باشید حال شما بد است، ایمان زینت قلب است و به عواطف جهت میدهد که انسان از فسق و ظلم متنفر باشد.
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: من ابتدا برای خود و بعد برای دیگران «سِلم» هستم، اما چگونه میشود که علیه خودم تهدید محسوب میشوم؟ آن زمانی است که من تعریف خودم را از دست بدهم. عرفا معتقدند که ما باید عبد اسماء الهی شویم و نسبت به آنها انعطاف نشان دهیم و با قلب خود نورانیت اسماء الهی را تصدیق کنیم. در تعابیر میخوانیم که خداوند انسان را برای خود آفریده و جهان را برای انسان آفریده است. در این حالت من اگر از خدا فاصله بگیرم تعریف خودم را از دست خواهم داد و تهدیدی نسبت به خودم محسوب میشوم.
وی ادامه داد: فروید میگوید در انسان تنها ۲ غریزه وجود دارد؛ جنسی و پرخاشگری و بعدها به سبب اعتراضاتی که صورت گرفت غریزه زندگی و مرگ را جایگزین کرد و معتقد است هر دو نابود کننده هستند. فروید خدا را قبول نداشت و چیزی که ترسیم میکند سرانجام انسان بیخداست؛ این انسان تهدیدی برای خود است چون وقتی خدا را حذف کنیم انسان تعریف خود را از دست میدهد.
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: روانشناسان در معتبرترین منبع خود میگویند کسی که تعریف خود را از دست بدهد برای خودش ناایمن خواهد شد. اگر قادر به تعریف کردن خودم نباشم نمیتوانم مؤمن باشم، چون وقتی آدرس را اشتباه رفته باشم هرچه پیش بروم باز هم به مقصدم نخواهم رسید و نمیتوانم خودم را هدایت کنم و در نتیجه دیگران را هم نمیتوانم هدایت کنم و تهدیدی برای آنها محسوب میشوم.
وی خاطرنشان کرد: از بُعد بیرونی عنوان میشود که اینگونه افراد صمیمیت را نمیفهمند و درک نمیکنند. صمیمیت یعنی من در ابتدای امر و فارغ از هر ویژگی، دیگران را دوست داشته باشم و حاضر باشم به آنها نزدیک شده و با آنها تعامل کنم. صمیمیت نسبت به همه مخلوقات خدا؛ یکی از شاخصها و کارکردهای شخصیت ماست.
جانبزرگی اظهار کرد: اینها مؤلفههایی است که اگر هر یک از آنها نباشد برای خود و دیگران نا ایمن خواهیم شد. یعنی خوب است من وقتی با دیگری صحبت میکنم ادراک کنم که او دنیا را چگونه تجربه میکند چون در این حالت دیگر به سادگی نمیتوانم دیگران را قضاوت کنم و تهدیدی برای آنها باشم. کسانی که مشکل شخصیتی دارند بدی خود را به دیگری نسبت میدهند و معتقدند او آدم بدی است و باید از او فرار کرد.
وی یادآور شد: از خود سؤال کنیم که ما در قلب خود عاشق چه هستیم و از چه ترس و واهمه داریم. خیلی بد است که ما از خدا بترسیم. گاهی ترس معنای خشوع و تقواپیشگی دارد که پسندیده است. ترسهایمان را دستهبندی کنیم تا کشف کنیم که در میان آنها چه موضوعی برای ما ناایمن است و اینکه آیا احساس ترس است یا ترسی واقعی است، گناه واقعی است یا احساس گناه است.
جانبزرگی تصریح کرد: اگر یکی از معانی مؤمن، پذیرنده است پس قلب ما بهروی چه چیزهایی باز است و میپذیرد و تصدیق میکند؟ آیا قلب ما وقتی حق را میبیند در برابر آن مقاومت میکند یا نعمت خدا را تصدیق میکند. از خود بپرسیم اگر ما مؤمن هستیم آیا برای اطرافیانمان ترسناک نیستیم؟ باید ایمان ما قوی شود تا با استقامت و استحکام عواطف خود را جهتدهی کنیم.
وی در پایان گفت: اگر اسم مؤمن در انسان تجلی پیدا کند دیگر جز خدا از چیز دیگری نمیترسد و چون قدرت و توانش را از خدا میگیرد به خدا پناه میآورد و دیگر در برابر کسی سر خم نمیکند.
سحر محمدعلیخانی
انتهای پیام