تضمین دادن نسبت به آینده، نافی ربوبیت پروردگار است
کد خبر: 4052863
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۰
سیدعباس قائم‌مقامی بیان کرد:

تضمین دادن نسبت به آینده، نافی ربوبیت پروردگار است

حجت‌الاسلام سیدعباس قائم‌مقامی ضمن اشاره به اینکه داوری قطعی نسبت به آینده فقط مختص خداوند است تصریح کرد: اگر شما نسبت به آینده تضمین بدهید، به معنای این است ربوبیت پروردگار پایان یافته و «کلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» بی‌معنا می‌شود.

به گزارش ایکنا، جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس قائم‌مقامی، استاد دانشگاه و رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ، شب گذشته ششم اردیبهشت‌ماه برگزار شد که در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید؛

بحثمان به اینجا رسید؛ از آنچه امام سجاد(ع) در این فقره دعا بیان می‌فرمایند یک قاعده مهم توحیدی استخراج می‌کنیم و آن اصل تفکیک سببیت از علیت است. ماحصلش این است که در بهترین شرایط اگر بتوانیم تولید خیر بکنیم و فاعلیت خیر داشته باشیم تازه سبب خیر و نیکی را فراهم کرده‌ایم و این فزون‌بخشی خداوند است که فاعل تکمیل فرایند سببیت ما است. بنابراین کسی که در عمل و موضع خیر است و مومنی که ایمان‌ورزی می‌کند نباید به خودبرتربینی و غرور مبتلا شود و اینگونه بپندارد در سایه عمل نیک خود به رستگاری قطعی دست پیدا کرده است.

چند نکته ذیل این قاعده قابل طرح است؛ یک نکته این است وقتی شما قرآن را مطالعه می‌کنید با پدیده‌ ادبیات تعلیقی مواجه می‌شوید یعنی خداوندی که اراده مطلق دارد، وجود مطلق است و یفعل مایشاء است در خیلی از جاها در مواجهه با انسان از فعل «لعل» و «عسی» استفاده کرده است. «لعل» و «عسی» واژگانی هستند که در ادبیات عرب برای تمنی و ترجی به کار می‌روند و ماهیت احتمالی دارند یعنی بازگوکننده امر قطعی نیستند بلکه حکایتگر یک امر احتمالی هستند. باید گفت واژگانی این‌چنین که مفهوم احتمال و تردید را منعکس می‌کنند در نسبت با انسان است، نه در نسبت با ذات پروردگار یعنی خداوند دارد این را بیان می‌کند؛ ای انسان تو دائما در حال پویشی، تو دائما در فرآیند تدریجی به سوی کمال و مقصدت می‌روی. لذا انسان یک لحظه نمی‌تواند به قطعیت به احوال خود و آینده دست پیدا کند. این راز واژگانی است که بار تردید را حمل می‌کنند و ادبیات تعلیقی هستند که برآمده از اصل تفکیک علیت از سببیت است. پس هیچ چیز راجع به انسان قطعیت‌یافته نیست. جالب اینکه خدا فعل «عسی» را در مورد خودش به کار نمی‌برد و فقط در رابطه با انسان به کار می‌برد.

هیچ داوری قطعی نسبت به انسان وجود ندارد

پس اگر این اصل توحیدی را خوب مورد تامل قرار دهیم نکات و اصول متعددی شکل می‌گیرد. یکی از اصولی که برآمده از این اصل توحیدی است این است که پس هیچ داوری قطعی نسبت به انسان وجود ندارد، نه در جانب بد انسان و نه در جانب نیک انسان. چه انسان نیکوکار باشد و چه بدکار باشد چه مرتکب نیکی شود، چه مرتکب بدی شود. پس هیچ داوری قطعی نسبت به ذات انسان، نسبت به فرجام انسان وجود ندارد و فرجام انسان فقط دست خداوند است و او احکم‌الحاکمین است لذا خدا در قرآن ویژگی داوری را از پیامبر(ص) هم سلب می‌کند و می‌گوید تو وکیل نیستی، تو حفیظ نیستی تو حسیب نیستی، بلکه حساب و داوری نسبت به تو و همه مردم با من است. این از صفاتی است که خدا به اشتراک نگذشته است. انسان مظهر صفات خداوند است ولی برخی صفات اختصاص به ذات احدیت است و برای مقام ذات خدا است و نه فعل خدا. ما فقط می‌توانیم صفات خدا در مرتبه فعل را واجد شویم و نمی‌توانیم به صفات مرتبه ذات دسترسی پیدا کنیم چون دور از دسترس ماست و حتی ما نسبت به آنها شناخت تفصیلی نداریم. یکی از صفاتی که برای خدا به صورت مطلق ثابت شده و تحقق آن برای هیچ انسانی امکان‌پذیر نیست داوری نهایی است.

لذا می‌بینید رسول الله می‌فرمایند: «وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ» یعنی من هم نمی‌دانم قرار است فرجام من چه بشود و نمی‌دانم فرجام شما چه خواهد شد. پس پیامبر(ص) هم نسبت به پایان کار خودش تضمین ندارد و تضمین نمی‌دهد. اگر شما تضمین بدهید به معنای این است که ربوبیت پروردگار پایان یافته و «کلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» بی‌معنا می‌شود. این‌گونه هر لحظه اعمال ربوبیت پروردگار معنا نخواهد داشت. وقتی شما داوری قطعی نسبت به مسئله‌ای می‌کنید در واقع ربوبیت خداوند را تعطیل کردید و مصداق همان است که «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ».

نمی‌توانیم کسی را داوری کنیم

ربوبیت پروردگار هرگز پایان نمی‌پذیرد و «هر لحظه به شکلی بت عیار درآمد» یعنی هر لحظه اسمی از اسمای الهی در کار است و دارد کارسازی می‌کند و آفرینش دارد. بنابراین چون ربوبیت الهی استمرار دارد لازمه استمرار این است که داوری از آن هیچ کس جز او نیست و ما نمی‌توانیم هیچ کس را داوری کنیم و قضاوت نهایی داشته باشیم آنچه می‌توانیم قضاوت کنیم نسبت به اعمال دیگران است. وقتی می‌گوییم نباید کسی را داوری کرد، برخی آن را به حوزه افعال و اعمال انسان‌ها تعمیم می‌دهند. افعال نسبت به ما است و می‌توانیم نسبت به آن داوری داشته باشیم. ما باید نسبت به فعل قضاوت داشته باشیم. قرآن هم می‌فرمایند: «أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ». در عین حال نباید این داوری و قضاوت را نسبت به ذات فاعل و آینده فعال داشته باشیم چنانکه نمی‌توانیم بگوییم کسی که مومن است تا آخر عمر در مصونیت قرار دارد. یکی از بزرگان در اواخر عمرش شیطان برایش تمثل کرده بود، به شیطان گفته بود دست از سر من بردار ولی شیطان گفته بود تا لحظه آخر دنبال تو هستم. بنابراین مسئله پایان‌یافته نیست و هیچ حکم قطعی نمی‌توان بیان کرد.

انتهای پیام
captcha